کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

بخشش باشه

هارون یوسفی

 
 

 

پیش از آنکه مُلک ما سودا کنید

یک کمی فکری برای ما کنید

اختیار ما به دست دیگران

کشورم جولانگه بیگانه گان

کودک ما را به گریان ساختند

از وطن ما را گریزان ساختند

هر کی آمد، بست و کشت وخُرد و بُرد

هیچ کس هرگز غم ملت نخورد

هرطرف قاچاق و رشوت خوردن است

پول مردم را به دوبی بُردن است

گاه بر اجساد ما شاشیده اند

گاهی هم ناموس ما...ییده اند

 یک دو سه نادان و بی وجدان و خر

ملت ما را نموده دربدر

چوب را «بخشش!» به کون ما زدند

ریسمان را در گلون مازدند

آنکه میگفت« های! روسها آمده

کافر از آن پارِ دریا آمده»

حال میبینی که کی ها آمده؟

لشکر از هر سوی دنیا آمده

پس کجا شد آن جهادت جانِ من؟

پیروانِ بی سوادت جان من؟

رهبرت در دست ناتو مانده است

از کشِ جنگ و جهاد افتاده است

در میان پارلمان بنشسته است

بی صدا مانند موش مرده است

شرم تان بادا به این وجدان تان

مرگ باد بر َنفس و بر ایمان تان

 

                     هارون یوسفی

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۵٢٠       سال        هفتم              جدی /دلو    ۱۳٩٠     هجری خورشیدی         ۱۶ جنوری ٢٠۱٢ عیسوی