بسی کشته دادیم درسال پار
در اطراف دجله درافغان دیار
بجنبید زمین و بغرید بحر
خدایا مکن سال امسال چو پار
وطن گفتند وطن برباد کردند
به اسلام خدا بیداد کردند
چنان از کشته هایش پشته ساختند
که قلب دشمنانش شاد کردند
آریایی و خراسانی و افغانی بودیم
لیک پنجشیری ارزگانی بدخشانی شدیم
بودیم همکیش هموطن ملت واحد زجان
تاجک و پشتون گشتیم شیعه و سنی شدیم
ای آله ی دست غیر سرررا به گریبان کن
دیدی که نشدحاصل چیزی زنشست" بن"
تا خود نکنیم چاره/این دام فریب پاره
دشمن بهم اندازد/ بنیاد بکند ازبن
"نعش خر و دندان سگ"بود این مثل عام وعیان
لیک ازقضا افتاد صدق درمورد افغانستان
بود خاک و جای اولیا هم مهد مردان بزرگ
ازدست اوباشان دون نی نام ماندش نی نشان
وطنم رشک گلستان بود و زیب چمن
لیک طوفان حوادث کشاندش به محن
هرچی داشت خاک شد و برسر خاکش به جنگ
تا فروشند به اغیار به"خروار و به"من
فخر آزادگی و عزِ دیرین ترا
بفروختند" رفیقان " شرف و دین ترا
لیک هیهات که" اخوان" تو لیلام نمود
هرچه داشتی وطنم غیرت وآئین تر
آنکه خرکار پیشه بود باپول بازی میکند
جاهل بی معرفت بین یکه تازی میکند
دست ذلت میکند آن سوی همسایه دراز
دیگری برمال مردم دست درازی میکند
گلستان درگرفت ولانه ام سوخت
وطن را سوختند کاشانه ام سوخت
چه سود از دام غربت وارهیدن
که یکسر مهد آب و دانه ام سوخت جنوری 14 تورنتو |