سخن رابه این فرمودۀ مولانا جلال الدین محمد بلخی آغار میکنم :
هندویی پیری به درِ سومنات گفت یکی پندی من آموختم
حاصل عمرم سه سخنی بیش نیست خام بودم پخته شدم سوختم
ویا
واعظۀ تنگ نظر مجهی کافرجانا او کافریه سمجآهی مسلمان هول ی
درتاریخ وارد است که روزی یکی از بزرگان صدر اسلام از راهی میگذشت، دید که یکنفرهندوی پیری گدایی میکند. آن امیر فورآ به دست اندر کار بیت المال فرمود، تابرای هندوی پیروعلیل از بیت المال مسلمین معاش تعیین گردد. مؤظف بیت المال گفت:
ای امیر این شخص هندوست.
امیر گفت تا جوان بود به دولت اسلامی جزیه میداد، اکنون که پیر و علیل شده، نباید که گدائی کند؛ بلکه از بیت المال معاش دورۀ کهولت تعیین گردد .
همان بود که برای آن شخص و ساکنین دیگراز بیت المال معاش تعیین گردید.
*
دولتهای اسلامی برای پیروان ادیان دیگر که جزی از تبع کشوربودند، چنین توجه مبذول میداشتند ، اما با دریغ ودرد فراوان، که دولت اسلامی ما، امروز چنان غافل وبی توجه گردیده و چنان از سوی زورمندان وچپاولگران به بهانه های غیر موجه وبه گونۀ غیر قانونی استعمال میشود که محلات آتشسپاری وقف اموات هندوباوران وسیکهـ های افغانستان غصب میشود. هندوباوران وسیکهـ ها که به دولت خویش مالیه مپردازند، در غم وشادی با مردم کشورخود شریک اند ،زیر فشار و آزار به سر می برند.
در حالیکه اسناد شرعی این محلات در دسترس مردم هندوباور وسیکهـ های افغانستان موجود است ودفاتر بلدیه ها نیز شهادت میدهند .
اینجانب بحیث یک مسلمان وبحیث یک معلم که عمری را در راه خدمت در معارف کشور سپری کرده ام، خواهشمندم که ازطرف دولت نام نهاد اسلامی باید مناطق وقف مربوط آتشسپاری هندوباوران وسیکهـ های افغانستان که غضب چپاولگران و زمین چوران شده؛ گرفته شده و دوباره به آنها مستردگردد.
همچنان به اطفال این ادیان و ادیان دیگر توجه مبذول دارد، تا از نعمت سواد محروم نگردند. به این ترتیب لکۀ ننگی که زمین چوران و زمین سوزان ومکتب براندازان وغاضبین دارایی عامه بوجود آورده اند، پاک گردد.
سخن را به این بیت عرفی شیرازی پایان میدهم .
چنان با نیک وبد خوکن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزانت
باعرض حرمت
عبدالشکور حکم
|