کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
 نشرمجدد دیوان اشعاراستاد محمد انور بسمل

محمد حیدر اختر
 
 

شادروان محمد انوربسمل  یکی از چهره های درخشان شعر فارسی دری ، در افغانستان بشمار میرود . وی شاعررنج دیده وزجر کشیده یی بود، که زنده گی سخت و دشوارفردی ، اجتماعی وسیاسی ، غمهای دردناک و همیشه گی اش  بیان کنندۀ شرایط ناگوار وفضای خفقانزای زمانش را بازگو می کند .

شعر های که درآنها زیبایی های زنده گی ورنج های آن به چشم می خورد . بسمل  جمعا هژده سال عمر گرانبهایش را به خاطر آزادی و آزادی خواهی عقب میله های زندان ستمگاران وقت گذراند تا اینکه به روز سوم جدی سال 1340 در کابل داعی اجل را لبیک گفت .

بعداز وفات بسمل  اشعار ونوشته هایش به دست پسر بزرگش محمد اسلم بسلمزاده قرار گرفت . وی اشعار پدرش را بشکل دیوانی ترتیب کرده و آماده چاپ نمود،مگر رژیم شاهی ومطبوعات دولتی وقت مانع چاپ آن گردید. زیرا به مذاق شان برابر نبود .

 

 

 

حتی زمانی که بسمل داعی اجل را لبیک گفت، سردار محمد داود صدراعظم وقت به مطبوعات هدایت داده بود، که درباره زنده گی سیاسی وادبی بسمل چیزی انتشار ندهند .

با وجود تمام موتنع وکار شکنی ها،تاکنون اشعار بسمل  چندین بار اقبال چاپ یافته است.  نخست درسال 1346 هجری خورشدی موسسه طبع کتب مطبعه دولتی رساله کوچکی تحت عنوان « منتخب اشعار استاد محمد انور بسمل » انتشار داد که شامل  پنجاه قطعه غزل آن مرحوم بود

درسال 1363 دیوان اشعار استاد محمد انور بسمل  تحت عنوان « دیوان اشعار منحصر به فرد فقیر حضرت بسمل  » در پشاور پاکستان به خط نستعلیق توس گل آقا بیرنگ یکی از مخلصین  حضرت بسمل انتشار یافت . که شامل 258 قطعه شعر می باشد

چندی بعد برای بار دوم همین کتاب  به شکل فوتو کاپی به اهتمام نثار احمد نوری وفرمایش قاری عاصی دریکی از کمپنی های طبع کتب در پشاورپاکستان انتشار یافت

بعدا درسال 1367 هجری خورشیدی  انجمن نویسنده گان افغانستان ، مجموعه یی  را زیرعنوان « گزیدۀ غزل های بسمل » که حاوی 108 پارچه شعربود، انتشار داد .

وبالاخر درسال 1377 هجری خورشیدی بار دیگر جناب  گل آقا بیرنگ به چاپ « دیوان اشعار حضرت بسمل » درمزکزنشراتی اسلامی صبور ومطبعه سید جمال الدین افغان پرداخت .

اینک نواسه پسری استاد محمد انوربسمل ، جناب کلیم الله ناظر  بار دیگر  اشعار پدر کلانش را تحت عنوان « مجموعه اشعار بسمل » درمطبعه بهیر کابل به تیراژ یک هزار جلد باقطع وصحافت زیبا در 321 رویه که شامل 279 قطعه شعر ، سوانح شاعر، مرثیه ها ، و زنده گی نامه  مرشد حضرت بسمل  جناب حاجی صاحب درویش می باشد به تازه گی  به نشر سپاریده است  .

موضوع جالب وچشمگیری که  دراین مجموعه شعری  دیده می شود این است که   جناب کلیم الله ناظر  با حوصله مندی ،  تمام اشعار قبلا انتشار یافته را با اصل دیوان قلمی استاد بسمل  مصرع وار تطبیق نموده  کمی ها وکاستی ها ویا اضافاتی را که به شکلی از اشکال در دیوان های قبلی  راه یافته بود، بیرون آورده است . از آن جمله میتوان از پنج قصیده یی نام برد که بسمل در طول حیات ادبی اش سروده است  که تاکنون در دیوان های شعری او  اقبال چاپ نیافته بود .

استاد محمد انور بسمل ، باوجودیکه مخالف رژیم شاهی مطلقه واستبدادی  نادرشاه  داشت قصیده دروصف نادرشاه سروده که در رویۀ 104 مجموعه شعری  نشر شده است این قصیده قبلا درمجله کابل نیز انتشار یافته بود .  دربخشی از این قصیده  می خوانیم که :

 

 نکتۀ عرض کنم  از سر اخلاص به قوم            که معانی است درآن مضمرو بس مختصراست

گرهمه یک دل وهمدست  حکومت باشیم           که یقین پادشه کامــــــــــــــل صاحب خبر است

نیست ممکن که بما دست حوادث یابـــــد           چه همین یک جهتی در رۀ تیغش سپــــر  است

کیست آن شاه که با او همه همفکر باشیم             نادر غازی ما صاحب تــــــــاج وکــــــمر است

خادم ملت و قــــــــوم است با ثبات  عمل           که فـــــــــداکاری او خوب به زیـــــــر نظر است

 

سرایش این شعر از طرف چنان بزرگ مرد مبارز وضداستبداد ،شاید بتواند فضای خفقان زا وترساننده را معرفی کند. با وجود آن می گویند با نشر این قصیده درمجلۀ کابل وقت،  بادنجانک های دور بشقاب ، به نادرشاه  اطلاع داده بودند که بسمل شمارادراین قصیده که گفته شده « نادر غازی ما صاحب تاج وکمر است » شخص مستبد خطاب کرده است  که باعث غضب شاه شده  ودست به سر میز کوبیده گفته بود که خاندان ناظر  دیگر قدرت ندارند حالا به این طریق  مرا توهین می کنند .

صحبت بیشتر  درباره این مجموعه را  که تازه منتشرشده  از صلاحیت خویش به دور دانسته،  قضاوت را می گذارم به اهل شعر وادب. اما تاجایی که اینجانب دیوان های چند گانه را دیده ام، از حق نگذرم که بهترین وجامعترین آنها همین دیوان است.

 در اخیر موفقیت بیشتر جناب کلیم الله ناظر را از بارگاه ایزد متعال خواهانم و برای شان تندرستی ، پشتکار ، طول عمر و موفقیتهای زیادتر را آرزو می برم .   

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۵۸       سال        هفتم              قوس/جدی     ۱۳٩٠     هجری خورشیدی         ۱۶ دسمبر ٢٠۱۱ عیسوی