کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

تا بکی نیرنگها
ضرورتی به  "جرگۀ مشورتی" نبود

م. طاهر اسلمیار

 
 

 

   مطابق پیش بینی های قبلی یک تعداد وطنداران و یاد آوری هایی که اینجانب  در نوشته های قبلی خویش در سایت وزین کابل ناتهـ داشتم، تیم رئیس جمهور، جرگۀ پرمصرف را از طرفداران خود راه انداختند. نامش را ماندندۀ مشورتی ،شارکوتی .

 

   قسمت های جرگه از طرف تلویزبون کم بیننده وپخش کنندۀ سیاست متقبلانۀ دولت که تلویزیون ملی می گویندش پخش شد. یک تعداد بیچارۀ  از دنیا بی خبر وتعدادی زبانداران تیم حکومت، یک تعداد که با مجلس شورا کینه داشتند، دور این دسترخوان نشستند. این کارتیم حاکم به کار آن همسایه ای می ماند که کار وفیصله های خود را کرده بود ، مگر همسایه ها  را جمع کرد که بیایید یک صلاح ومصلحت بدهید.

   تعداد بیشتر از 2000 نفر با یک دنیا مصرف،ایجاد بی نظمی چندین روزه درکابل ، بی نظمی اداری  بی نظمی ترانسپورتی، برای صلاح ومصاحت جمع شدند. وای به حال آن بیچارگان ، خانها وملکهای که نه معنی پیمان  استراتیژیک را می فهمیدند ونه گپی برای صلاح  مصلحت داشتند.

  طبق مشاهدۀ صحنه های خنده آور( یا گریه آور؟) بخاطر استفاده معمولی از عقاید و اقناع رواج یافته در افغانستان چند آیت از قرانکریم تلاوت شد. وطندار استخاره گر حضرت صاحب صبغت الله امجددی را بازهم برای استفاده شدن پیش آوردند ریاست دادند. " مشرولس" ( نه رئیس جمهور؟ ) روی صحنه آمد. خدا از سخنان و بیانیه بی محتوی وبی ربط او نجات بدهد.مخصوصاً که به هیجان آمد و لقب شیر را هم گرفت. بدون محتوی بدون دادن یگ گزارش از سیاست های همسایگان در افغانستان ، دو کشور مداخله گر پاکستان وایران را توتۀ دل وجگر خود معرفی کرد. گفتم نکند که حالا روسیه را چشم چپ وچین را چشم رایت یاد کند . اما مثل اینکه از یادش رفت.

   چندین دفعه این فکر بوجود میامد که نه " مشرولس" ونه جمعیت جمع شده نمی دانند که برای چه آمده اند. گرچه هدف قبلا معلوم بود ولی برای به مقصد رساندن بکلب بی نظمی بود. بیچاره اعضای مشورتی . یک تعداد خواب آلود دیده میشدند. یک تعداد غمگین . تعدادی هم که  هیچ نفهمیدند چه بود .چه شد. یک تعداد میرترسند که کدام حرف غلط نگویند. ازهمی خاطر هرچه آمر گفت می گویند. شاید چند تا هم از شیر گفتن رئیس جمهور ترسیده بودند.

   در بیرون جرگه و در اطراف آن چه خبر بود: در خارج جرگه قوای کشورهای جهانی ، قوۀ پولیس وعسکر داخلی، امنیت  ملی ، سرکها وجاده ها را زیر کنترول داشتند. پیمان ب امریکا را هم شاید همین قوت ها محافظت کنند.مردم در وقت عبور ومروربه مشکلات دچار بودند.رئیس جمهور با بادی گارد هایش  وبا محافظت شد داخل آن " نگارستان خلایق " شد.

   به هرترتیبی بود که گرفتن چند نتیجۀ از پیش معلوم را به گردن جرگۀ مشورتی نصب کردند. خنده دار است که هنوز تمام جزییات طرف امریکایی توضیح نشده است. شاید آنوقت جرگۀ دیگری را جمع کنند.

  

 

  شاید خوانندۀ محترمی که این جملات من را خوانده است ،چیز مثبت در بارۀ جرگه مشورتی در آن پیدا نکند. ولی برای چند لحظه فکر کنیم که آیا همین بحث ها را نمی شد که در مطبوعات موقع میدادند. آیا نمیشد که یک تعداد اهل خبره در تلویزیون ها وبقیه ساحۀ مطبوعات بحث کرده ونظر میدادند. بعد در شورای ملی کشور روی آن غور میشد. می گویند وخودما بارها شنیدیم که معاش مامورین بیچاره تادیه نشده است. شفاخانه ها دوا ندارند. مردم بلاکشیده افغانستان سالهای متمادی به نان و دوا  وخانه . . . احتیاج دارد. چرا باید این همه اضافه مصرف را قبول کنیم .نابرابری ها راه افراط پیموده. یک عده بالانشین و پولدار شده ویک تعداد گدایگر. یک تعداد حیران وگریان. قاچاقچیان، رشوتخواران، متجاوزین به جان ومال مردم چاق شده و دست دراز تر یافته اند. انتحار وبمب گذاری زیادتر شده وصلح خواهی غلط پای در هوا مانده وشکست خورده. خوب می بود اگر نیرنگ جرگۀ مشورتی را فراموش میکردند و در مقابل به حال مردم ومقابله با امراض بالا اقدام میشد.

والسلام

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۵۷       سال        هفتم              قوس     ۱۳٩٠     هجری خورشیدی         اول دسمبر ٢٠۱۱ عیسوی