مژده به علاقمندان فرهنگ و معرفت و پیشینه درخشان افغانستان. کتاب جدید و وزین «از سنت بلخ تا مدرنیت پاریس» اثر خامه اندیشمند کشورمان جناب «دکتر سید حسن اخلاق» به زیور طبع آراسته شده و به نشر رسید.
در کشوری که همه جا از نگرانی ها، سیاست بازیها و فرهنگ سوزیهایش صحبت می شود، اندک روشنایی ها و بارقه های معرفتی خود غنمیت و سرمایه بزرگی است که بارقه های امید را در قلب و جانمان می افروزد. و آدمی را به یاد پیشینه و تبار درخشان میهن که زادگاه مردان حکیم بوده است می اندازد.
بی شک آثار ارزشمندی همانند کتاب فوق الذکر، خود غنیمتی هست گرانسنگ. کتاب مذکور، توسط موسسه تحقیقاتی- مطالعاتی نبراس(NEBRAS) و انتشارت سعید در کابل منتشر شده است و ده مقالۀ پژوهشی را در بر می گیرد. مقالۀ نخست به تفاوتها و همانندیهای ادبیات، فلسفه و نقادی می پردازد؛ مقالۀ دوم، سه شخصیت مهم فکری تاثیرگذار در افغانستان یعنی، ابو زید بلخی، ابو القاسم بلخی و ابو المنصور ماتریدی را در تطبیق با یکدیگر و از جهت مفیدیتشان برای امروز افغانستان به بحث می گیرد. دو مقالۀ اخیر آن به بررسی اندیشه های سید جمال الدین افعانی(Al-Afghani)
میپردازد و ضمن اشاره به نکات برجسته و درس آموز سید، به طور اساسی به نقد وی هم می پردازد. بقیۀ مقالات، به نگاه تطبیقی به اندیشه های فارابی، این سینا، ابن رشد، غزالی و مولانا با ماکیاولی، روشن اندیشان و ژان ژاک روسو می پردازد. در این کتاب ایده های کاملا جدیدی مانند نگاه زمینی به سیاست فارابی، یا تصور پیشرفت در فلسفۀ ابن رشد مطرح شده که خود بحثی را در میان دانشوران درافکنده است. مقالات فوق هر کدام به نوبۀ خود می کوشند تا بر اساس عقل متعارف، دیالوگ بین فرهنگها، عالم ماقبل مدرن و مدرن، اسلام و غرب را نهادینه سازند. در مقدمۀ کتاب آمده است:
«سرزمینی که بلخ بدان متعلق است، افغانستان، روزگاری طولانی یکی از کانونهای بزرگ فرهنگ بشری بود و جای جای آن، الهام بخش زندگی، هنر، شناخت، همزیستی و مفاهمه، بدانسان که آوازه عظمت هرات، غزنی و بلخ آن تا کنون دلنواز و شعف زاست... روزگارانی، بلخ در اضافه به بامیان و با "بامی" خوانده شدن، شناخته می شد. بامیان و کاپیسا روزگاری کهن و پیش از حمله و تخریب چنگیز، محل تلاقی دو فرهنگ بزرگ بودایی(شرق) و یونانی (غرب) بود. از یکسو "گنبد بزرگ"، هزاران راهب بودایی را در خویش جای می داد که خود تاثیر فراوان بر دیانت بودایی داشت، از دیگر سو چونان "سرزمین یونانیان"، این "ملکه کوهها"، "اسکندریه"ای را در خویش جای داده بود که به ترویج فرهنگ هلنی و دانش یونانی میپرداخت و بدینگونه حتی این این کمتر مورد توجه قرار گرفته ترین منطقه افغانستان، بذر
بزرگترین همت های امروزین جهان را در خویش می پرورانید، مفاهمه غرب و شرق، گفتگوی دین و دنیا و تعامل دانش وتعامل دانش و ارزش.
"رسالة حاضر در ادامة سلوكِ نويسنده در طرحِ گفتگو ميان اسلام و غرب، يا مدرنيّتِ غربي و سنّتِ شرقي، اينبار به تاملاتي فلسفي پيرامون انديشههايي در بلخ و پاريس، دست زده است. انديشههايي كه در شكلگيري دو فرهنگِ گسترده و ژرف فوق، تاثيري ترديدناپذير نهادهاند. نخست آنكه اين انديشهها به متفكراني تعلق دارند كه يا از بلخاند يا از پاريس و يا پيرامون آن دو. مثلا ابنسينا، ابوزيد و ابوالقاسم از بلخاند و فارابي، ابوالمنصور ماتريدي، ابوحامد غزالي و سيد جمال الدين از بلخ تاثير پذيرفته يا بر آن تاثير نهادهاند. از آنسو سيد جمال مدتي را در پاريس به سر برده و شديدا متاثر از آنست، روسو بدانجا تعلق دارد و مهمتر آنكه رويكرد روشنانديشانه، كه شهرتِ خويش را وامدارِ روشنانديشيِ قرن هيجدهم فرانسه است، در سراسر رساله موج ميزند. دوم آنكه اين
انديشهها بنياني و سرنوشتسازند. زيرا نه تنها نماية دو جهانِ گستردهاند كه زمينة گفتگو ميان آن دو را ميسازند و در واقع از فرو افتادن در توّهمِ شكافِ تاريخي احتراز ميبخشند...
... اين نوشتار كوششي است در راه "روشنايييابي". اين روشنايييابي در پرتوِ كارها و تلاشهاي مفاخرِ فكري اين دنيا كه به سرزمينِ ما يا تعلق دارند يا نسبت خواهند داشت، صورت ميگيرد. ميتوان به درستي و آساني پرسيد كه چرا بايد به آنان باز گرديم و در پرتوِ آنان راه بجوئيم... نميخواهيم فارابي و ابنسينا و دكارت و روسو را تقليد كنيم، تا برچسبِ "دنبالهرويِ" گذشتگان دلسردمان سازد؛ بلكه ميخواهيم همراه آنان انديشيدن را تمرين كنيم و "روشِ" فلسفيدن را بياموزيم تا راه خود را بيابيم؛ راهي كه آنان عمدتا نميشناختند و لذا سخني پيرامون آن ندارند.
قابل ذکر هست که از نویسنده این اثر گرانسنگ، قبلا سه کتاب دیگر در حوزه های معرفت، حکمت، فلسفه به نامهای «از مولانا تا نیچه»، «گفتمان فلسفی اسلام و غرب» و «سنت روشن اندیشی در اسلام و غرب» به نشر رسیده بود. نویسنده فارغ التحصیل از دانشگاه علامه بوده و حدود دو سال قبل از رساله دکترایش دفاع کرده و امروزه یکی از مفاخر و ذخایر فرهنگی و حکمی کشورمان محسوب می شود. ایشان در چندین سمینار بین المللی دعوت شده و در همه جا خوش درخشیده است. ما برای ایشان و امثال این ایشان توفیق روز افزون را مسئلت مینماییم و امیدواریم کشورمان که سرزمین مولانا و ابن سیناهاست دوباره در سطح جهان با هویت علمی، معرفتی، و خوشبختی به جهان معرفی شود و از این ظلمات و بدبختیها به سمت روشنایی رهنمون گردد.
|