کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
زبان سرخ سر سبز می دهد برباد

مصاحبه با نجیب محفوظ، برنده جایزه نوبل


ترجمه به فارسی: حامد علی پور
 
 

 

 

یادداشت مترجم:  امیدوارم که خوانندگان گرامی این ویبسایت ترجمه سخنرانی های برندگان جایزه نوبل را که در شماره های قبل انجام دادم جالب و آموزنده یافته باشند. در این راستا، اینبار دست به ترجمه مصاحبهٔ از نجیب محفوظ می زنیم که سالها بعد از نصیب شدن جایزه نوبل انجام داده است. سخنرانی قبولی جایزه نوبل ایشان بسیار طولانی بود و من وعده می دهم که آنرا هم در آینده به فارسی دری ترجمه کنم. این ترجمه حرفهای زیادی دارد و صمیمانه و آزادانه گپهای دل این پیرمرد را که چشم و چراغ ادبیات عرب بود بیان کرده است.

نجیب مَحفوظ نویسنده و نمایشنامه‌نویس مصری در سال ۱۹۱۱ در قاهره  به دنیا آمد و در سال ۲۰۰۶ از دنیا رفت.  وی در سال ۱۹۸۸ برنده جایزه نوبل در ادبیات شد و اولین نویسندهٔ عربی بود که این جایزه را دریافت کرد. او در قسمتی از سخنانش در محفل قبولی جایزه گفت، "بسیاری ها وقتی نام مرا شنیدند حیران ماندند که این شخص کی است که برنده جایزه نوبل شده است؟ اجازه بدهید که کمی خودم را برای تان معرفی کنم. من فرزند دو تمدن بزرگ استم که در درازنای تاریخ یک ازدواج مسرت بار را به وجود آورده است. یکی از این تمدن ها، تمدن فراعنه است که بیش از هفت هزار سال عمر دارد و دیگری تمدن اسلامی است که بیش از هزار و چهارصد سال عمر دارد." این سخنرانی به خواهش نجیب محفوظ اول به زبان عربی و بعد به انگلیسی در این محفل خوانده شد. خودش گفته بود که، "بسیاری از شما شاید حتی یکبار چیزی به عربی نشنیده باشید، بگذارید صوت این زبان و کلام در این تالار انعکاس یابد."

یکی از بهترین آثار او رومان بچه‌های محله ما است. این کتاب در مصر سال‌ها ممنوع بود زیرا بعضی از افراطیون ادعا کرده بودند که او در این کتاب "کفرگویی" کرده است. اسلام گرایان تندرو همانطور که به دنبال سلمان رشدی افتاده بودند در پی قبل نجیب محفوظ هم افتادند. در سال 1994، نوجوانی تصمیم به‌کشتن نجیب محفوظ که در آنگاه  ۸۲ ساله بود گرفت و او را با چاقو از ناحیهٔ گردن مجروح ساخت. نجیب محفوظ در این مصاحبه از این واقعه یاد می کند. او به خاطر دیدگاه سیاسی اش هم جنجال برانگیز بود. از پیمان صلح انور سادات با اسرائیل در کمپ دیوید حمایت فراوان می کرد. بدین سبب، کتاب‌های او در بسیاری از کشورهای عربی برای سالهای طولانی ممنوع بود و این ممنوعیت با گرفتن جایزه نوبل از بین رفت.

عرض شود که عنوان بالایی، مانند عنوان شماره گذشته، به انتخاب بنده صورت گرفته است و اشاره به رُک و راست گویی این پیرمرد بود. این مصاحبه توسط محمود سلماوی روزنامه نگار عربی در ماه مارچ سال  2006  صورت گرفته است.

حامد علی پور

 

محمود سلماوی: وقتی خبر شدید که برنده جایزه نوبل استید، چه احساسی به شما دست داد؟

نجیب محفوظ: هم بی نهایت خوشحال بودم و هم بی نهایت متعجب. من هیچگاه انتظار نداشتم که این جایزه نصیب من شود. در جریان سالهای که من نویسنده بوده ام، بزرگانی چون آناتولی فرانس، برنارد شاه، ارنست همینگوی، و ویلیام فاکنر، این جایزه را برده اند. ناگفته نماند که ژان پال سارتر و آلبرت کامو نیز برندهٔ این جایزه شده بودند. شنیده بودم که یکروزی یک نویسندهٔ عرب هم برندهٔ این جایزه خواهد شد ولی همیشه شک داشتم که این پیشبینی به واقعیت بپیوندد.

محمود سلماوی: ولی آیا درست نیست که عباس محمود العقد که خود نویسنده است بیست سال قبل نام شما را برای جایزه نوبل پیشنهاد کرده بود؟ او در جریان یک مصاحبه تلویزیونی گفته بود که شما مستحق جایزه نوبل استید.

نجیب محفوظ: بلی، العقد همیشه در تفکرات و عقاید خود آزادمنش و دلیر است.

محمود سلماوی: آیا بُردن جایزه نوبل روی زندگی و کارهای بعدی شما تاثیری داشته است؟

نجیب محفوظ: بلی، این جایزه مرا تشویق کرد که همچنان به نوشتن ادامه بدهم. ولی متاسفانه من این جایزه را در اواخر زندگی نویسندگی خود بدست آوردم. بعد از این جایزه، یگانه کتابی که نوشتم پژواک های زندگینامه Echoes of an Autobiography بود. حالا کتابی را زیر دست دارم به نام آرزوهای بهبودی (Dreams of Recuperation). حتی آن کتاب بنده به نام قوشتمر که قبلاً در روزنامه ال احرام به نشر رسیده بود و بعد به صورت یک کتاب به بازار آمد، مربوط به زمان قبل از بُردن جایزه نوبل می شود. در قسمت زندگی شخصی ام جایزه نوبل تغییراتی آورده است که من با آن خوی و عادت نداشتم و راستش دوست هم ندارم. من مصاحبه هایی را با مسوولین رسانه ها انجام داده ام و تماس هایی را با دیگران قبول کردم که اگر به دل خودم می بود هرگز نمی کردم و به کار آرام خود ادامه می دادم.

محمود سلماوی: چگونه به نویسندگی روی آوردید و از چه کسی بیشترین الهام را گرفته اید؟

         نجیب محفوظ: من هنوز شاگرد مکتب بودم که به نوشتن آغاز کردم. نویسندگان معاصر عرب از قبیل ال مانفالوتی، طاها حسین، و العقاد در کارهایم بیشتر تاثیر را داشته اند. با الهام از آنها عشق عجیبی به نوشتن پیدا کردم و از بخش ساینس مکتب لیسه به بخش ادبیات آن آمدم.

محمود سلماوی: بزرگترین واقعهٔ زندگی شما بعد از گرفتن جایزه نوبل چه بوده است؟

نجیب محفوظ: (با اشاره به گردن خود) این لت و کوب و حمله که در سال 1994 بر سرم آمد. (اشاره به حادثه سوقصد به جان نجیب محفوظ است که نوجوانی خواست با چاقو بر گردن او حمله کند. دست راست نجیب محفوظ برای مدتی از کار افتاده بود.) ولی در ضمن تشویق دولت و مردم به من احساس افتخار فراوان بخشید.

محمود سلماوی: بعد از بدست آوردن جایزه نوبل، تاثیر شما روی ادبیات مصر به نظر تان چه بوده است؟

نجیب محفوظ: جواب این سوال باید برای منتقدین گذاشته شود. فقط آنها می توانند بگویند که کار من روی ادبیات عرب تاثیر گذاشته است یا خیر. چنین می نماید که یکی از تاثیرات بُردن جایزه نوبل این بوده است که آثار بیشتری از زبان عربی به زبانهای دیگر ترجمه شده است. من این حرف را از زبان روس ها و جرمنها شنیدم که به مصر آمده بودند و ما را به نمایشگاه بین المللی کتاب در فرانکفورت که در آن شب و روز مصروف ترتیبات آن بودند دعوت کردند.  

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۵۶       سال        هفتم              عقرب/قوس     ۱۳٩٠     خورشیدی         ۱۶ نومبر ٢٠۱۱