درادامۀ انتشارقتل های زنجیره یی، خبرقتل برهان الدین ربانی بیشترین بازتاب را داشت. دلیلش هم این است که او یک تن از رهبران مهم جهادی و رهبر تنظیمی بود که در رویداد های چند دهۀ آخر افغانستان، به اشکال مختلف سهم داشت. چندی سال هم رئیس دولت اسلامی مجاهدین بود. درسال های حکومت حامد کرزی،
چند باری هم به کوشش های سهیم شد که ایجاد
اپوریسیون نیرومندی را میخواست. آن کوشش ها
هرچند کم رنگ،
ونیمه راه، اما نشانی از
حضوربرهان الدین ربانی داشت. اما تصور میشود که با تمام این ابعاد
ازحیات نظامی و
سیاسی عقیده یی او، نقشی را که رئیس جمهور حامد کرزی برای او به عنوان رئیس شورای عالی صلح تکلیف کرد، او را
بیشتردر
محراق توجه نهاد. همان تکلیفی که جانش را هم ستاند.
اینکه کدام عامل ویا عوامل سبب شد که کرزی او را به عنوان رئیس شورای صلح انتخاب کند. واینکه چه سبب شد، که ربانی آن وظیفه را بپذیرد،
از طریق آشنایی با اوضاع سیاسی، رفتارهای ناشفاف، دسته بندی های رنگارنگ چند سال اخیر زمامداران افغانستان میتواند پاسخ بیابد. آن چه روشن است، برهان الدین "شورای صلح" بدون بهره مندی از دید روشن از صلح وسیاست های تروریستی را پذیرا شده بود. از آنجا بود که ربانی در تاریکی میراند. از آنجا بود که نه او، نه رئیس جمهور ونه هم دولتمردان کشورها ی که قوای نظامی در افغانستان دارند، هیچگاه، توضیح حد اقل روشن از برنامۀ صلح خواهی با تروریست ها ندادند.
ربانی با تأثیر پذیری ازسیاست معامله گرانۀ اقای کرزی، به حیث رئیس شورای صلح پای درهوا، ملیون ها دالر را به مصرف میرسانید، از دستاوردهای که وجود نداشت میگفت. و به رغم قتل هایی که طالبان انجام میدادند، خم به ابرونیاورده، شمشیرصلح درهوا میزد وبه خود نمی گرفت که این بیراهه رفتن برای چه؟ عاقبت هم همان پذیرش بی چون چرای سخنان کرزی، خود او را هم به کام تروریسمی فروبرد که وی
ادعای دروغین صلح خواهی را به ایشان چسپانیده بود.
برهان الدین خان ربانی قربانی شد. قربانی ساده گی سیاسی، قربانی معامله گری با کرزی، قربانی جدی نگرفتن تروریسم وابعاد عملکرد آنها.
ربانی مانند دیگر رهبران جهادی پول زیادی جمع نموده بود. او و
دیگررهبران هرگز گزارشی ندادند که پول های به دست آورده به نام مجاهدین بیچاره و
گرسنه و
پای برهنه را چه کردند. او و
دیگران، هیچوقت در
راه اشتباهات قبلی قدم نگذاشتند. از ذخایر دردست داشته در
راه رفاه عامه، در راه ساختن یک کلینیک، یک مکتب عصری بخود زحمت ندادند.
برهان الدین خان ربانی به قتل رسید. قتلی که خواستگاه اش را از ترویسم لجام گسیخته در افغانستان می گیرد. تروریسمی که ساحۀ عملکردش وسعت میابد و انسانهای بیشماری دیگری را هم در کام خود فروخواهد برد.
اما دربارۀ برهان الدین ربانی این سخن باید گفته شود که :
کاش آن چنان افراد،
درکنج مسجد
می نشستند، و
پیونددهی دین و
مذهب مردم با دولتمداری پیشه نمی کردند. کاش از اعمال پیشینه توبه میکردند.
حالا که آن چهرۀ مشهور ومعروف به قتل رسیده است،
کاش دیگران ازسرنوشت او درس بگیرند.