کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
کشورما درگرداب های آشوب و فاجعه


رشاد وسا
 مونش گلاد
باخ/ آلمان سپتامبر 2011
 
 

  تاریخ اقلا صد سال اخیرنشان میدهد که مصایب گونا گون واز جمله جنگ و مداخله ، تجاوز وستمگری ،گریبانگیرمردم افغانستان بوده است. مصایبی که روزتا روز به درد ها و رنجهای این مردم افزوده واز سر آنها دست برنداشته است.

 فعلا ً ممکن نیست درین مختصر آنهمه رنجها و عوامل آنرا تحلیل وتفسیر کنیم .امابدنیست اندکی در با ره نارامی های موجود کنکاش وتبادل نظرنماییم.

 ظاهرا چنین به نظر میرسد که بعد ازحرکات ناسنجیده و عقده آلود داود خان با کودتای 26 سرطان، اوضاع افغانستان روزتا روز بدتر شده رفت واز جمله مشکل ملت سازی که برای رشد طبیعی و آرامی دریک کشور چند قومی ضروری است، به چالشهای بغرنجی کشیده شد .

 حاکمیت خود کامه یی حزب دیموکرایتک خلق افغانستان، کشتار های ظالمانه وفراموش ناشدنی آن ،جنگها و راکتپرانی های ویرانگرانه وبی خردانۀ رهبران مجاهد ین؛ نابودی بسا از قسمت ها و داروندار شهر زیبای کابل ،آمدن دولت جاهلانه ی انسان ستیز وسخت زن ستیز طالبی؛ وبالاخره حکومت مسخره کنونی که به اصطلاح آلمانی ها حتی مرغان ماکیان هم به آن میخندند، همه وهمه را میتوان در ادامۀ آن کارعقده منشانۀ سردارداودخان ملاحظه نمود.

 حالا چیزیکه اضافه تر تشویش آمیز است و عامل نوشتن این سطرهاشده بحث کردن در برابر آشوب های تروریستی است. آشوبی که در ادامه ی مصایب قبلی دامن وطن ومردم ما را گرفته است. این آشوب را انتحاری ها، انفجاری ها وبیسوادنی آورده اند که بد آموزش دیده وبد آموخته اند. منظورم دست پروده های آی اس آی است.

 ضرور است که گفته شود پیش ازآنکه فرزندان کشورما به مدارس مذهبی پاکستان روان و به لشکر ترورآ ی ا س آی مبد ل گردند، ایران و پاکستان همیشه کوشش داشتند شهروندان کشور مارا به جاسوسان خود مبدل گردانند .آنها این شکار های خودرا ازمیان مها جرین گرسنه و تشنه ودفترهای مجاهدین بدام انداخنتد و با مهارتی که سیاست بازان پنجابی دارند، این مهره هارا داخل میدان شطرنج سیاسی کشورمانمودند . گفته میتوانیم که حکومت افغانستان درچنگال سیاست بازان معامله گر پنجابی و ایرانی اسیرشده وبه دول آنها میرقصد . افتضاح گرفتن پول رئیس جمهور را از ایران همه خبر دارند.

 

ایرانی ها وپاکستانی ها درکشور ما دست اندازی میکنند تا کشور ما به پای خو دایستاده شده نتواند . به این دلایل .

 الف : تا ما نتوانیم بند های آب بسازیم . زیرا آنها ازآب این دریا ها استفاده ها میکنند و ما درتشنگی و فقر بسر میبریم .

 ب : عقب ماندگی افغانستان ،کشورما را به بازار مصر ف کالاهای بی کیفیت آنها مبدل میسازد.

  

پ : عقب ماندگی وضعیف بودن ما سبب میشود که از آن دعوای جنجالی "دیورند" چشم بپوشیم.

 ج : عقب ماندگی ما سبب میشود که ما نتوانیم به خاطر حقوق پامال شده یی مر دم آ ن طر ف دیورند اعتراض نماییم .

 چ : عقب ماندگی ما سبب میشود که ما نتوانیم بر اعمال وافکار حکومت ها ی قرون وستایی ایران وپاکستان اعتراض نماییم.

 برای جاودانه ساختن این عقب ماندگی ما، ایران وپاکستان ازهمان ترفند قدیمی یعنی نفاق انداختن دربین اقوام سود میبرند . ایران به برادران اهل تشیع ما قیافه دوست مهربانتر از مادر را گرفته است . و پا کستان که دشمن تا ریخی و اساسی پشتون هااست با چسپیدن به این داعیه که حکومت حق مسلم پشتونهاست، به برادران پشتون ما طرفداری خود را تلقین نموده واز آنهابه مقابل اقوام دیگر استفادۀ سوء میکند.به یک تعداد از آنها تعلیمات غلط مذهبی میدهد وتلقین میکد که این کار آنها اسلامی است.!؟

 وظیفه ییما چیست ؟

 اگر مانتوانیم روحیه برادری ود وستی را در میا ن اقوام مختف این سرزمین زنده نگه داریم وای بر ما وحیف و افسوس برا ین سرزمین که پایمال جنگ خواهد بود وشاید هم پارچه پارچه شود. مانند کشور یو گو سلا ویا .

 به نظر اینجانب ،وظیفه مبرم تمام سیاست مداران نویسند گان ونخبگان کشورست که ازخواب گران بی تفاوتی وکجروی ،بیدار شوند وکشور زیبای مارا ازین بحر ان خطرناک نجات دهند .

 چه اتفاق افتاده است که مردم این کشور که مدتها د رکنار همد یگر زیستند، اکنون به دشمنان همدیگر مبدل گشته اند . باید روشنفکر ان ودانشمندان علل این دشمنی هارا جست وجووریشه کن نمایند . از جمله بهتراست برادران پشتون ما به این عشق شور انگیزخود به حکو مت و حکومت داری پایان بخشند ودرکتا بهای درسی ننویسند که زه یم زمری په دی نری زما اتل نشته ...

در مقابل آن به استفاده جوییها وتلقین های مضر سیاست بازان پاکستانی اعتراض کنند.

 واگر ما تور یالی وننگیا لی هستیم باید در برابر بیگانگان باشیم وخاک پای برادران هموطن خود باشیم .و دیگر اینکه در دنیای پیشرفته ی امروز، نگیالی وتوریالی بودن خوبست اما آموختن علم ودانش امروزی بیشتر مارا کمک میکند. این دلبستگی به حکومت وحکومت داری باید جای خود را به صمیمت داخلی،به انتقاد ازآشوب های انتحاری، به تقبیح سیاست لجوجانۀ پاکستان وبه رهنمایی جوانان بسوی فراگیری دانش وعلم تبدیل کند. درغیر آن به چه درد ما میخورد، به گفته شاعر:

درکوی تو گدایی خوشتر زپادشاهی

 

 ما باید این پندار پوچ را ازکله های خویش بیرون سازیم که فقط این ما هستیم که غیرت ومردانگی داریم وآنهاییکه این ترانه را سر نداده اند غیرت ومردانگی ندارند .ماهرروزبچشمان خود میبینیم که ازغیرت ومردانگی طالبان ، حقانی وگلبدین، پاکستان برای ویرانی وبربادی کشور انها سود میبرد.اینست نتیجه غیرت داشتن ودانش نداشتن. اگر بتوانیم آ نرا غیرت بنامیم .ماغیرت ومردانگی طالبان را دیدیم که کاسه سر زن بیچاره ای را دراستادیوم کابل با مرمی سوراخ نمودند .ماغیرت ومردانگی طالبان را دیدیم که زن ومرد جوانی را وحشیانه درقندز سنگسار نمودند .ما غیرت ومردانگی آن جانی دیوانه رادیدیم که درنمایند گی کابل بانک درننگر هاربا کلشینکف پیر وجوان را بخاک وخون کشانید. ما غیرت ومردانگی گروه حقانی را دیدیم که هفتۀ قبل خون مردم بیگناه کابل را ریخت. چه بهتر خواهد بود که ما به عوض این گونه غیرت ومردانگی به فرزندان خود درس انسانیت ، وطن دوستی ،عشق به آبادانی، علم دوستی، خرد ورزی و بالاخره تواضع وخاکساری را بیاموزیم وازفرهنگ پربارعرفانی کشورخودبهره مند گردیم .

 حلقات سیاسی در داخل وخارج کشورباید دست بکار شوند وبابراه اندازی تظاهرات وبیان کردن قطعنا مه ودایر کردن کانفرانس ها واستفاده از سایر امکانات صدای مردم را به گوش جهانیان برسانند ومانع به ثمر رسیدن این پلان های شوم گردند . مخصوصا ً که همین اکنون پاکستان با یک بحران سیاسی خطرناک دست وگریبلنست .

 

 شناختن این مرغان دست آ موز ایران وپاکستان کاردشوار نیست . همسویی مقامات بلند دولتی باخواست های ایران وپاکستان چیزی جز فرمان برداری وخدمت گذاری به باداران شان نیست. سپردن کرسی های مهم دولتی به منصوبین حزب اسلامی وحزب خلق چیزی جزبرآوردن خواست های حکومت پاکستان نیست .مخالفت جنون آمیزکرزی با کشورهای غربی چیزی جزبرآورده ساختن خواست های ایران وپاکستان وآوردن طالبان نیست.

 امریکا وقوت های خارج زمانی به کشور ما داخل شدند که پاکستان حکومت تحت الحمایت خودرا در کشور ماروی کارآورده بود. حکومتی که چون لکه ننگی برجبین زمان نشسته بود.

کشور مادرآن سالها اخرین نفس های خودرا میکشید . کشوری که درآن همه چیز ویران شده بود . اما درطول ده سال گذشته که پول های زیاد درکشور ما سرازیر شد . متأسفانه دزدی های بزرگ توسط مقام های حکومتی وخارجیها صورت گرفت . اماهرچه بود مردم درین ده سال باچهره دیموکراسی آشنا گرد ید ند نهاد های مدنی بوجود آمدو آزادی بیان تامین گردید . اگرچه حکومت توانست بکمک د ستگاه ترورستی ای اس ای مخالفین خودرا دانه دانه ازمیان بردارد اما نتوانست آنانرا آزادا نه زندانی و اعدام نماید . علاقمندی مردم به بازسازی، به مکتب، به علم ودانش خود یک دست اوردست . اگر تقلب ونیرنگ و دزدی از سرمایۀ ملی نمی بود دستاوردها بیشترمی بود. کرزی باتقلب در انتخابات اخیر خودرا رییس جمهور ساخت. درنتیجه روز تاروز اعتبار خودرا در ازدست داده ا ست. او هیچوقت دلبستگی خودرا به چوکی ریاست جمهوری ازدست نداد ه است وی امید وارست که به پشتیبانی پاکستان ، ایران ، حزب اسلامی ، افغان ملتی ها ، خلقی ها و طالبان، معاونین شریک اعمال خویش، وهمکاری شورای ملی فرمایشی ولویه جرگه فرمایشی ریاست خویشرا دوام دار بسازد

پرخاشگری کرزی با غرب برای چیست ؟

آقای کرزی چند بار علیه کشورهای غربی سخنان احساساتی برزبان آورده که دل طالب خوش شود.پرخاشگری اوبا غربی ها برای ا منیت کشور ماعواقب خطر ناک در پی دارد.دولت کرزی درده سال گذشته فرصت های طلایی راازدست داد ونتوانست که زیر بناها ی اقتصادی را تهداب گذاری نماید. او و دستگاه اش نتوانست که از کمک ها استفادۀ معقول کند. او نتوانست که ارتش بسازد. او نتوانست که نیروی امنیتی توانا وکا ر امد بسازد که درصورت خروج آنی کشورهای کمک کننده، کشور درهرج ومرج وحشتنا ک فرونرود . درست است که مامنابع فراوان معدنی داریم اما درنبودن یک حکومت مردمی وپایدار ازین منابع استفاده کرده نمیتوانیم. برای کرزی این چیزها اهمیت ندارد . اوقربانی رویاهای کودکانه خود یعنی دوام حکومت خود وگروه خود است .کرزی حالت غریقی رادارد که به هر خس و خاشاک دست می اندازد، بعضی ها میگویند که کرزی زیر تاثیر مواد مخدره تعادل فکری خودا ازدست میدهد، اگر چنین نیست او چرا سرنوشت یک ملت ر ا ببازی میگیرد؟اگر علت آن مواد مخدره نیست، عمل وفکرغلط اووبدتر از مواد مخدره است. پاکستانی ها همان زهری را که درکام رهبران قدرت طلب مجاهدین ریختند واکنون درکام طالبان میریزند بزودی درکام کرزی نیزخواهند ریخت.

غرب متوجه پاکستان است

 جهانیا ن در یافته اند که پاکستان پناه گاه تروریستان وافراط گرایان مذهبی است وموجودیت آن امنیت منطقه وجهانرا به خطر مواجه ساخته است . ازامکان به دورنیست که تروریستان وافراطیون مذهبی اسلحه ذروی پاکستان را بدست آ ورند ودر جهان فاجعه بیا فرینند. جلوگیری ازین فاجعه ایجاب میکند که با ید به عواقب خطر ازاین ناحیۀ توجه جدی کرد. زیرا بنیادگرایی و افراطی گری درپاکستان ریشه های عمیق دارد، ریشه ها وخطراتی که شب درمیان نمیتوان ا ریشه ها ی انرا ازمیان برداشت . فشار غرب بر پاکستان منطقه را کمکوکرده وخطرات بنیاد گرایی را کاهش میدهد. وقتی خود دولت پاکستان علیه آشوب ها وپرورش تروریست ها دعمل نکند که نکرده است، خوب است وبه نفع مردم کشورما وپاکستان است که قوای غربی آنها را سرکوب کند. کشتن بن لادن یک مثال آن است. پاکستانی ها که زور وتوان مداخله در افغانستان بیچاره ی ما را پیدا کرده اند، هیچ گونه پروژه صلح را پشتیبانی نخواهند کرد، مگر اینکه منافع آن کشوررا دربر داشته باشد. با فشار غرب، با اعتراض حکومت افغانستان و مردم افغانستان، ومخصوصاً با اعتراض برادران پشتون کشورما ،پاکستان در جای خود می نشیند.

 حالا که از برقراری دوباره حکومت طالبی در کشور مازمزمه هایی بگوش میرسد چه باید کرد.اگراین زمزمه ها حقیقت داشته باشد .پاکستان به آرزوی دیرینه خود خواهدرسید . گفته میشود که غربیان به انتقام ناز ونخره کرزی طالبان رابر اریکه قدرت میآورند . زمزمه میشود که غربیان هم قبول کرده اند که کشورما را بدهند به آشوب طلبان جاهل. این خبروحشتناک مرابه لرزه می آورد. گاهی میاندیشم که غربیان مرتکب این گناه عظیم نخواهند شد وبار این مسؤلیت عظیم را بدوش نخواهند کشید . آنها برای آ یند گان چه جوابی خواهند داشت.

چند آرزو

 کشورزیبای ما یکی اززیبا ترین کشورهای جهانست .می توان گفت که بهشت روی زمینست .کوه های سربه فلک کشیده وبرفگیر، دریاهای خروشان وآب وهوای کمنظیر دارد. از زمینهای حاصل خیز آن بهترین میوه های جهان بدست می آید .کشور ما نگینه یی گران بهاییست که در قلب آسیا جای گرفته است. گفتار بالا گفتار احساساتی وخیال پردازانه نیست .بلکه واقعیت انکار ناپذیر ست واما اگرکشور ما حکومت دلسوز، حکومت شایسته وبا کفایت، میداشت، زیبایی ها وخوبی هایش همه را تسخیر میکرد . اما حالا با بی کفایتی کاری کرده اند که ما را بنام تروریست و کشورما را جای ولانه ی تروریست ها وآشوب طلبان میشناسند.

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۵۳       سال        هفتم              میزان     ۱۳٩٠     خورشیدی              اول اکتوبر ٢٠۱۱