زان سال ها که عشق سراسیمه گشته است
اندوه هزار سال ِ دگر بیمه گشته است
روییده بس که زایده در مزرع سکوت
تنها نهال خشک صدا نیمه گشته است
در کوره ی شتاب رسیدن به نا کجا
هستی و چیستی همه گی هیمه گشته است
با کوچ عشق ، هوشک ِ بیمار و بی رمق
منگ و دبنگ و خسته و بی شیمه گشته است
آرش آذیش
بیست و چهارم سپتمبر۲۰۱۱
|