قرن حاضر از کرامتهای اوباما و بوش
دامنی دارد ز خون گرمِ انسان پر نقوش
آن یکی گندی پراکند از سرِ بیعرضهگی
دیگری نفگنده گند و عالمی آگنده بوش
آن یکی قایم به امداد وی استبدادِ شرق
وین؛ کهن چاکر براندازد به دینار و قروش
زانکه از خود کامهگی برپاست هرسو محشری
از دمشق و تونس و صنعا و سینا تا به شوش
خلقی در جوش رهش؛ شوق عمو سامم به سر
تا ز لایِ نفت، خیزش را بیالاید به لوش
سرنوشت ملتی را خود زند دلخواه رقم
با بسیج خودفروشان و دبنگان و وحوش
جنبش و خیزش نیارد هدیهی آزادهگی
کرسیِ افعی گُرزه گر عطا گردد به موش
بلعجب مردم که از زانوی غفلت کله را
نی به نفخ صوربردارند نه با نفحِ سروش