با نام " سید سلیم شهزاد " خبر نگار و محقق پاکستانی آشنایی نداشتم. شاید این به دلیل تمرکز من به مطالعات حوزه خاور میانه و نویسندگان آن حوزه بود. اگر هم در مورد جنبش های افراطی و اسلام گرایی اسلامی در منطقه آسیای جنوبی نوشته ای را زیر و رو می کردم، بیشتر مقالات نویسندگان افغانستانی و یا احمد رشید و عامر میر از پاکستان بود. اما پس از آنکه کتاب " درون القاعده و طالبان " توسط یکی از دوستانم به من رسید و آن را مطالعه کردم، تعجب کردم که چگونه با این نویسنده و ژورنالیست بر نخورده و یا نوشته ای وی را نخوانده ام.
سلیم شهزاد در تارگاه رسمی مربوط به او در باره خود چنین نوشته است: " سید سلیم شهزاد، رئیس دفتر خبرگزاری " آسیا تامز آنلاین " در پاکستان است که اخبار مربوط به امنیت جهانی در درون آسیا را تحت پوشش قرار میدهد. او در مورد القاعده و طالبان در افغانستان و پاکستان فعالیت می کند و اما شتاخت و تحقیق وی در باره جنبش های اسلامی، او را به سفر های متعدد به عراق، لبنان، اردن، ایران، سوریه و ایالات متحده عربی کشانده است. " شهزاد در ارتباط گسترده با رهبران القاعده و طالبان در منطقه افغانستان و پاکستان بوده و با رهبران بسیار عمده آنان از جمله سراج الدین حقانی، شیخ عیسی مصری، الیاس کشمیری و دیگر کادر های درجه دوم و سوم مصاحبه ها انجام داده است. او نوشته ها و تحلیل ها و گزارش هایش را در روز نامه های " ایشیا تامیز "، " لی موندی " ، " له ستامپا " و " داون "
به ترتیب در هانک کانک، فرانسه، ایتالیا و پاکستان به نشر می سپرد.
این خبر نگار و نویسنده و کار شناس اسلام گرایی سر انجام در 29 ماه مئی 2011 در اسلام ربوده شد و 31 همین ماه جسدش در کانالی در جنوب شرق اسلام آباد پیدا شد که آثار شکنجه و زجر در بدن بی جان وی نمودار بود. پس از کشف جسد سلیم شهزاد، بسیاری از خبرنگاران معروف پاکستان و دنیا، سازمان استخبارات پاکستان ( آی اس آی ) را متهم به قتل وی کردند که همواره گزارش های از ائتلاف و کار سازی این سازمان با جنبش های مذهبی به نشر می رسانید.
اما دقیقا مدت کوتاه پیش از اختطاف و قتل، شهزاد کتابی نوشت به زبان انگلیسی به نام () که در فارسی می توان " درون القاعده و طالبان – فراتر از لادن و 9/11 " ترجمه کرد. این کتاب را انتشارات " پلوتو " به چاپ رسانید که دارای هشت فصل و یک مقدمه و یک پایانی است که جمعا در 260 صفحه تکمیل شده است. این کتاب دارای یک جلد جذاب با تصویر اسامه بن لادن و ایمن الظواهری می باشد که رنگ آن زرد است و نام کتاب با کلمات درشت نوشته شده و در پایان آن نام نویسنده به رنگ سفید چاپ شده است.
شخصیت های سیاسی و نویسندگان زیادی کتاب را تعریف و تمجید کرده اند که در آن میان هیلاری کلنتون، چارلز گلاس، دی تایمز، نیر روزین، گاریت پورتر، تونی آلیسون و حمید هارون می باشد.
این کتاب مثل همه کتاب های که نوشته می شوند، شامل نکات ضعیف و قوی هستند. به همین گونه اطلاعات آن نیز دارای نکات قوی و ضعیف هستند که به احتمال زیاد حدس و گمان های خود نویسنده و تحلیل های ذهنی وی است. خوب این را که خود شهزاد هم کتمان نکرده است و در جاه جای کتاب نوشته است که بر اساس مصاحبه و یا مثلا ایمیل فلان شخصیت مذهبی و طالب، چنین حادثه و یا مسئله ممکن است.
کتاب با سبک و سیاق " هزار و یک شب " آغاز می شود که در حقیقت موضع نویسنده هدفمند بوده و می خواهد نقاب چهره القاعده و طالبان و کار های نا شایسته آی اس آی را بر دارد، اما صحنه ها و داستان ها متفاوت و پراکنده هستند. خود سلیم شهزاد این گونه خواسته است و هم می نویسد که کارش همان صحنه تئاتر هزار و یک شب است. خوب درست است که سلیم شهزاد این قصه را به هزار شب رساند و هزار داستان برای ما گفت، اما خودش در شب هزار و یکمین شب، به همین زنجیره داستان هایش پیوست و حالا نیاز به کسی است و یا به فرصت زمان که هزار و یکمین داستان را دیگری بگوید و آن در مورد قتل مرموز خود این داستان سرا است.
از اینکه داستان های پراکنده و هدفمند هزار و یک شب سید سلیم شهزاد که می خواست آی اس آی را مصروف و مجذوب کند و نگذارد که چون آن شاه ظالم که دختر وزیر را نکشد، در هر فصل جداگانه است، ما هم نمی خواهیم آنرا فصل واره نقد بکنیم و بهتر است که در جملات بسیار مختصر از نکات قوت و ضعف نظری فردی خودمان را ارائه بدهیم.
نکات قوت کتاب :
1-/ تحلیل بسیار دقیق از استراتیژی های رهبران القاعده در افغانستان و پاکستان که بر مبانی باور های دینی از جمله استناد به حدیث پیامبر مبنی بر اینکه در آخر زمان قیام مردم خراسان باعث خروج اما مهدی می شود.
2-/ تحلیل گسترش میدان نبرد طالبان در حوزه کشمیر، هند و ایران در این منطقه و یمن و سومالی در دور دست های آسیایی جنوبی و پیوند این جبهه سازی با مبارزات آنان در برابر قوه های ناتو و ارتش پاکستان در افغانستان و پاکستان.
3-/ تحلیل چگونگی سرباز گیری رهبران القاعده از مردم محلی مناطق پشتون نشین سرحدی در میان وزیری ها، محسودی ها و دیگر اقوام قبائل پاکستان و نفوذ ائدولوژی دینی میان ارتشیان پاکستانی.
4-/ معرفی شخصیت های بسیار حساس و بنیادی در پشت صحنه فکری القاعده و طالبان که باعث نفوذ در میان مردم عوام شده است و از جمله گسترش باور های " تکفیر " در میان مردم قبائل.
5-/ تحلیل مبارزات جداگانه گروه های اسلامی به نام القاعده و یا متاثر ار القاعده در پاکستان و افغانستان که چگونه فضای شناختی حرکت طالبان و اهداف القاعده را مشکوک و پیچیده کرده است.
6-/ تحلیل سکوت و عدم اعتراض و در بسا هنگام، همکاری القاعده از حملات انتحاری در برابر مردم مسلمان در افغانستان و پاکستان که باعث کشته شدن مردم بیگناه و بی دفاع می شود.
7-/ تحلیل و ارائه اسناد در باره پیوند های گروه های سیاسی و تروریستی چون جند الله ایران و مبارزین کشمیری با القاعده و طالبان و رد و بدل اندیشه و نیروی انسانی برای مبارزه با مخالفان.
8-/ اطلاعات در باره ساختار های درونی شبکه القاعده در مبارزات درون منطقه آسیای جنوبی و در جهان که به نام سازمان های متفاوت در فعالیت هستند.
9/ اطلاعات بسیار مفید از جنگ مطبوعاتی القاعده می دهد که چگونه با استفاده از ابزار های الکترونیک و مدرن دنبال نشر و توزیع افکار و برنامه های خود هستند و نیرو جمع می کنند.
10/ تحلیل خوب جامعه شناختی از قبائل پشتون می دهد و سیاست های تغیر موضع نیرو های القاعده را بیان می دارد که چسان " پیر و کلان سالاری " را به " جوان سالاری " تبدیل می کنند.
نکات ضعف کتاب :
1-/ عدم تفکیک نویسنده بین اسلام گرایان عربی و محلی در پاکستان و افغانستان و همینگونه استناد به احادیث ضعیف پیامبر که اکثر گروه القاعده و عرب ها باور ندارند و این باور ملا های محلی است.
2-/ در ساختار های استراتیژیک مبارزات القاعده و طالبان از روابط ملا عمر و اسامه سخنی در میان نیامده و روشن نمی کند که آندو در همیاری کار می کرده اند و یا جدا گانه.
3-/ هیچ اطلاعی از مبانی اقتصادی و فکری القاعده در دنیای بیرون از حوزه آسیای جنوبی نمی دهد و نقش علمای عرب را در تقویت جوانان عرب نا دیده می گیرد.
4-/ ادعای اینکه احمد شاه مسعود بار ها برنامه فرار به تاجکستان گرفت و اما دو باره به دلائلی دست از این اقدام برداشت، حالانکه همه نزدیکان و دشمنان مسعود از همان دوران جهاد تا حال بر این امر تکذیب کرده اند که گویا مسعود به بیرون از افغانستان فرار کند.
5-/ اکثر نهاد های که در برابر هند عملیات تروریستی انجام می دهد را مستقر در خاک افغانستان می داند که مغایر با گفته های پیش خود او در همین کتاب است.
6-/ نگارش کتاب به سبکی است که از فرماندهان طالب و القاعده چهره های بسیار افسانه ای و کاریزماتیک می سازد که نمیدانم چرا چنین نکارشی صورت گرفته است و شهزاد خودش نیز به اتهام دست داشتن با القاعده کشته شده است.
بطور فشرده باید گفت که این کتاب برای کسانی که می خواهند تحول منطقه و فرایند مبارزات اسلام گرایی را دنبال می کند، خالی از مفاد نبوده و در شناخت و قایع گذشته و تحلیل های آنیده کمک فراوان خواهد کرد. دقیقا معلوم نیست که خود نویسنده تا چه حد در ارتباط با القاعده بوده و در چه حدی همکاری داشته است اما سبک کتاب دوستان کم مطالعه و کم آگاه را شیفته و بافته شخصیت های عضو القاعده می کند که بنا باید خیلی این قشر دوستان محتاطانه کتاب را مطالعه کنند و بر همه اطلاعات و گفته ها باور نکنند.
میرویس بلخی
|