از آنجایی که مولف گلستان هنر شخصیتی فرهنگی و دولتی در دربار صفویان بوده است و به عصر بهزاد نزدیک، احتمال وجود خطا در قول او کمتر متصور است؛ زیرا، از یک طرف بهزاد شخصیتی مشهور و معروف بوده است و ممکن نیست که نوشتن در مورد چنین شخصیتی بر حدس و گمان باشد، از جانب دیگر قاضی میر احمد مورخ و نویسندۀ است که بسا حوادث عصر صفوی ها و ماقبل آنها را با جزئیات دقیق در تألیفات خود درج نموده است و امکان این که در این یک مورد مهم اشتباه کرده باشد، اندک است. از جانب دیگر همین که تاکید می کند که «در حظیرۀ پر از نقش و نگار مدفون است» نشان دهندۀ این است که یا خود آن حظیره را زیارت نموده است و یا از قول منبعی موثق که حظیره را دیده، چنین نوشته است.
***
نگارنده در ماه جولای سال 2010 ضمن سفری که به هرات داشتم، به همراهی آقای غلام حیدر کبیری مدیر محصلان دانشگاه هرات و یکی از معززین هرات، فضل احمد رستگار استاد لیسه کمال الدین بهزاد و از شاگردان استاد محمد سعید مشعل و محترم ظاهر اضطرابی نویسنده و خبرنگار برای دریافت مقبرۀ بهزاد رفتیم به بالای کوه مختار.
کوه محتار تپه ای است که در شمال شهر هرات موقعیت دارد. در این تپه حجره و قبر سید عبدالله مختار هروی که به سال 277 هـ ق وفات یافته است، قرار دارد. سیدعبدالله مختار هروی که در هرات به نام سید مختار معروف هست، از عرفای قرن سوم هجری بوده است که در هرات زندگی می نمود و اینک قبر او زیارتگاه مردم شهر هرات است و بسا مشاهیر هرات در اطراف مقبرۀ او دفن شده اند. زمانی که به اتفاق دوستان به تپه مختار رسیدیم پس از اتحاف دعا به روح سید مختار جانب زوایۀ غربی تپه رهسپار شدیم، جایی که قرار بود قبر بهزاد و رستم علی را ببینیم. استاد رستگار که سال ها قبل قبر بهزاد را دیده بودند، رهنمای ما بودند. با رسیدن به قبر بهزاد ناگهان بهت و حیرت استاد رستگار را فرا گرفت. بجای قبر بهزاد و قبر رستم علی خواهر زاده اش که در کنار قبر او قرار دارد و هر دو دارای سنگ های منقش
بوده اند، قبری معلوم می شد سنگ آنرا کنده و برده اند و قبر دیگری که حفر شده بود و دوباره خاک بالای آن انداخته شده بود، مشاهده گردید.
استاد رستگار تاکید داشتند قبری که باز شده است، قبر رستم علی می باشد و قبری که فقط سنگ آن دزدیده شده است، قبر استاد کمال الدین بهزاد است.
پس از این که از متولی زیارت سید مختار آقای عبدالواحد که مردی حدواً 50 ساله و از باشنده گان قریه باغ دشت هرات است، در مورد سنگ قبر بهزاد پرسیدیم گفت که حدود پنج ماه قبل عدۀ که در میان شان افراد پولیس هم دیده می شد، آمدند و سنگ قبر را با خود بردند. با این اظهارات متولی زیارت همه در حالی که نا امید و مایوس از یافتن سنگ قبر بهزاد شده بودیم، از کوه مختار به جانب شهر به راه افتادیم. مدتی هیچ کس حرفی نمی زد؛ همه متیقن بودیم که سنگ قبر بهزاد دزدیده شده است و شاید هرگز هیچ کسی نتواند آنرا ببیند.
فردای آن روز غرض اخذ معلومات بیشتر بنده به اتفاق آقای اضطرابی رفتیم به دفتر رئیس اطلاعات و فرهنگ هرات. آقای ولی شاه بهره که در آن زمان تازه چند ماهی از تقررش به سمت ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات می گذشت، با خوش رویی ما را پذیرا شد و زمانی که در مورد سرنوشت سنگ قبر بهزاد از او پرسیدم، با بسیار اطمینان و اعتماد گفت:
«به دلیل این که از سرقت سنگ قبر و یا تخریب آن هراس داشتیم، آنرا از قبر برداشته و به جای امنی منتقل نمودیم.» اصلاً باورم نمیشد، دوباره پرسیدم آیا شما خود سنگ را دیده اید؟ پاسخ داد بلی و زمانی که جزئیات سنگ را بیان کرد، درست با جزئیاتی که استاد رستگار قبلاً از سنگ برای ما تعریف نموده بود، صدق می کرد. اندکی راحت شدم اما باید خودم سنگ را به چشم می دیدم. آقای بهره به جناب ایام الدین اجمل مدیر عابدات تاریخی ریاست اطلاعات و فرهنگ که دفترش در محوطۀ مسجد جامع هرات است، تیلفون نمود و برایش گفت تا سنگ قبر را به ما نشان بدهد.
همراه با آقای ایام الدین اجمل به قلعه اختیار الدین که خوشخبتانه اینک روند بازسازی اش در حال تکمیل شدن است، رفتیم. در سمت راست قلعه در اتاق های طویلی که همه به دقت نگهبانی می شوند، صدها سنگ پرنقش و نگار و کتیبه های تاریخی را که دزدان تاریخ و فرهنگ کشور ما از قبور قدیمی و زیارت ها دزدیده بوده اند و خوشخبتانه توسط نیرو های امنیتی دستگیر شده بودند، مشاهده نمودم. برخی ها برای این که سهل تر حمل شوند، شکستانده شده بودند، برخی ها کاملاً درست ودست نخورده بودند. با آن که دیدن هر یک از آن کتیبه ها و سنگ ها جالب بود، اما من بی تابانه به دنبال سنگ قبر بهزاد بودم. از آقای اجمل تقاضا کردم سنگ قبر بهزاد را برای من نشان بدهد.
در گوشه ی یکی از این اتاق های طویل قلعه اختیارالدین سنگ سیاهی که با بسیار دقت و زیبایی در آن تصاویر شاخه های گل، آیات قرأنی و احادیث حک شده است، قرار دارد. این سنگ سیاه همان سنگ پر نقش و نگاری است که قاضی میراحمد در گلستان هنر در مورد آن صحبت کرده است.
با آن که از دیدن سنگ قبر بهزاد خرسند شدیم، اما زمانی که خواستم ببینم در کجای این سنگ نام بهزاد نوشته شده است، آقای اجمل به من گوشه ی از سنگ را نشان داد که تخریب شده بود. او اظهار نمود؛ قبل از این که سنگ را از سر قبر بهزاد نقل مکان بدهند کسانی شبانه به محل رفته اند و همان گوشه ی سنگ را که نام بهزاد در آن نوشته شده بود، تخریب نموده اند. اما آقای اجمل اضافه نمود که مدتی قبل از تخریب نام بهزاد در سنگ او از این سنگ عکس های گرفته است که در آن ها به وضوح می شود، نام بهزاد را دید. خواستم تا آن عکس ها را به من بدهد که با بزرگواری خواهشم را اجابت نمود.
سنگ قبر بهزاد که کاملاً سیاه است، حدود 180 سانتی متر درازا و 30 سانتی متر ستبرا و پهنا دارد و چهار قلم در آن کار شده است. به قول استاد رستگار تذهیب کاری سنگ شباهت بسیار به شیوه تذهیب بهزاد دارد و به گمان غالب که توسط شاگردان مستقیم استاد و یا هم با کاپی برداری از کار استاد، صورت گرفته باشد. در اطراف سنگ در ضمن تذهیب کاری های بسیار ظریف و زیبا آیاتی از قرأن شریف، احادیث نبوی و درود و دعا به روح بهزاد نوشته شده است.
با توجه به وقت کمی که من داشتم توانستم عکس های از سنگ تهیه کنم تا بعداً بتوانم به راحت نوشته های اطراف سنگ را بخوانم. برخی از نوشته ها در تصاویر قابل خواندن هستند و اما برخی متاسفانه خوانا نیستند.
در آن قسمتی از سنگ که اسم استاد بهزاد حک شده بود و حالا تخریب شده است، این متن به چشم می خورد:
هذا روضۀ ریاض الرضوان منور با انوارالغفران
مرقد الصاحب المعظم المکرم افتخار الصناع
فی العالم قدوة المصورین .....................
نادر العصر......الاستاد.....................
در سطر سوم پس از کلمه «مصورین» قسمت بعدی تخریب شده است و اما احتمال دارد که عبارت «اسوة المذهبین» در آنجا حک شده باشد، زیرا «قدوة المصورین» و «اسوة المذهبین» القابی اند که اسماعیل صفوی به استاد بهزاد داده بود و از جانب دیگر در عکس های آقای احمل نیز می توان کلمۀ «اسوة المذهبین» را تشخیص داد. در سطر چهارم پس از کلمه «نادر العصر» نوشته ای است که من نتوانستم بخوانم و پس از کلمه «الاستاد» قسمت بعدی تخریب شده است، اما در عکس های که آقای اجمل گرفته است، در سطر چهارم به وضوح می توان اسم کمال الدین بهزاد را خواند. با آنکه عکس های که آقای اجمل گرفته است از کیفیت خوبی برخوردار نیستند اما اسم کمال الدین بهزاد را در سطر آخر آن می توان به خوبی تشخیص داد. براساس عکس های آقای اجمل سطر آخر را می توان چنین خواند:
نادر العصر...الاستاد کمال الدین بهزاد
و اما در طرف دیگر سنگ متنی به مشاهده می رسد که نسبتا واضح است و البته هیچ گونه تخریبات هم در این قسمت سنگ نشده است. این نوشته نیز در چهار سطر حک شده است در سطر سوم این نوشته تاریخی به چشم می خورد که چنین نوشته شده است:
فی التاریخ شهر رمضان المبارک سنه اثنی اربعین و تسعمایة
برگردان این متن می شود «ماه مبارک رمضان 942» که همان سال وفات استاد کمال الدین بهزاد است که در قطعۀ امیر دولت هاشمی در ذیل عبارت «خاک قبر بهزاد» آمده است.
و اما خوانش مکمل و دقیق تمام عبارات و جملات حک شده در سنگ قبر بهزاد مستلزم وقت بیشتر و کاری تخصصی است که باید ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات بدان بپردازد و احتمالاً نکات بیشتری در مورد زندگی و مرگ بهزاد از این نوشته ها استخراج شود.