یادداشت مترجم: من بر منوال ترجمه های گذشته، در مورد موضوع هر مقالهٔ که ترجمه می کنم کمی معلومات برای خوانندگان گرامی کابل ناتهه پیشکش می کنم زیرا فکر می کنم که بیشتر مضامین برای قسمت عمدهٔ خوانندگان شاید کاملاً تازه باشد. اضافه بر آن، چون شغل شریف بنده در ساحهٔ تدریس و تعلیم و تربیه است، من به دانش آموزی اهمیت فراوان می دهم و معتقد استم که قسمت بیشتر مشکلات زندگی – چه مسایل بزرگ و تاریخی و سیاسی و امثالهم و چه مسایل کوچک روزمره – به خاطر کمی یا نبودن
دانش است. به هر حال، به فتوای حافظ، "شرح این هجران و این درد جگر/این زمان بگذار تا وقت دگر".
اینبار ترجمهٔ یک گذارش در مورد تیم ملی باسکتبال افغانستان را زیر دست گرفته ام. از معلومات اضافی در مورد این ورزش که اتفاقاً از ورزش های مورد علاقهٔ بنده هم است، می گذرم و فقط دو نکته را عرض می کنم: درین مقاله آمده است که تیم ملی افغانستان هفت بازیکن دارد. فسوسا، که حتی یک تیم کوچک ورزشی ما هم اینهمه کمبودی دارد! تیم های بین المللی و دانشگاه های امریکا همه دوازده بازیکن دارند. بازی باسکتبال همانطوریکه می دانیم با پنج بازیکن در عین زمان صورت می گیرد. حداقل پنج تا هفت نفر دیگر لازم است که به نوبت و با وقفه های منظم بازی می کنند تا بازیکنان اصلی فرصتی برای توقف چند دقیقهٔ داشته باشند. ناگفته پیداست که بازی با هفت نفر به مراتب مشکل است و روی تمام بازیکنان فشار زیاد وارد می کند.
نکتهٔ بعدی که می خواهم غرض اطلاع خوانندگان بنویسم اینست که درین گذارش آمده است که تیم ملی افغانستان آمادگی رفتن به چین را می گیرد. متاسفانه در عین اخبار ی که این گذارش آمده بود، این خبر هم آمده بود که این رفتن صورت نخواهد گرفت و دلیل آنرا هم "نفرستادن اسناد از طرف وزارت خارجه افغانستان به ترکمنستان" ذکر کرده بودند. الغیب و عندالله.
اینکه چرا این تیم ملی از داخل افغانستان نمی آید، چرا در زمانیکه، بدون مبالغه، بیلیون ها دالر در داخل افغانستان حیف و میل می شود، یک تیم هفت نفری که کار و بار و زندگی شخصی شانرا کنار می گذارند و با افتخار فراوان می خواهند از کشور آبایی شان نمایندگی کنند، اینگونه بودجهٔ ضعیف دارد، و چرا های دیگر، پرسشهای اند که همگان باید از خود و از ما بهتران بپرسند. حامد علی پور
مشکلات تیم ملی افغانستان
افغانستان یک تیم ملی باسکتبال هم دارد، هرچند بازیگران آن افغان-امریکایی (کسانی که والدین شان افغان اند ولی خودشان متولد امریکا استند) می باشند. بعضی ازین بازیکنان تجربه کوتاه بازی در تیم های کالج ها را هم دارند. این تیم یک مربی هم دارد ولی برای او حتی ترتیب یک تمرین مشکل بزرگی است زیرا چندین بازیکن باید از چهارگوشه کشور از طریق طیاره سفر کنند. گاه و بیگاه که این تمرین ها صورت می گیرد، مربی باید این بازیکنان را که حدود هفت نفر اند در خانهٔ خود در شهر سکرامنتو جا بدهد.
کپتان این تیم نافی مشرقی است که 32 ساله می باشد. او درشهرقندهار متولد شده است و حالا در شهر کوینز زندگی می کند. او می گوید، "قسمت مشکل کار این است که ما باید یک فداکاری کنیم و در یک تیمی بازی کنیم که نه نظم و ترتیب دارد و نه بودجه."
اما، این تیم یک موفقیت بزرگ را تا به حال کمایی کرده است: بُردن مدال طلا در مسابقات آسیای جنوبی در سال گذشته. این یگانه جایزه بین المللی است که افغانستان در تمام ورزش هایش تا به حال بدست آورده است. ولی شاید جای تعجب نبود که برای یک کلپ ورزشی که نه تاریخ طولانی دارد و نه بودجه، آن خوشبینی که بعد از موفقیت در جام آسیای جنوبی بدست آمد، به خاطر نداشتن تدارکات و نظم و ترتیب به زودی از بین رفت.
این تیم افغانها امیدوار بودند در مسابقات المپیک تابستان آینده در لندن شرکت کنند و قرار بود که در آخر این هفته در یک مسابقانه مقدماتی در ازبکستان شرکت کنند. ولی کمیته المپیک افغانستان درخواست 70000 دالر برای خرج سفر، خوراک، و مسکن تیم را رد کرد. بعد از چندین مذاکره بلاخره این کمیته خرج 30000 دالر را قبول کرد و درخواست کرد که تعداد اعضای این تیم کمتر شود. ولی حالا معلوم می شود که بازیکنان ویزه مسافرت را بدست نیاورده اند و مربی شان مامو رفیق معتقد است که سفر شان به این جام ناممکن خواهد بود. او می گوید که از طریق "افغان سپورت فدارسیون" که یک دفتر غیرانتفاعی در ویرجینیا است و به حیث یک مرجع برای تمام تیم های افغانی کمک می کند، باخبر شده است که سفارت ازبکستان دوسیه
ها و کاغذهای مورد نیاز را از وزارت خارجهٔ افغانستان بدست نیاورده است تا به آنها ویزه بدهد.
حالا مسئله کمی گیج و سردرگم شده است. سفارت افغانستان در واشنگنتن کوشیده است کمک کند. گفته می شود که مسوولین این تورنمنت در شهر ناووی، ازبکستان درنظر گرفته اند که شروع تورنمنت را به تعویق بیاندازند.
رفیق با نیمه صفا و صمیمیت و نیمه رمز و راز می گوید، "درین هفته، من مجبور شدم که دو بازیکن را از تیم حذف کنم، مدیر (منیجر) تیم را برطرف کنم. ما نمیدانیم که در پشت پرده چه کارهای صورت می گیرد."
این مسایل باعث شده است که موفقیت تیم در تورنمنت مسابقات آسیای جنوبی در بنگلادش کمی از یادها برود. در این جام، افغانستان اولین بُردش را در چهل گذشته درمقابل پاکستان بدست آورد.
مشرقی که قد شش فیت و هفت انچ دارد و در مقام سنتر بازی می کند می گوید، "هیچکس نمی دانست که ما حتی قادر به برنده شدن هم بودیم. ولی وقتی اولین مسابقه را بُردیم، تمام مردم باخبر شدند."
علی نورزاد یکی دیگر از بازیکنان تیم در موترفروشی پدرش در ویرجینیا کار می کند. او به خاطر می آورد که ورزشکاران تیم های دیگر افغانی در مسابقات باسکتبال آنها می آمدند و آنها را تشویق می کردند. او می گوید، "این کارشان نشانهٔ وطندوستی شان بود و چنان ما را زیر تاثیر آورد که بعضی از بازیکنان ما اشک در چشمان شان حلقه زده بود."
افغانستان سه بُرد داشت و هیچ باخت نداشت. تیم افغانستان اول نیپال را شکست داد و بعد در آخرین دقایق تیم ملی هند را که همه فکر می کردند برنده خواهد بود، با شوتی توسط مشرقی شکست داد.
نورزاد می گوید، "وقتی مسابقه تمام شد، تمام علاقمندان به صحنه بازی به سرعت آمدند. این صحنه واقعاً تاثیردار بود."
در مسابقات مقدماتی آسیایی میانه که در آخر این هفته برگزار خواهد شد و توسط فدارسیون بین المللی باسکتبال ترتیب شده است دو تیم دیگر ملی هم شرکت می کنند. تیم افغانستان قرار است در مقابل تیم ترکمنستان به روز شنبه بازی کند. تیمی که این تورنمنت را ببرد – بسیاریها فکر می کنند افغانستان برنده خواهد بود – در مسابقات قهرمانی آسیا که در ماه آینده در چین برگزار می شود شرکت خواهد کرد. برندهٔ این مسابقات قهرمانی یگانه تیمی خواهد بود که در المپیک 2012 شرکت خواهد کرد.
داستان به وجود آمدن دوباره تیم باسکتبال افغانستان بر همگان واضح نیست.
در سال 2006 بعد از ده سال غیببت، تیم باسکتبال افغانستان در زمانیکه کمیته المپیک در مسابقات آسیایی خود برای یک تیم جا داشت در صحنه بین المللی حضور یافت. در سال 2007 این کمیته رفیق را استخدام کرد. رفیق برای دانشگاه آیداهو و دانشگاه دیویس، ایالت کالیفورنیا بازی کرده بود و اولین مهاجر افغان بود که در سطح کالج بازی می کرد.
در افغانستان کلب ورزشی و وسایل کافی نبود و اوضاع سخت بی ثبات بود. بنابرین "افغان سپورت فدارسیون" تصمیم گرفت که برای بهتر ساختن این ورزش از افغانهای که از افغانستان مهاجر شده بودند و در امریکا زندگی می کردند دعوت به همکاری کند.
بعضی از بازیکنانی که به این تیم پیوستند در کالج های کوچک امریکا بازی کرده بودند. قسمت عمدهٔ شان به صورت شوقی و تفننی در اتحادیه های ورزشی سهم گرفته بودند. تمام بازیکنان نسل اول افغان-امریکایی بودند و بنابرین واجد شرایط شرکت درین تیم که نمایندگی از افغانستان را می کرد بودند.
به گفتهٔ مشرقی، رفیق به زودی ارتباط و تماس میان بازیکنان را بهتر ساخت و اینکار در بهبود تیم بسیار موثر بود. ولی تمرین های روزانه کار مشکلی بود که به تلاش بیشتر نیاز داشت. تقریباً تمام بازیکنان کار و وظیفه خود را داشتند و در نقاط مختلف کشور زندگی می کردند. خرج شرکت در مسابقات اولیه شان معمولاً یا از طریق خودشان یا از طریق فامیل های شان تمویل شده بود.
قبل ازینکه این بازیکنان واقعاً خود را به حیث اعضای یک تیم احساس کنند، به گفتهٔ مشرقی، "هر کس به راه خود را روانه بود". مشرقی می گوید، " با آمدن مربی مامو، ما یک شخصی را پیدا کردیم که ورزش باسکتبال را به خوبی می داند. ما یک سیستم پیدا کردیم و درین سیستم هرکس نقش خود را خوب می داند."
تمرین های تیم هر وقت و هر جا که امکان دارد صورت می گیرد. رفیق هرجا که امکان داشت با یک باشگاه ورزشی یا یک مکتب لیسه تماس می گرفت و از جمنازیم آنها برای تمرین استفاده می کرد. او می گوید، "به خاطر ضعف بودجه، من مجبور می شدم که به نقاط مختلف بروم." او مجبور بود به سراسر امریکا برود تا گاه با سه یا چهارنفر بتواند یک تمرین داشته باشد.
او می گوید، "ما چند مرکز کوچک برای تمرین در سانفرانسیسکو، لاس انجلس، و ویرجینیا داشتیم. ما از هر مکانی که برای بیشتر بازیکنان ما نزدیک بود، برای تمرین استفاده می کردیم."
برای مشرقی گاه طوری میشد که روز جمعه از نیویورک پرواز می کرد تا به کالیفورنیا بیاید و در تمرین های شنبه و یکشنبه سهم بگیرد و بعد برگردد تا به کارش که با کمپانی تایم وارنر است برای روز دوشنبه برسد.
رفیق دروازه خانهٔ خود را به روی بازیکنانی که قادر نیستند در روزهای تمرین جای اقامت برای خود پیدا کنند و یا از نظر مالی قادر نیستند پول آنرا بپردازند، همیشه باز نگهداشته است.
به گفتهٔ نورزاد، "برای ما فرقی نمی کند که در روی زمین بخوابیم. ما می دانیم که یگانه راه پیشرفت ما همینست که با یکدیگر رفاقت نزدیک داشته باشیم."
این کار افغانها یک خصیصه فرهنگی شان است. رفیق می گوید، "این بچه ها درشهر هایی مثل فریمانت، ساندیداگو و شیکاگو بدنیا آمده اند ولی مثل یک افغان بزرگ شده اند و به تمام ارزش های آن فرهنگ احترام و علاقه دارند."
اما، وقتی این تیم که بیشتر شان بچه های مهاجرین افغان استند که بعد از تهاجم روسیه در افغانستان در سال 1979 مهاجر شده اند در سال گذشته برای مسابقات آسیای جنوبی به بنگلادش سفر کردند، می ترسیدند که در نظر ورزشکاران افغان که از افغانستان آمده بودند به دیدهٔ افغان نااصل و غیرحقیقی دیده شوند.
مشرقی می گوید، "به نظر من هر دو گروه افغانها با هم کمی احساس ناآرامی می کردند. من شخصاً نمی دانستم که افغانهای که از افغانستان آمده بودند در مقابل ما چگونه رویه خواهند داشت. وقتی که یک فرصت بدست آمد و با هم صحبت و گفتگو کردیم این ناآرامی به کلی از بین رفت." به گفتهٔ مشرقی، "همه متوجه شدند که با وصف آنکه ما در افغانستان زندگی نمی کنیم، ما هم مثل دیگر افغانها استیم."
این تیم در تورنمنت های داخلی که مسئله ویزا در آن مطرح نبوده است و زیاد خرج هم نداشته است بارها سهم گرفته است.
افغانستان برای مسابقات آسیایی در شهر گوانگژوی، چین قبول شد. کمیته المپیک خرج رفت و آمد تیم افغانستان را داد. "افغان سپورت فدارسیون"به گفته دایرکتر آن عتیق پنجشیری، مبلغ 25000 دالر درین راه کمک کرده است.
افغانستان در تنها مسابقهٔ که بازی کرد در مقابل هند باخت. ولی این باخت تجربهٔ تلخ نبود.
رفیق می گوید، "فضای این مسابقه بی سابقه بود. این جام را مردم با المپیک بیجنگ در سال 2008 مقایسه می کردند و این به تنهایی کافی است که بدانیم چه تجربهٔ خارق العادهٔ بود. افغانستان به اساس الفبای نام کشورها اولین کشوری بود که داخل ستدیوم شد و تمام مردم شادی و خروش فراوان نشان دادند."
شام پنجشنبه هرچند مسئله مالی حل شده بود، اما از اوضاع چنان معلوم می شد که تیم نتوانسته است کاغذهای مورد نیاز را برای سفر به ازبکستان بدست آورد.
هرچند شانس رفتن این تیم به المپیک فعلاً بسیار ضعیف است، ولی این ضعف در وقت تمرین دیده نمی شود و موفقیت این تیم در گذشته بازیکنان را کمی دلداری می دهد که به آینده امیدوار باشند.
به گفتهٔ مشرقی، "ما به جز از افتخار و عزت دیگر هیچ سودی از اینهمه فداکاری های خود بدست نیاورده ایم."
|