کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
اندیشه شاهی یک استعداد درخشان


ناصر شهی
 
 

 اندیشه شاهی  دختر  سید حکیم شاهی در یازده ام شهریور ماه سال 1371 خورشیدی در شهر بُشکیک پایتخت کشور قیرغیزستان به دنیا آمده است. پدر و مادر-اش از مردمان کابل بودند که در سال‌های 90 میلادی در اثر جنگ‌های داخلی به قیرغیزستان مهاجر شدند. اندیشه مکتب را  در پانزده سالگی  به زبان روسی تمام کرده است. این بانوی توانمند و با ذوق در کمترین دوران  به پیروزی های چشمگیری دست یافته است.

 

نخستین تجربه‌های شعری -اش را  اندیشه در هشت سالگی به زبان روسی آغاز کرده است و در سیزده سالگی شروع به نوشتن داستان می کند. در همین سال برای جشنواره ادبی به روسیه سفر می‌کند. ذوق و استعداد ذاتی بلند ِ  او سبب می‌گردد که در سیزده سالگی عضویت انجمن قلم روسیه را  به دست آورد. این موفقیت بیش از  هر چیز دیگر به اعتبار اجتماعی و هنری او می افزاید.  پسانتر ها به شهر های آنکارا و استانبول کشور ترکیه  سفرمی کند  و عضویت کلبه ی مولانا را نیز به دست می آورد.

 

 اندیشه در سال 2008 با چنگیز ایتامانو یکی از معروفترین شاعران و نویسنده گان قیرغیزستان آشنا می شود. استعداد درخشان و توانایی بی حد و عصر وی موجب می  شود تا چنگیز ایتامانو او را با خودش به یکی از جشنواره های ادبی به شهر سن پترزبورگ روسیه ببرد. او در این شهر با بهترین نویسنده گان روس آشنا می‌شود و یک سال در مکتب اکمه ایسم«اصالت کمال،رفعت و اوج» درس می‌خواند و درس‌های را که تا پنج سال باید ادامه می داد،در یک سال تمام می کند.

 اندیشه با این کار اوج هوشمندی و خلاقیت ذهنی-اش را به نمایش می گذارد.

 

 در همین دوران  در یکی از مجله های معروف شهر سن پترز بورگ به نام مایاکوسکی به کار و فعالیت می پردازد.  از سال 2005 تا 2008 در یک بورسیه ی تحصیلی به هندوستان می رود. در این دوران به تکنالوژی عشق دارد و می‌خواهد در دانشگاه شهر گوا تحصیل تکنالوژی کند،اما روزگار با او نمی‌سازد زیرا که پدر-اش را از دست می‌دهد و ناگزیر دوباره به قیرغیزستان بر می گردد.

 

 زنده گی اندیشه فراز و نشیب های زیادی دارد،چنانچه در ده سالگی مادر و در شانزده سالگی

 پدر-اش را از دست می دهد.  اما او از آفرینش باز نمی‌ماند و گفته‌های پدر-اش را خوب به یاد می‌سپارد که گفته بود:

 نباید رنج‌ها و غم‌ها را در ذهن-اش جاه دهد.

 

اندیشه شاهی افزون بر زبان روسی به زبان انگلیسی نیز تسلط دارد و گاهی نوشته‌ها و شعر های-اش را به انگلیسی هم می نویسد.  از اندیشه تا کنون یک رمان به نام مارگریتا و یک مجموعه ی داستان به زبان روسی به چاپ رسیده است. افزون بر آن صد ها پارچه شعر -اش نیز به زبان روسی  در رسانه های روسیه و قیرغیزستان اقبال ِ چاپ یافته اند.

 

 درونمایه ی  شعر  های او به قول خودش عمدتا سیاسی ست  و مسائل چون عشق،حماسه و سرگذشت ِ زنده گی، تَم اصلی داستان‌ها و رمان او را تشکیل میدهند.

از دید او راز ماندگاری یک شاعر در زنده نگهداشتن زبان است.

 

او با این دیدگاه که شعر باید مستقل از سیاست باشد موافق نیست و می‌گوید ادبیات که با سیاست مربوط نبوده در هیچ زمان وجود نداشته و دروغ است. در این صورت مفهوم بی‌طرفی در شعر هم بسیار خیالی و بی‌معنی است. به گفته ی او  اگر امروزه در کشور های غربی شعر سیاسی نیست به این علت است که سیاست منظم دارند و یا هم هیچ مشکلی سیاسی ندارند.

 

   اندیشه نزده سال دارد  و  هم‌اکنون یکی از  چهره‌های معروف و موفق ادبی در قیرغیزستان و روسیه است. او در دانشگاه موک بُشکیک به تحصیل سیاست و بازرگانی مشغول است  . همزمان سردبیری یکی از مجله های معروف قیزغیزستان به نام چنگیز ایماتوف را نیز به دوش دارد. افزون بر این مسئول مالی در اداره ی انکشافی بنیاد آغاخان و کارشناس معروف پارلمان قیرغیزستان هم است. اندیشه در پهنه های گوناگون چون شعر،داستان،رمان،تیاتر و سیاست قلم می‌زند .

 

او می گوید:

زبان روسی روح من است و پارسی وجود من. اندیشه با اینکه در کشور و پیرامون دیگری به دنیا آمده است،زبان مادری-اش را فراموش نکرده و بیشتر شعر ها و نوشته‌های -اش به زبان پارسی دری است.  گو انیکه این شعر زیبای جاودان یاد استاد لایق شیرعلی را نیک آموخته است:

زهر بادا شیر مادر بر کسی/ کو زبان مادری گم‌کرده است.

 

نخستین آموزگار اندیشه مادر-اش است که او را در سرودن  شعر و نوشتن داستان تشویق می کند. در فراگرفتن زبان پارسی افزون بر مادر،پدر-اش نیز او را یاری می‌رساند و به ویژه در خواندن کتاب‌های پارسی و نوشتن او را  زیاد کمک می کند.

 

  او می‌گوید زبان پارسی را بیشتر از انترنت فراگرفته و با شاعران و ادیبان افغانستان نیز بدین وسیله آشنا شده است.اندیشه شعر های شاعران افغانستان،ایران و تاجکستان را می‌خواند و همه ی آن‌ها را دوست دارد.

 او با اکثر جریان های ادبی کشور-اش نیز  آشنا است. از شاعران به مولانا جلال الدین بلخی و قهار عاصی ارادت بیشتر دارد.

 

 امروزه خیلی از دوستداران شعر و ادب پارسی با ذهن آرمانی به گذشته ها و مفاخر ادبی خود عشق می‌ورزند و خودشان را نیکبخت تر از دیگران می‌دانند و حتی در موارد این افتخارات را به رخ

دیگران نیز می‌کشند و به گفته ی یداله رویایی در تب ِ تبار می سوزند.

 این نسل آرمان گرا، آرمانشهر ذهنی شان را در گذشته ی های دور ساخته‌اند، تو گویی در دوران خودشان زنده گی نمی کنند.

 در واکنش به این کنش آرمانی،  باز هم چه پاسخی بهتر از این شعر زنده یاد لایق شیر علی میتوان داشت:

 تا چند تو با گذشتگان می نازی/ با رودکی و به حافظ شیرازی

وقت است سر منبر آزاد سخن/ خیام دیگرو حافظ دیگر سازی

 

 این بانوی ارجمند از شمار آنانی ست که فرزند زمانه ی خود است و در زمان خود-اش زنده گی می‌کند . او مسائل ،گرفتاری ها و دغدغه های خود و نسل هم دوران -اش  را بیان می کند و  به گفته ی حکیم ناصر خسرو بلخی:

میراث سخن در خون دارد.

 

اندیشه شاهی که منحنی تفکر و تخیل-اش از سال‌های دوران کودکی اوج گرفته است،در کوتاه مدت به شگوفایی ذهنی و ظرفیت گسترده ی هنری رسیده است.او هرگز دچار غرور پوچ  مانند برخی از هنرمندان نشده است.  در یک کلام می‌شود گفت که اندیشه شاگرد واقعی مکتب اکمه ایسم است،زیرا به اصالت کمال،رفعت و اوج نزدیک شده است.

 اگر بگویم که به هوشمندی، استعداد ذاتی بلند و آفرینش های او افتخار باید کرد،اغراق نکرده ام.

 

http://www.shahii.blogfa.com

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل    ۱٤۸   سال        هفتم               سرطان/اسد       ۱۳۸٩  خورشیدی                شانزدهم جولای ٢٠۱۱