دوچشمان تو
دریای دو چشمان ِ تو زیباست، نازنین
پرشور و دل انگیز وفریباست، نازنین
چشمان سخن گوی تو از راز تو گویند
پنــهان تو ازچشم تو پیــداست، نازنیـن
مستانه به چشمان تو تا دل نظری کرد
افسون شده، در عالم ِ رویاست، نازنین
من مست شــرر های جنون خیزِ جنونم
درکشــور ِ دل بسکه خــدایاست، نازنین
آتشکدۀ ِ جــان که درین جــامعه تنهاست
آبســتن ِ اندیشــۀ فــرداست، نازنین
آنکس که چراغی به سری راه برافروخت
در شــام ِ خــرد آدم رســواست، نازنین
با آنــکه حمیــد از هنر چشم ِ تو بسرود
افســرده ترین شــاعر ِ دنیــاست، نازنین
18 اپریل 2010
بهار بامیان
ای بت ِ زیبای من بی تو بهار آمده
پیــکرِ بــودای من بی تو بهار آمده
باز رســــد درچمن هیکل ِ بادِ ختن
هیکل مولای من بی تو بهار آمده
دست هنرکی کشد چون تو گهر شاه وار
گوهر ِ یکتای من بی تو بهار آمــده
سبزه وسار وسمن، شاد کند دیده را
دیـــده ای دنیای من بی تو بهار آمده
ازشرِ دنیای دون، گرچه به لب خنده نیست
خنده ی لب های من بی تو بهار آمده
بسکه ستــم دیــده اند غلغــله وبا میان
غلغل وغوغای من بی تو بهار آمده
فصل جهالت شکست پیکر ِ بودای من
پیـــکرِ بودای مــن بی تــوبهـــار آمده
بهار2004
* دو پارچه شعربالا را از مجموعۀ سیاه وسپید اقتباس نموده ایم. مجموعۀ سیاه وسپید که از طرف شاعر ارجمند در ماه مارچ 2011 انتشار یافته در شمارۀ بعدی کابل ناتهـ معرفی می شود.
|