کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
نامه ای از پاچاگل وفادار

ضیاء مجید
 
 

محترم جناب ضیا مجید سلام عرض میدارم

بعدا ً خواهشمند هستم که به صحبت تیلفونی من توجه نمود ه باشید. با این وسیله یک دفعۀ دیگر نیزتمنا مینمایم که آدرس جناب وفادار صاحب را روانه کنید ویا به خود آن جناب سلام وپیام مرا وسیله شوید که شخصا ً با من تماس بگیرند. قبلا ًهم شما برای من و سایت آسمایی خط آن جناب را ارسال نمودید. مگر دیده شد که وفادار صاحب قبلا ً مصاحبه نموده وبا جناب داود ملکیار آشنایی داشت. بسیارسودمند است که جناب وفادار از تمام نوشته ها وموضوعات با خبر باشند. مگر از طریق غیر مستقیم  واز طرف شما خط و رابطۀ شان مشکل ایجاد میکند.

با احترام ایشور داس

 
 

 

هد ف از ارائه ی این یادداشت ، انتشار نامه ای از پاچاگل وفادار است که چند روز قبل از طریق پست دریافت نمود م و متعاقب آن طی صحبت تیلفونی ، به علت نداشتن امکان کمپیوتری و اینترنیتی ، ازمن خواهش نمود تا متن نامه اش را همراه با ترجمه ی دری آن به نشر بسپارم . هم چنا ن در خور یاد آوری می دانم که من در نوشته ی پیشین خویش جریان احضار خان محمد خان را از وزارت دفاع ، توسط مرحوم داوود خان ، شرح داده بودم و زمانی که او باما یکجا وزارت دفاع را به سوی خانه ی داوود خان ترک می گفت ، برای یک عده از جنرالان حاضر در آنجا توصیه کرد که منتظرش باشند ، زیرا وی به زودی بر می گردد. پس از آن که داوود خان او را به خطایش متوجه ساخت ،به وی گفت که فعلا به خانه اش برود ،البته در صورت نیاز به همکاری اش با وی تماس گرفته خواهد شد. آنچه که در این جا می خواهم اضافه نمایم ، بعد از رفتن خان محمد خان ، داوود خان به مرحوم جنرال عبدالکریم مستغنی ، که رابطه و دوستی دیرینه ای با وی داشت و پسرش رحیم مستغنی نیز در کودتا سهیم بود ، دستور داد تا به وزارت دفاع رفته و عجالتا از کارهای وزارت دفاع وارسی نماید . پاچاگل وفادارنیز مطابق هدایت داودخان مستغنی را تا وزارت دفاع همراهی نمود . اما جا لب ا ین جاست که خان محمد خان به جای آنکه رهسپار خانه اش شود ، دوباره به وزارت دفاع رفته بود تا با جنرال هایی که وعده داده بود ، دیدار و یا خداحافظی نماید. و قتی عبدالکریم مستغنی وپاچاگل و فادار به وزارت دفاع رسیدند ، دریافتند که خان محمد خان هنوز هم وزارت دفاع راترک نگفته است . عبدالکریم مستغنی حکم داوود خان را در مورد انتصاب خویش ، به خان محمد خان ابلاغ می نماید که برای وارسی از امور وزارت دفاع مقررشده است . دراین میانه گفت و گوی کوتاهی میان هردو نفر صورت می گیرد که بقیه ی جریان موضوع را از قلم پاچا گل وفادار مطالعه می نما یید .

اینک متن تصویری نامه ی قلمی پاچاگل وفادار که خود خواهان نشر آن گردیده و به خلاف ادعای آقای ملکیار کدام توطئه ای صورت نگرفته است ، با برگردان دری آن خدمت خوانندگان ارجمند پیشکش میشود.

ضیا مجید

 

 

 

ترجمه ی دری:

 

 

به رهبری محترم محمد داود خان در سال 1973 م در افغا نستا ن [ یک ] تغییر سیا سی بزرگ به وجود آ مد که اختیارات یک نفر برای همیشه از میان رفت و به مردم افغانستا ن این حق داده شد که رهبر خویش را به انتخاب خود تعیین نمایند . در مورد محترم محمد داود خان مردم نظریات متفاوتی دارند و هر کس برای تا ئید نظرش دلایلی می آورد. مثل هر انسان صفات محترم محمد داود خان بسیار بود و البته صفت های منفی هم د ر پهلوی آن وجود داشت .

مردمان زیاد در افغانستان باور داشتند که محترم محمد داود خان شخصیت ملی ، عاشق میهن معتقد به عدالت اجتماعی ، دلاور ، صادق ، در رفاقت استوار و به خاطر پیشرفت مملکت چیزی که از توانش پوره بود ، دریغ نداشت .او همواره به منافع ملی توجه خاص داشت ، به تمامیت ارضی افغانستان و آزادی کشور توجه زیاد می کرد .برای آینده ی افغا انستان در مورد پشتونستان آرمان خاصی داشت که به سر نرسید .

محترم محمد داود خان وقتی که صدراعظم افغانستا ن شد به منطقه ی ما( حدران ) آمد . درمنطقه ی ما مکتب نبود ، لذا مرا با خود به کابل آورد و به مکتب حربی ( حربی شونحی ) به درس مصروف شدم .

روابط شخصی من با این انسان بزرگ ، اگر صدراعظم بود واگر خانه نشین و در اخیر هم رئیس دو لت افغانستان بود ، همیشه [پایدار ] بود . موقعی که در سال 1973 م درافغانستان به رهبری محترم محمد داود خان و به کمک افسران جوان اردوی آن وقت تغییر سیاسی بزرگ پدید آمد، من در نخستین کابینه ی جمهوریت ، وزیر امور سرحدات تعیین شد م و هم عضو کمیته ی مرکزی گردیدم. لهذا در آن وقت چیزی که می گذشت ، از آن معلومات دارم .

یک اتفاق قابل یادآوری در آن وقت تصمیم کودتایی به رهبری صدراعظم سابق افغانستان ،محمد هاشم میوند وال بود که به موقع جلوگیری گردید

درباره ی این کود تا من چیزی نه نوشته ام ، مگر در جاهای مختلف در مورد سخن هایی گفته ام . بعضی از کسان که از قول من نوشته اند ، طوری نگاشته اند که به سلیقه ی خودشان برابربوده است ، و یا اینکه بعضی اشخاص که خود را طرفدار میوندوال معرفی می دارند ، کو شش مینمایند که عکس العمل محترم محمد داود خان را در برابر این کودتا چیان دور از عدالت بدانند .

من در مورد این کود تا یا به گفته ی بعضی از کسان که آن را دسیسه می دانند ، معلومات مختصرارائه می دارم .

در روز اول کودتا ، به رهبری محترم محمد داود خان ، به ساعت ده بجه ی صبح محترم محمد داود خان به من وظیفه سپرد که همراه با جنرال عبدالکریم مستغنی یکجا به وزارت دفاع ملی بروم

اگر واقعا جنرال خان محمد خان مرستیال خو د سرانه خودش را به مردم وزیر دفاع ملی معرفی نموده باشد ، از آن جازود برود و طور موقت جنرال مستغنی کارهای وزارت دفاع را پیش ببرد و چون ارتباط تیلفونی موجود نیست ،پس هر اندازه زودتر که امکان دارد ، ازنتایج کار خود برایم راپور بدهید .

وقتی که به وزارت دفاع ملی رسیدیم ، واقعا جنرال خان محمد خان مرستیال به مقام وزارت نشسته بود وکارهای وزارت دفاع ملی را پیش می برد . همینکه که جنرال عبدالکریم مستغنی ، امرمحترم محمد داود خان را برایش ابلاغ نمود که به صورت موقت امور وزارت را پیش می برد ،

در مقابل خان محمد خان مرستیال برایش گفت که به او هم محمد داود خان وظیفه سپرده است که کارهای وزارت دفاع ملی را پیش ببرد ، پس نیت [ تصمیم ] ندارد که این وظیفه را به جنرال مستغنی واگذار شود .

بر اساس هدایت محترم محمد داود خان خود را مکلف دانستم به اختلاف دو جنرال نقطه ی پایان بگذارم .

به خان محمد خان مرستیال گفتم که اگر زود از دفتر نرود ، مجبور می شوم که ازسلاح کار بگیرم واین که چه می شود مسئولیت آن به عهده ی شما می باشد . خان محمد خان مرستیال ا ز وزارت دفاع ملی رفت و این برآمدن او سبب عقده با نظام جدید گردید .

خان محمد خان مرستیال با بسیار بی پروایی فعالیت خود را شروع کرد و همچنین کسانی پیدا شدند که به دولت راپور آمادگی یک کود تا را دادند. دو لت در بخش های نظامی و ملکی کسانی را توظیف نمود که تمام معلو مات را به موقع به وزارت امور داخله می دادند و هم که کدام مجلس صورت می گرفت آن را به تیپ ثبت می نمودند .

در یکی از مجالس کمیته ی مرکزی که آنرا محترم محمد داود خان ریاست می نمود ،مسئولین امنیتی در مورد جمع شدن اشخاص مشکوک در منزل میوند وال ابراز تشو یش نمودند اعضای مجلس هرکدام ابراز نظر نمودند و نظر پایانی از محترم محمد داود خان بود. وی گفت: محترم میو ندوال یک شخص شناخته شده درجامعه ی ما می باشد. اینکه به منزل او بسیار مردم می روند به نظر من یک کار عادی می باشد. اینجا بعضی از کسان نظر شان را ارائه نمود ند که این رفتن مردم به خانه ی محترم میوند وال همراه بافعالیت ضد جمهوریت می باشد. مگر من می گویم که رفتن مردم به خانه ی میوند وال با آمدن جمهوریت کدام رابطه ندارد واگر آنجا در- مورد جمهوریت چیزی گفته شود ، امکان این وجود دارد که به جانبداری باشد . پس تا وقتی که در مورد یک شخص و یا یک گروپ اسناد معتبر وجود نداشته باشد به گمان من ، کسی را ملامت کردن قابل قبول نمی باشد .

وقتی که اسناد و شواهد در باره ی آمادگی کود تا، به رهبری میوندوال به دست آمد ، محترم محمد داود خان به مسئولین امنیتی اجازه دادند که برای خنثی ساختن کودتا کار لازم نمایند.

هنگامی که بالای متهمان کود تا تحقیق شروع شد و به هریک شواهد و اسناد نشان داده شد، یک نفر هم به اختیار خود اشتراک در کودتا را نپذیرفتند . در این مورد به صورت حتمی وزارت امور داخله از محترم محمد داود خان هدایت اخذ نموده باشد . مگر زمانی که طریقه ی تحقیق راکه سه تن از اعضای کابینه و هم قوماندان ژاندارم و پولیس [ حاضر ] بودند ، دیدم در آنوقت برایم صحیح به نظر نرسید .

زیرا که کسان متهم به کود تارا جزای جسمانی می دادندو به محترم محمد داود خان تشویش خود را وانمود کردم .

محترم محمد داودخان جواب دادند که چرا در مورد تحقیق وزارت امور داخله ، مداخله می نمایی ، این وظیفه ی شما نیست . بهتر این خواهدبود که وظایف محوله ی خود را پیش ببری .

مگر بعد ها به این نتیجه رسید م که تشویش در مورد زندانی ها بی موجب بود و هم گفته ی محترم محمد داود خان بجا بود که چرا به وزارت امور داخله بروم ؟ این به خاطری که به کسی که اسناد و شواهد ارائه گردد و او باز هم به جرم یا گناه خود اعتراف نمی کند و آنهم که نیت کو د تا کردن داشت ، پس کدام راه است که از آن طریق اعتراف گناه او گرفته شود ؟ این را هم پوره خبر دارم که محترم محمد داود خان به وزارت امور داخله هدایت داده بود که با خود میوند[ میوند وال ] رویه ی بد نشود، تحقیق دیگران را تکمیل نمایند و باز اسناد و شواهد مبنی برثبوت کود تا را به میوندوال ارائه کنند . بنا برآن به خود میوندوال هیچ نوع جزا داده نشده بود وقسمی که فکر می شد با ارائه ی اسناد و شواهد معتبر قلم بر گرفت و به گونه ی تحریری به رهبری خودش به کود تا اعتراف نمود و پس از آن خودش را کشت ، که این خود کشی اش را طب عد لی و قت تائید نمود .

در نتیجه [ محکمه ] چند تن را که در کود تا فعالانه سهم داشتند به شمول میوندوال محاکمه و به اعدام محکو م نمود وفیصله ی محکمه بعد از تائید محترم محمد داود خان عملی گردید .

در [ جمله ی ] این اشخاص تنها جنرال خان محمد خان مرستیال بود که تا اخیر اظهارپشیمانی نکرد و این گفته را بار بار تکرار نمود که هرگاه از این زندان رهایی یابد باز هم بخاطراز بین بردن نظام ، چیزی که از دستش برآید انجام خواهد داد . این را هم می گفت : به خاطرعمل که انجام داده ام از کسی طلب بخشش نمی نمایم . خواست من کود تا بود ومسئوولیت زیاد برگردن می باشد و آن را هم می پذیرم .

قابل یاد آوری است که پیشتر در مورد رفتن خودسرانه ی خان محمد خان مرستیال به وزارت دفاع ملی نوشته شد ، قبل از من و جنرال مستغنی یک شخص دیگر هم از او خواهش نموده بود که از وزارت نامبرده برود که از طرف خان محمد خان مرستیال رد شده بود .

هرگاه کسی محترم محمد داود خان را در این مورد ملا مت می داند که آن اشخاصی را که درکود تای به رهبری میوندوال شریک بودند ، حین تحقیق جزای جسمانی داده شده ، فکر مینمایم این ها برحق نمی باشند .زیرا به این اشخاص شاهدان نشان داده شده و این ها که در مورد کود تا گپ زده بودند ، آن هم در تیپ ثبت شده بود ، برای شان شنوانده شد ، مگر این ها به خاطری اعتراف نمی کردند که در مورد جرم خود می دانستند که محکمه کدام جزا را می داد .

هرگاه اشخاص متهم که شواهد و اسناد برای شان ارائه شد ، اعتراف می کردند ، طوری که میوند وال این کار را نمود ، پس به مجازات جسمانی نیاز پیدا نمی شد .

امید در آینده از قول من چیزی را که من نوشته ام و یا اگر کسی می خواهد مصاحبه نماید، نه بر اساس گپ های شفاهی و یا تیلفو نی که آن رابه سلیقه ی خود جور کرده می باشند ، نه نو یسند .

        پاچاگل وفادار

        24.02.2011

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل    ۱٤٢       سال        هفتم      حمـــل/ثــــور             ۱۳۸٩  خورشیدی                     اپریل ٢٠۱۱