کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
روز جهانی زن و روز جهانی نوروز
تقرب دو مناسب خجسته

پروین قاریزاده
 
 

     هشتم مارچ یا هجدهم حوت امسال مصادف بود به بزرگداشت از یکصدمین سالروز تجلیل از روز زن که سازمان ملل متحد آن را در سال 1977 میلادی به عنوان روز جهانی شناخت و سپس تجلیل آن در سراسر جهان رواج یافت.

    این روز اصلاً یادآور مبازرات دلیرانه و سرسختانه­ی زنان زحمتکش و کارگر برای کسب حقوق برابر مدنی، سیاسی و اجتماعی شانست که با تظاهرات کارگرزنان یکی از فابریکه های نساجی نیویارک ایالات متحده­ی امریکا در روز بیست و پنجم مارچ سال 1911 میلادی آغاز یافت؛ و سرمایه داران آن زمان درهای فابریکه را برای جلوگیری از بیرون شدن سایر زنان کارگر به روی آنها بستند؛ فابریکه آتش گرفت و گروهی ازین زنان مظلوم در میان شعله های آتش زنده کباب گردیده؛ جان های شیرین شان را از دست دادند.

   خواست این قربانیان استبداد نظام سرمایه و سود، چیز فوق العاده یی نه بود؛ درآن زمان کارمزد یک زن مطابق قانون بسیار پایینتر از مزد یک کارگر مرد بود و در پهلوی آن جامعه هیچگونه حقوق و امتیازات سیاسی را نیز برای زنان قایل نه بود؛ دخالت در امور سیاسی، سهمگیری در امور اداره­ی دولت و حتی کار در دوایر دولتی فقط به مردان تعلق داشت؛ زن فقط می توانست سکرتر مقامات باشد و یا کارگر عادی. از جانبی قانون امریکا لت کردن زن را توسط چوبی که از ضخامت انگشت انسان بزرگتر نه باشد امری مجاز و قانونی می دانست. پس این زنان حق داشتند تا خواست های مشروع و برحق خود را با تظاهرات صلح آمیز مطرح سازند؛ ولی دردا که جامعه یی با ادعای دموکرات بودن و پیشرفته بودن، تحمل شنیدن این صدا را نیز نه داشت؛ و کارگران بیدفاع را در دل آتش سوزان به هلاکت رساند. اگر در مصر باستان زنان را برای باورهای خرافی خویش به آغوش امواج سرکش نیل می سپردند تا طغیان نکند و یا در حجاز دختران نوزاد را زنده به گور می کردند تا سر پدری جاهل بلند باشد که دختری ندارد و تنها دارای پسرانی هست که در آینده قبایل رقیب را به تاراج می کشد و در روی صحرای تفسان رود خون جاری می سازد؛ اینها در مرحله ی پیش از رسیدن بشریت به بلوغ عقلی بود؛ ولی در آغاز سده­ی بیستم میلادی که دنیا به بلوغ عقلی رسیده بود؛ در پیشرفته ترین کشور دنیا دیگر چرا در برابر جنس لطیف چنین برخورد خشن صورت پذیرد؛ خوشبختانه این بلوغ عقلانی سبب شد که به زودی تساوی حقوق زن و مرد به رسمیت شناخته شود؛ ولی بازهم دردا که در کشور ما هنوز هم هنوزست. سنگسار، خود سوزی، ازدواج اجباری، فروش و حتی مبادله دختران جوان با حیوانات در اوج رواج است و دولت افغانستان نیز صرف با تقبیح کردن اینها گامی عملی در حمایت از حقوق زنان بر نمی دارد.

 

 

   در کشور ما با آنکه در همان هنگام خیزش زنان نیویارک برای زنان حقوقی ولو سمبولیک قایل گردیده بودند؛ زنان روزنامه ی خاص خود شان را داشتند که همان ارشادالنسوان معروف بود که به مدیریت خانم اسمأ رسمیه همسر محمود طرزی و معاونیت خانم روح افزأ به نشر می رسید، مکتب مستورات فعال بود و حتی به ابتکار شاه امان الله ملکه ثریا بدون چادری در محافل حضور می یافت؛ ولی چی شد که سیر تاریخ ما وارونه گشت و در سده ی بیست و یکم اندیشه های طالبانی حاکم کشور ما گردیده است؟ خانم های هیچ یک از دولتمردان ما حق کار و حضور در مجالس و محافل را ندارند و باز اینها شعار آزاد برای زنان دیگران را سر می دهند! اگر اینها به شعارهای شان باورمند باشند؛ چرا حقوق خانم های خود را سلب کرده اند؟ آیا به خاطر دارید که خانم رییس جمهور، معاونان او، وزرأ، روسای احزاب سیاسی و سایر رهبران را در کدام مجلس رسمی دیده باشید؟ و یا شنیده باشید که خانم رییس جمهور که می گویند داکتر طب است؛ در کدام شفاخانه مصروف کار باشد؟ در حالی که استاد ضیأ قاریزاده سال ها پیش درین موضوع گفته بود:

در بحر محیطِ زنده گانی

در زورق این جهان فانی

زن لنگر و مرد بادبانست

زن بازوی مرد را توانست

زن هادی کاروان هستیست

زن تکیه ی نردبان هستیست

در حق و حقوق اجتماعی

در جمله شقوق اجتماعی

سهم زن و مرد شد برابر

اینست وصیت پیمبر

در محمل کاروان هستی

هستند دو همعنان هستی

دو دست زهم گره گشاید

یک دسته صدا نمی برآید

   با آنکه در جهان غرب امروز حقوق زن و مرد را برابر اعلام نموده اند ولی در عمل می بینیم که استفاده از زیبایی زن از جاذبه­ی اندام زن و از محبت زن به وسعتی تام استفاده و حتی سوء استفاده­ صورت می گیرد، تا از دانش و توانایی های فکری زنان.

   تجلیل از روز جهانی زن درین شب و روز مارا به بیشتر به یاد این می اندازد که زن را بیشتر به این سبب گرامی داریم که رمز ادامه­ی حیات بشر در اختیار او گذاشته شده است. زن نماد زایش و رویش نسل بشر به روی این کره ی خاکیست؛ همان سان که نوروز سمبول زایش و رویش طبیعت به روی این گردونه­ی دوارست این دو مناسب خجسته که پیوسته یکی در پی دیگری به بزرگداشت گرفته می شوند؛ از روی تصادف نبوده، بلکه نکته­یی مشترک در میان این دو وجود دارد که همانا نماد زایش و رویش و بالش بودند هر دو پدیده می باشد. قران السعدینی که اخترشناسان ما به آن باورمند بودند شاید تقرب همین دو مناسبت تعبیر بهتری برای آن باشد.

   در حالی که حلول سال جدید خورشیدی و فرارسیدن نوروز را برای همه هموطنان عزیز مبارکباد می گویم از درگاه خداوند بزرگ تمنا دارم که این سال، سال وارستن زنان در بند و تحت ستم کشورم از بدبختی ها و بیچاره گی ها باشد. 

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل    ۱٤٠       سال        هفتم      حوت             ۱۳۸٩  خورشیدی       مارچ ٢٠۱۱