کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
در حاشیهً رویداد های مصر

عتیق الله نایب خیل
 
 

 این روزها، همه چشم به خاور میانه و شمال افریقا دوخته اند؛ و تحولات آن را با دقت وعلاقمندی های کم وبیش ومختلف، دنبال می کنند.موجهای قیام مردم از یک کشور به کشور دیگرهجوم می برد . توده های مردم در خیابان ها و میدان های شهر ابراز قدرت می کنند.

آماج وسرعت موج ها و تغییرات چنان غیر منتظره اند، که تحسین بیشترین مردمان جهان را همراه با انتظار ازآینده یی که در شرف پیدایش است،برانگیخته است. موج آزادی خواهی و برابری طلبی همه جا را فرا گرفته است . امواج خروشان این جنبش ها دیکتاتورهای منطقه را نشانه گرفته و یکی بعد دیگری آن ها را به زیر می کشد ؛ آن دیکتاتورانی که  با وجود درآمد های سرشار نفتی ، فقر و فلاکت ، گرسنگی و بیکاری ، خفقان و سرکوب ، تبعیض و فساد را بر مردم تحمیل می کردند، اکنون سراسیمه شده اند.

به تاریخ چهاردهم جنوری ، زین العابدین بن علی ، رییس جمهورخود کامهً تونس ، مجبور به فرار از آن کشور گردید.  ملک عبدالله دوم پادشاه اردن ، در واکنش به اعتراضات ، صدراعظم را برکنار کرد و به یکی از خواست های محوری مردم پاسخ داد . در الجزایر که برای 19 سال قانون اضطرار بر مردم حکومت می کرد ، دولت مجبور به لغو آن گردید. در یمن عبدالله صالح ، رییس جمهور آن کشور ، قول داد که بعد از تکمیل دورهً ریاست اش در 2013، نه خودش و نه فرزندش ، کاندید ریاست جمهوری نخواهند بود؛ و وعدهً اصلاحات و رفرم داد. در بحرین ، به دنبال اعتراضات ، امتیازهایی به مردم داده شد و فضای سیاسی بازتر گردید . در سوریه فضا بازتر شد و دسترسی به یوتیوب و فیس بوک میسر گردید و دولت قول اصلاحات سیاسی داد و امتیاز های مادی به مردم وعده داده شد .

 در لیبیا، معمرالقذافی، دیکتاتوری که 42 سال بر گردهً مردم سوار بود و چیزی را به نام و عنوان اپوزیسیون مجال تنفس نمی داد ، در آستانهً سقوط قرار دارد و شهرهایی مهمی از آن کشور به تصرف مخالفین درآمده است . اگر نیروهای وفادار به رییس جمهور به مخالفین وی بپیوندند ، پروسهً سقوط طرابلس به دست مخالفین را سرعت خواهد بخشید ؛ ولی در صورت وفاداری آن نیروها به قذافی ، نمی توان خطربروز جنگ داخلی در آن کشور را نادیده گرفت . تنها کشوری که تا به حال به هیچ نوع گذشتی ، در برابر خواست مخالفین و مردم ، نه تنها جواب مثبتی نداده ، بلکه به تشدید سرکوب و خفقان نیز افزوده است ، جمهوری اسلامی ایران است . چون هر گذشتی در برابر مخالفین و گردن گذاشتن به خواست مردم ، یک قدم دیگر نیز آن دولت را در سراشیب سقوط نزدیکتر می سازد .

درمصردر پی تظاهرات اعتراض آمیز مردم ، حسنی مبارک رییس جمهورآن کشور، مجبور به کناره گیری از مقامش گردید وقدرت دولتی را  یک شورای نظامی به دست گرفت .با خبر کناره گیری مبارک ، میدان تحریر قاهره به صحنه رقص و شادمانی و پایکوبی مردم مبدل گشت . مبارک سمبولی از یک دولت معامله گر و یکی از دیکتاتور های عصر، با استبداد رأی در خاور میانه بود .

در نظر اول جالب به نظر میاید که امریکا نیز از حمایت مبارک دست کشید و خواهان هرچه زودتر انتقال قدرت گردید.

به تاریخ سوم فبروری ، مجلس سنای امریکا قطعنامه یی را به تصویب رسانید، که درآن از حسنی مبارک خواسته شده بود هرچه زودتر قدرت را به یک دولت انتقالی واگذار کند . درین قطعنامه از دولت آیندهً مصر خواسته شده تا به معاهده صلح با اسراییل پای بندباشد و کشتیرانی آزاد را در کانال سویز تضمین کند .

مصر به عنوان بزرگترین کشور خاور میانه ، در عین حال بزرگترین پایگاه نظامی امریکا در منطقه است .ارتش مصر ، بعد از امضای معاهده کمپ دیوید میان مصر و اسراییل در سال 1978 ، سالانه ملیون ها دلار کمک نظامی از امریکا دریافت می کرده است تا حافظ منافع آن کشور در منطقه باشد . در حالی که فقر روزافزون ، بیکاری و فساد در دستگاه های دولتی از یک سو، و نبود آزادی های دموکراتیک از جانب دیگر، کارد را به استخوان مردم رسانیده بود و برای سه دهه قانون اضطرار به مردم حکم می راند و سیستم پولیسی برتمام شئون زندگی مردم تحمیل شده بود . حسنی مبارک که از انجام هیچ گونه خدمتی به امریکا فروگذاشت نکرد، ولی چه شد که یک باره از نظر ولینعمت خود افتاد و از قدرت کنار رفت ؟

تظاهرات اعتراض آمیز مردم مصر ، به دنبال سقوط بن علی ، رییس جمهور تونس ، با شعار این که " مبارک باید برود " آغاز شد .  سرنگونی مبارک خواست مشترک همه نیروهای مخالف دولت بود و چنان سریع به خواست همگانی توده های ملیونی مصر مبدل گردید که هیچ نیرو و قدرتی را یارای مقابله با آن نبود .این اگر از یک سو نقطهً قوت جنبش بود ، از جانبی هم آلترناتیف روشنی را در برابرآن قرار نمی داد . مردم تصویر روشنی ازین که چه چیزی را باید جانشین دولت مبارک بسازند ، نداشتند و همین کمبود و ضعف جنبش است که بازهم به امریکا این امکان را می دهد تا در معادلات و معاملات پشت پرده به دستکاری و رنگ و روغن کردن دولت مبارک بپردازد . ازینروبرای امریکا حفظ چارچوب اصلی دولت مصر در اولویت قرار دارد ، خواه با موجودیت حسنی مبارک و یا بدون او. با تبعیت ازین سیاست است که با مردم خشمگین و بپا خواسته مصرنیز ابراز همدردی وهمنوایی شده ومبارک را به قربانگاه چنین سیاستی فرستادند.

تنها نیرویی که امریکا می توانست به آن اتکا ً نماید ارتش بود ، که در جریان تظاهرات اخیرظاهراً بیطرفی اختیار کرده بود . حقیقت اینست که مبارک قدرت را به ارتش واگذار نکرده است ؛ بلکه این ارتش است که با خلع او قدرت را به دست گرفت و کودتا کرد و ظاهراً به خواست مردم نیزگردن گذاشت ، تا اوضاع را از دست مردم خارج کنند و جلو رادیکال شدن بیشتر آن را بگیرند. ولی این وحدت مردم با ارتش دیری دوام نخواهد آورد . همین اکنون علیرغم این که ارتش از انحلال مجلس و تدوین قانون اساسی جدید خبر داد، معترضان دوباره به میدان تحریر بازگشته اند و خواهان بهبود شرایط کاری و افزایش حقوق خود هستند .

انقلاب مصر به پیروزی بزرگی دست یافت ، ولی این هنوز آغاز کار است. کناره گیری مبارک صفحهٌ جدیدی را در مقابل نیروهای سیاسی مصر و آیندهً آن باز می کند .انقلاب  هنوز بر سر دو راهی قرار دارد . آیا نیروهای سیاسی توان آن را دارند تا آن را به سرمنزل مقصود برسانند ؟ و یا این که پیروزی آن بازهم نصیب نیروهای رجعت گرا و مرتجع خواهد شد و باز هم همان آش خواهد بود و همان کاسه . ولی نتایجی را که همین اکنون می توان از هردو قیام در مصر و تونس گرفت اینست، که این تغییرات ممکن سرآغاز چرخش اساسی در موازنه ً سیاسی جهان باشد . مردمان آن کشورها ثابت ساختند که قدرت و توانایی تغییر جهان را دارند . دیگر نمی توان انسان آزاده ً قرن 21 را با سرکوب های خونین و شیوه های پولیسی آزار و اذیت ، خاموش ساخت . دیگر نمی توان صداها را در گلو خفه کرد . فریاد آزادی خواهی پایه های استبداد را به لرزه درآورده است .این فریاد انسان قرن ماست ، نشانه یی خود آگاهی توده های مردمی که برای سالیان متمادی سرکوب شده اند .توده های خشمگین ، خاور میانه را به لرزه در آورده اند و دیکتاتورهای بیشتری را به واژگونی تهدید می کنند . این فریاد ها را امروز از یمن و بحرین و اردن و مراکش و الجزیره و ایران و لیبیا می شنویم و فردا شاهد پیوستن ملل بیشتر به آن خواهیم بود. حکومت های فاسد و مستبد ، با خشم ملیونی توده های هیجان زده ، بر خود می لرزند. نظم کهن استبدادی، دیر یا زود ، با سقوط مواجه است . ملیون ها مردم در سراسر جهان شاهد کشمکش های تاریخ زده گان کهن با تاریخ سازانی خواهند بود که به تحقق حقوق شهروندی، به رعایت حقوق بشر، به آزادی های سیاسی ، به عدالت، به پایان یابی فقر وتنگدستی  می اندیشند .

قیامی را که این روزها درمصروبقیه کشورهای شرق میانه وشمال افریقا می نگریم،هر سرنوشتی را که ببینند، در نهایت، تحقق ضروریات فوق رامساعد می کند.

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل    ۱۳٩       سال هفتم      حوت             ۱۳۸٩  خورشیدی       مارچ ٢٠۱۱