کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   اما، تاریخ نمی بخشد.

 

 

  نصیرمهرین

  

     -  شماهمدیگر را ببخشید و آشتی کنید. وچرا نبخشید !

     -   اما میشود گفت که بخشاینده گان، شما را نشاید ببخشایند.
         گناهان شما بسیار اند!

     -  شما هیچگاه از گناهانی که مرتکب شده اید، اعتراف نکردید.

 

 

مصوبه ۳۱ جنوری شورای ملی افغانستان زیر نام " منشور مصالحه وآشتی ملی "، دور از انتظار نبود. زیرا تشریک مساعی و ترکیبی که از عدهء زیاد وکلا ی آن فراهم آمده است، از جهت خود اندیشی ومنفعت پسندی وتأمین مصونیت ها به چنین تصویب ها  وتبانی هامحتاج بود.

 

در طی  مدتی که از گشایش این شورا میگذرد، گزارش های بسیار حاکی از آن بوده است که وکلا، غم خویش را داشته وعواقب کارو بروز احتمالات ناخوشایند را فراموش نکرده و بدان بسیار میاندیشند.
یکی از ابعاد این غم ها،  اشتغال ایشان در برابر تیر ملامتیی است  که بگذشته نامطلوب آنها حواله میشود. ودرین جا گفته شود که همه تیر های ملامتی وسرزنش کننده، حامل بار پیامهای نکو وسازنده نبوده اند.
بهتر آن تواند بود که درفرصتی مناسب، هر کدام را با در نظرداشت انگیزه های  آن به بررسی گرفت. اما این هم گفتنی است که در میان سرزنش های ناظر بر اعمال ویرانگرانه  وضد بشری پیشینه، گروهی از مردم، برخی وگروهی هم قسمت های دیگری از نیروها ونهاد ها را طرف محکومیت قرار داده اند. که یکی از ویژه گیهای آن را در کتمان اعمال ناسازگار بارفتار ومنش انسانی گروهی میتوان نشان داد که طرف علاقه گروه محکوم کننده دیگران بوده است. مثالی بیاوریم. در قاموس رفتاربرخی از سرزنش کنندگان، خلق وپرچم دارنده اعمال بد بوده اند. اما تنظیم ها نه !
طالبان خوب بوده اند  اما تنظیم ها وپیشینیان بد. طالبان بد بوده اند، اما دیگران نه !

 

در بعد جهانی سرزنش ها و محکومیت ها نیز، چنان حال واحوال دامنگیر محافل واشخاص علاقمند موضوع در کشورما بوده است. بیاد بیاوریم که امریکا محکوم بوده است که به ویتنام آتش انسان سوز را میریخت اما شوروی معصوم بیگناه پشتیبان جنبش های آزادیبخش! شوروی ونظام دیکتاتوری وناقض حقوق بشر محکوم بوده است اما چین " مدافع خلقها "  و عاری از اعمال رفتار های ضد بشری !...

 

وشوربختانه این کمبود با گذشت سالیان متمادی ومشاهده اعمال گروه های متعدد ومتنوع، رفع نگردید.  فرهنگ نقد جامع وتعریف دقیق از نقض حقوق بشری، انگیزه های طرح وهدف جدی گرفتن آن نتوانست چنان جای بیابد که ارایه کننده تصویر روشن از گذشته و عبرت دهی ها برای آینده کشور ومردم درد دیده ما باشد. آنچه را شاهد بوده ایم این است که مقصران جفاها بر مواضع خویش پای فشرده وبا اتخاذ موضع حاکی از فرهنگ لج وگردن شخی، جفاهای دیگران را نشان داده اند. محور های ایجاد شده نیز چنان بوده است که اقشاری از مردم ومنجمله فلمبدستان بدور آن محور ها چرخیده اند.

 

اما هیچوقت جنایت واعمال دلخراشی را که  جامعه ما در چند دهه دید، از ابراز نفرین مردم آسیب دیده در امان نبوده است. واین ابرازدر هیأت کلی اش، برخی از  وکلای" ولسی جرگه" ( شورای ملی ) افغانستان را آرام نمیگذاشته است. و پندار من این نیزاست که مشاورین دولت سازی وپارلمان آوری مطابق مقتضیات طرح نوجهانی ایالات متحده امریکا را نیز با دغدغه خاطر نگه داشته بوده است. زیرا پارلمانی را که برایش زحمت کشیدند ومصرف وتبلیغ کردند، درعمل آنچه میخواستند متحقق نگردید .

 

پارلمان موجوده در انظار مردم چهره یی را بخود گرفت غیر سازنده وبدرد نخور. و درنتیجه  بابی اعتنایی ود لسردی مواجه گردید. البته درینجا فقط بعد پیشینه اکثریت وکلای آن را در نظر داریم. سایر خود اندیشی ها ومال دوستی ها و افزون طلبی ها در زمینه معاش ماهوار مضاف برآن عامل گردید.

 در عرصه  برخوردهای پیشین نماینده گان خطوط سیاسی که ملامتی را بر دوش همدیگر می نهادند وهمدیگر را خاین وجنایتکار می نامیدند وقتی فرارسید که در داخل پارلمان افغانستان، محتاج تعدیل وطلب مشارکت و همکاری هم خانگان گردید. زیرا دریک خانه (ولسی جرگه) نشستگان، هر روز میدیدند ومی شنیدند که با چه اسم ورسمی از طرف عده ء زیاد مردم یاد میشوند. به اسم جنایتکار.

 

اینک در فضای عاری از حاکمیت مراوده های که انسان ها را با نکوهش رفتار های غیر انسانی به زندگی دلگرم بسازد، و در فضای سیاسیی که ایالات متحد ه امریکا ومتحدین اروپایی آن نیاز دارند، تا سخن از مدافعین مداخله تحسین و امتنان از بهره برداری از شرایط جدید  و سخن صلح وآشتی وتفاهم باشد، گروهی از تیز هوشان وزیرکان پارلمان نشسته، ابتکار صدور مصوبه یی را گرفته و لباس قانونی ! برتن آن کردند تا اعمال آنها در فراموشخانه برود !

 

آری، آنانی که طعم تلخ وزهرناک شکنجه وآزار ومرگ و ویرانی رابه مردم افغانستان چشاندند، آنانی که از فرهنگ عفو، تحمل، همیاری واحترام به کرامت انسانی نه تنها فاصله داشتند بلکه با آن بیگانه بودند؛ آنانی که هرگز این ندای وجدان ضمیر ایشان را بیدار نساخت که باری بگویند  که بلی بنابر دلایل سیاسی ومرامی واین و آن در حق مردم ظلم کرده ایم وبه وطن خیانت ورزیده ایم ...، به این نتیجه رسیدند که متحد شوند، آشتی کنند وهمدیگر راعفو کنند !

این موضوع وتشریک مساعی آنها، بیهوده از آب در میاید. درین تردید ما معیار های قانونی با جوانب قضایی وحقوقی  وجست وجوی معیار های  چون قانون اساسی افغانستان مطمح نظر نیست. در اساس چنان تمسک وتوسلی به قانون اساسی افغانستان برای بحث" منشورمصالحه " تبسم انگیز است. زیرامبتکران این نظام به سهولت میتوانند گز و متر دلخواه خویش را بکارببندند و " منشور.. " را درست اندازه کنند !

بحث ما بر سر آنست که  این اقدام با چنان خواستگاه، نمی تواند معرف فرهنگی باشد که با گذشته غم افرین وغم آمیز بگسلد و دریچه امید بخشی را برای اینده ها بگشاید. تا حال جلوه های کم رنگی  نیز از رهبران خلق وپرچم وتنظیم ها وطالبان ( که بعنوان مقصران اشکال  گوناگون ناهنجاری ها طرف توجه ماهستند )، دیده نشده است که حاکی از محکومیت نیروی خودی وشامل عفو ومعذرت طلبی باشد. رسانه های مدافع ایشان همچنان سخن پیشینه دیرینه وناپذیرفته را زمزمه میکنند. به مردم، واقعیت ها وحقیقت ها رانمی گویند.

قبرهای دسته جمعی که از جنایات ضد بشری اکسا وخاد بیشتر پرده برمیدارند، گواهی شکنجه دیده گان ورسوخ همه اشکال آسیب ها که اندک اندک در گستره ادبیات وتاریخ روبه فزونی نهاده است، انتشارخاطره های دل آزار وگریان آور جنگهای کابل در تمایل مردم به محکومیت آنها بازتاب روبه تزاید دارد. اعمال دلخراش وجریحه کننده ایشان روزتاروز آفتابی تر میشود. این عوامل زمینه های استفاده وبهره گیری از مصونیت پارلمانی آنها را که دنباله  روان خار ج شورا نیز دارند زیر سوال میبرد.

 از ینرو نیز است که خوفی آنها را آرام نمی گذارد. وبا توجه به عواقب کار می نشینند ومنشور اعلام عفو بخشش وآشتی راتصویب میکنند.

 

آنها میتوانند ازین سپر کاغذی منشور خویش کار بگیرند، اما متیقن باشند سپری است کاغذی ! آنها میتوانند همدیگر را ببخشند. وچرا نبخشند ! اما جامعه ما آزار دیده ما برای ابراز عفو بخشش شرط های دارد که با راه های محیلانه سازگاری ندارد.

زنی که شنید فلان جنایتکار مرده است، گفت : " خدا او را نبخشد " ولحظاتی پیهم گریست. و ما  حتا اگرازین منظر موضوع را ببینیم  که مادروطن و ملیونها انسان داغدیده جنایتکاران را ببخشایند، ضرورت نقد جنایت را چه بگوییم ؟

 

رفتار های سیاسی در جامعه ما محتاج  درس گیری از دیگران و تجربه های خود کشورماست. جامعه دردمند و زخمی ما،  نیازبدان راهی دارد که با رفتار های خشونت آمیز پیشینه گسسته باشد و آنرا باردیگربرنتابد. بهترین تجربه طرف نقد ومحکومیت، افکار وکارکردهای است که سده خورشیدی حاضر نشان ما میدهد. و درپیامد آنها سی دهه پسین را نباید فراموش کرد. آنانی که چنین تقلاهای دارند باید بدانند که علیرغم کاربرد هرگونه وسیله تبلیغ وتطمیع وتحمیق، سینه تار یخ همه رویداد ها را گرفته است وآنرا نمی بخشد. مانند بارهای دیگر گفته شود که ضمن رد این "منشور"های تبسم انگیز، نباید چوبه های دار و اعدام وشکنجه وانتقام گیری را نشان دهیم. بلکه باید از منظر نیاز سازنده گی فرهنگی وتجدید تربیتی که جامعه سخت بدان محتاج است، به استقبال شکل گیری فرهنگ محکومیت ونقد ظلم وجنایت برویم. با کاربرد چنان فرهنگ، محکومیت های مختلفی که مقصران را در انتظار می نشیند، برای افغانستان مفید حال است.

 5 فبروری.

 

 ************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٤٤                     سال دوم                          فبروری/ مارچ۲۰۰۷