استعفأ و در
واقع برکناری رامسفلد وزیر دفاع ستیزه جوی ایالات متحده امریکا،
حاکی از دوری گزینی نسبی مردم امریک
ااز سیاستی میتواند تلقی شود که با غرور
و تکبر و
تعرض معرفی شده است.
جلوه این تمایل را انتخابات اخیر
نشان داد.
هر چند رامسفلد به تنهایی نماد این سیاست نبود اما به
عنوان یکی از پایه های مهم آن شهرت داشت.
نماد اصلی که تشنج و نا آرامی ها وتشدید تروریسم را معرفی میکند، در چهره دبلیو بوش
هنوز در سراغ راه تداوم سیاست چندین ساله پسین است. شکست حزب جمهوری خواهان در
انتخابات اخیر رجوع به نتایج اشتباهات به گونه اصلاح ناپدیری اش، قربانی های شناخته
شده یی را مطالبه میکرد و بوش این قربانی را در برکناری وزیر دفاع خویش عملی کرد .
اما بیدرنگ همه متوجه هستند که چگونه میشود با ادامه سیاست
پیشین، تعویض مهره ها و آوردن مهره های دیگری که همان وظایف را انجام میدهند،
تغییری دریک سیاست اشتباه آمیز پدید آید. با آنکه در ایالات متحده امریکا و کشورهای
اروپایی از دست دادن آرأ و دوباره بدست آوردن آن با اتخاد شیوه های گوناگون آمیخته
با تبلیغات تحمیق آمیز کار دشواری نیست و با آنکه جریانات حاکی از آن بوده اند که
احزاب مخالف نیز در تجدید اساسی سیاست های پیشین گامی نگداشته اند، اما این برکناری
از یک واقعیت خبر داده است. از واقعیت نارضایتی ها ازسیاست جنگی و صلح ناپسندانه در
امریکا.
میتوان گفت که تظاهر برجسته این سیاست در چند سال اخیر
در افغانستان وعراق دیده شده است.
جورج دبلیو بوش که سالها پیش در کنگره امریکا گفت: "اردوگاه
های آموزش تروریست ها در افغانستان باید تعطیل شود، طراحان حمله به امریکا تحویل
شوند"، بوش که طرح من در آوردی تروریسم جهانی و مقابله امریکا با آن را مطرح کرد،
لحظه ای از این ادعا و هنگامه جویی های مرتبط با آن که افزایش نا آرامی ها در پی
داشت نگذشت.
اما نتایج عملکردها نشان داد که گرفتن ابتکار وصلاحیت امور افغانستان نه تنها در
راه ادعایی دموکراتیزه کردن، رفاه مردم بازسازی سمت نیافت بلکه این سیاست در ظاهر
غم خوارانه در ماهیت خویش از نا آرامی های بیشتر و مخاطره انگیز هوشدار میدهد.
درینجا صرفنظر ازین بحث مهم که آن طرح نمی تواند دارنده چنان ظرفیت برای حل معضلات
کشورهای نظیر افغانستان باشد ودر جای دیگری باید بدان پرداخت، برگشت قدم بقدم و
خونریزانه طالبان، مساعدت عقب گاه استراتیژیک پاکستان برای بن لادن و طالبان، شکست
ادعا ها در افغانستان که نمونه های کشت خشخاش وگسترش مواد مخدره نیز از آن جمله
اند، همراه با زمینهء دیگری ازین سیاست متکبرانه واشتباه آمیز که در حمله به عراق
وضاحت یافت همه وهمه خبر از شکست ادعا ها دارند.
درین میان اگر خود فریبی، سطحی نگری و فریب خوردگی را کنار بگذاریم، باید گفت که آن
همه جلسات وگر هم آیی های پرطمطراق وسخنرانی های تبلیغاتی وآرایش دهنده این سیاست
نتوانسته است تبارز ماهیت این سیاست را پنهان دارد.
در نهایت فرایند حوادث چند سال اخیر مبین آن است که انسانهای سده بیست ویکم را
سیاست حاکم ستیزه جویی که در پی تحقق امیال انحصاری اقتصادی است و با نام
نئولیبرالیسم گره خورده است، در نا آرامی، خوف وترس و فریبندگی نگهداشته است.
تظاهر چهره این سیاست غلط در افغانستان از یک سو مردم افغانستان را که آرزومند
رهایی از شر ظلم و وستم ومصایب جنگ بودند، در نارضایتی فزاینده سمت داد واز سوی
دیگر سیاست غلط وانحصاری دوستان و همراهان امریکا در افغانستان را نیز در تردد
وبحران برد. در بسا از کشورها مانند جمهوری فدرال المان و کانادا و بریتانیا، روحیه
مخالفت با شرکت عساکر ایشان در افغانستان بیشتر شده است.
حزب سبز ها که از مدافعین جدی مشارکت در افغانستان بود، اینک پای پس میکشد. در
کانادا زمزمه ها طنین جدی تر یافته است. ازهمین روی بود که رئیس دولت جمهوری اسلامی
حامد کرزی تمرکز سخنان خویش را در پارلمان آن دوماه پیش بر عذر وخواهش تمدید عساکر
کانادایی در افغانستنان نهاده بود.
اما با گذشت زمان خواهیم دید که مرگ جوانان این کشورها در افغانستان منجر به دوری
گزینی از علایق پیشین خواهد شد. و درنتیجه احزاب مخالف با توجه به روحیه مردم
ناراضی، بازگشت از افغانستان را در سرلوحه مطالبات انتخاباتی قرار خواهند داد. و
این نیز بعنوان عاملی در تشدی بحران عمل خواهد کرد .
برای نشان دادن شکست ها ونبود دستاورد مدارکی نیز دارند. مثلا
به تنهایی گزارش های چندی مانند گزاش دولت افغانسنان، ملل متحد و ناتوکه روز یکشنبه