کابل ناتهـ، Kabulnath
|
نعمت حسینی جرمنی
فرهنگ ِغصب ِ«فرهنگ»
ژان ژنه یکی ازچهره های برجسته ی حوزه ی شعرو ادبیات داستانی
فرانسه درسده ی پیشین است. این شاعر ، داستان نویس و نمایشنامه نویس، زنده گی سخت
دردانگیزی راپشت سرگذاشت. وی درنهایت فقروتنگد ستی ودرکمبود کامل توجه و محبت بزرگ
شد. همه چیز برای این که او به یک موجود ضد اجتماعی تبدیل شود فراهم بود.
سارترفیلسوف ونویسنده ی نامدار، درباره ی وی زیاد اندیشده وزیاد نوشته است. اما با دریغ که در سرزمین ما، سوای دیگر شوربختی ها، « غصب ِ فرهنگ » نیز وجود دارد، که حال به نمونه ای ازآن می پردازم : درشماره ی پیشین صفحه ی « کابل ناتهـ» که به همت دوست گرانقدر ایشور داس نشرمی گردد، نوشتاری از بانو فریبا آتش پیرامون یک مجموعه ی شعری بانو سیماسما نشرگردیده بود. کسی از آدرس یک مکتب دیده، برای ایشور داس عزیز تلفن نموده است و ضمن تهدید، امر نموده که هرچه زودتر آن نوشته را از صفحه اش بردارد و اضافه نموده که: تراچه به سایت، تو برو دکانداری ات رابکن! (4) باشنیدن این خبر، باخود گفتم: الف:
این است
درحقیقت نمونه ی کامل فرهنگ
«غضب
ِ فرهنگ » و این جااست که
یکی ازعلل های عمده ای که چرا دیریست که ما افغان هاعامل ابژه ی تمامی سیاست
مداران همسایه قرارگرفته ایم و دیریست که نام سرزمین ماعنوان سوزه ی * یک ابژه ی **
مطلق درجهان شده است. ب: صوفی عشقری این شاعر آزاده و واراسته، یکی ازشاعران گرانمایه ی معاصرما است. درباره ی وی میخوانیم : در آغاز تاسیس معارف نوین، چندی به آموزگاری پرداخت وسپس وظیفه ی آزاد صحافی را مشغله خویش قرار داد و از این راه گردونه ی زنده گانی خویش را به پیش راند. (5) واندرباب شعر وی آمده: او در پاس داری از شیوه های شعر کلاسیک، در به کارگیری واژه گان روزمره درشعرهایش نیز استاد بود، چنان که درمیان شاعران افغانستان دریک سده ی اخیر، کسی را نمی توان همتای او دانست. درشعرعشقری، افزون بر قالب های کهن، نشانه هایی ازشعر نو یا امروزهم دیده مشود.(6) ویا : برخی از شعرهای عشقری از سروده های بزرگ ترین شاعران معاصرافغانستان هم دل انگیزتراست. (7) و درحقیقت که چنین است . به این بیت ها توجه کنید:
کدامین سیه موبه ساحل نشسته که می آید امواج دریا شکسته (8) و آرزوی مرغ دل زین شیوه حیرانم که چیست تیر خون آلود خود را نزد صیاد آورد (9)
این جا، پرسیده می شود که آیا، دکان داری ازحیثیت وقار آن
شاعرگرانمایه، می کاست؟ من به این باورم که نتها دکان داری از حیثیت و وقار آن بزرگوار نه کاست، بل« دکه» دکان کوچک وی به مراتب با ارزش تر و ارزنده تراز کاخ های امروز درسرزمین ما است که در بهای خون مردم ما، این جا و آنجا قامت افراخته اند. و بازهم پرسیده می شود، که آیا صوفی عشقری شاعر، اما دکان دار، درخوراحترام است یا رهبرانی ما، که که حدود سه دهه است، مست از باده ای قدرت، امرقتل ملت وویرانی سرزمین ما را داده اند؟ آیاهمان صوفی عشقری که در پهلوی پرداختن به شعر، دکان دارهم بود در خوراحترام است ویا آن سرلشکرهایيکه درسرزمین ما وحشت ودهشت جنایت را رواداشته اند، در سرزمین ما تخم غم را کاسته اند وملت مظوم ما درست مثل «کٌرد» گندنه باد داس سر زده اند و بوی باروت صدای فیر را برای کوکان ما آشنا ساخته اند. ج : این جا در باختر، اکثری ازقیافه های نام آور حوزه های ادبیات، علم و فلسفه، دنباله رو پیشه ای پدرو پدر کلان نبوده اند، طور نمونه: 1ــ بروخ اسپینوزا: اسپینوزوا، که یکی از نام دارترین چهره های فلسفه دراروپا است ود راواخر سال1632 درامستردام متولد شده است، پدرش بازرگان بود: پدر او بازرگانی که همواره در امورخود کامیاب بود، ولی با این حال پسر جوان او میل به کارهای تجاری نشان نداد. (10) 2 ــ آرتور شوپنهاور: شوپنهاور، درسال 1788 در دانتزیک زاده شد. پدرش تاجر با بضاعت بود، اما وی رغبتی به تجارت نه داشت و تحصیل علم را خوشتر دانست. (11) 3 ــ فِریدریش نیچه: نیچه، در سال 1844 در شهر روکن به دنیاآمد. خانواده ی پدرومادرش همه کشیشان پرتستان بودند. و او را به تحصیل الهیات گذاشتند، اما او از الهیات چه که از مسیحت روگردان شد. (12) ژان ـ پل ـ شارل ـ ایمار سارتر: سارتر در سال 1905 در پاریس به دنیا آمد. پانزده ماه بیش تر از عمر کودک نمی گذشت که پدرش افسرنیروی دریایی فرانسه درگذشت.(13) د : کمپیوترو انترنت، دو پدیده ای اند، مانند بسیاری از پدیده های ارزشمند دیگر، دست آوردی است باختر زمین. آیا برای مان لازم است که، کمپیوتر وانترنت هم، تصرف نموده و برای استفاده ازآن خظ تعیین نماییم که چه کسان حق استفاده ازآن دارند و چه کسان نه؟!
پایان
روی کردها و اشاره ها: 1ــ احمدی، بابک ، سارتر که می نوشت، 1384 ، تهران ، ص 591 2 ــ همان اثر، همان ص. 3ــ همان اثر، ص592. 4 ــ قرا اظهار محترم ایشور داس. 5 ــ حسینی، نعمت، سیماها وآواها، جلداول، 1367 ، کابل، ص490 . 6 ــ گروهی از نویسنده گان ، دانشنامه ادب فارسی، جلد سوم، 1378 ، تهران، ص698 . 7 ــ همان اثر، همان ص . 8 ــ دیوان عشقری، جلد دوم ،1367، پشاور، ص 34 . 9 ــ دیوان عشقری، جلد اول ، 1367 ، پشاور، ص82 . 10ــ ویل دورانت، تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب، 1380، تهران، ص137 . 11 ــ محمد فروغی ، سیرحکمت در اروپا، جلد سوم ، 1379 ، تهران، ص75 . 12 ــ ویل دورانت، همان اثر، ص 354 . 13ــ احمدی، بابک ، همان اثر، ص 22 .
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٣٩ سال دوم نومبر ٢٠٠٦