کابل ناتهـ، Kabulnath
|
سه
سروده از زنده ياد اسحاق ننگيال برگردان: صبورالله سياه سنگ
آنجا دور اسپ سپيدي ايستاده است همچون شبنم [روي] گلبرگ مانندهء پر قو چون پرتو سپيد دندان مرواريد زيبا نگار چنان بازتاب بند دست شاهپريهاي خوش سيما در آب
آنجا دور اسپ سپيدي ايستاده است همچون سرشک ستارگان همتاي نازنينترين مهتاب ناب جهان
به دنبالش ميشتابم فرياد ميزنم
از من ميگريزد از من نفرت دارد مانند تو که از من نفرت داري از من ميگريزي
آنجا دور اسپ سپيدي ايستاده است همچون شبنم [روي] گلبرگ مانندهء پر قو [][]
ماهي
دريا همچنان موج موج جريان دارد و جاله وان مو سپيد خدا ميداند در کدامين کرانه به خواب رفته که برنميخيزد
ديدگانم بر هم خوردند کبوتري از خانهء تو آمد و گل را از دستارم ربود گلي که يادگار دست تو بود
ميدانستم که امروز چنين خواهد شد و ديگر هرگز به تو نخواهم رسيد ديشب، در خواب، ماهي از دستم به زمين افتاده بود [][]
سهم
روزي که ميخواستم گلبارانش کنم گلهاي دشت و باغ به تاراج رفته بودند
و امروز که بار ديگر گلها شگفته اند او به چشم نميخورد
آري سرنوشت ما همين گونه است سال پار که جويها از آب سرشار بودند آسياب دهکده از کار افتاده بود
امسال که باز آسياب مان به کار افتاده در جويبارها يک قطره آب نيست
[][]
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٣٩ سال دوم نومبر ٢٠٠٦