کابل ناتهـ، Kabulnath
|
پرتونادری
حراج
تمام شب شراب زدم تمام شب شراب زدم و آن قدر از خود رها شدم که رهايی به بن بست رسيده بود به من چه ارتباطی دارد که افغانستان سقوط می کند به من چه ارتباطی دارد که دلبسته گان آهن و شلاق يک چاشتگاه داغ با ريسمان خونين تعصب برادران مرا بر دار می کنند به من چه ارتباطی دارد که دختران ساده ء دامنه های هندوکش در آن سوی آبهای شور خليج در همسايه گی خانهء خدا چه معلوم ، شايد در خانهء خدا به حراج می رسند بگذار که اسلام در سر زمين من حکومت کند اسلام بر ترين ناموس مسلمان است پدر من ، پدر تو ، مسلمان نيستند پير مردان چه بيهوده پنچ وقت در مسجد محله نماز می گذارند پدرمن ، پدر تو ، بايد ايمان بياورند که امير المومنين همه را به يک چشم می بيند و اسامه بن لادن مهدی آخر زمان است
پدر من ، پدر تو ، بايد ايمان بياورند پدر من ، پدر تو، بايد ايمان بياورند !
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٣۸ سال دوم نومبر ٢٠٠٦