کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سالار عزیزپور

 

 

مکثی بر چاپ دوم سرود نیایش



 « گیت آنجلی » رابیندرنا
تهـ تاگور

 

 

 

 

سرود نیایش ترجمه منظومی است از« گیت آنجلی» رابیندر نات تاگور.

 

مترجم این اثر، دکتور عبدالغفور روان فرهادی می باشند. این دفتر که صدو هشتادونو صفحه دارد با یاد داشتی برچاپ دوم این اثر از سوی مسعود خلیلی فرزند برومند استاد خلیل الله خلیلی گشایش می یابد وبا دیباچه یی از دانشمند فرزانه مان میر حسین شاه و تذکر مدیر اداره ی مجله ادب علی اکبر شهرستانی که یار گاری از چاپ اول این اثر می باشد، پی گرفته می شود.

 

بدین ترتیب ما شاهد چاپ دوم این اثر نیزمی باشیم؛ نخستین بار از سوی اداره ی مجله ادب دانشکده دانشگاه کابل در سال 1354 خورشیدی وبار دیگر از سوی اداره ی روابط فرهنگی دولت افغانستان در هند به کوشش نویسنده و مترجم فرهیخته و دوست فرزانه ام فضل الرحمن فاضل به مناسبت بیستمین گنگره ی سراسری انجمن استادان فارسی « اول ـ سوم نوامبر 1989 خورشیدی [عیسوی]» در هزارشماره گان.

 

این دفتر در پهلوی صدو سه سروده با فهرستی از مطالبی پیرامون زنده گی و اعتقادات تاگور به ترتیب زیر تدوین و تنظیم گردیده است:

- آشنایی با تاگور

- کودکی وجوانی

- گیت آنجلی و دیگر آثاری دوره ی سالمندی

- ویدا، اوپنیشاد، کیش بودا پارسایان بهکتی ـ معتقدان ویشنو

- اثر تصوف اسلامی

- براهمو سماج  

- درویشان با هول 

- دیگر پندار ها و عقاید در هند

- نتیجه

- سالیان واپسین زنده گی

- مراحل و دلایل این ترجمه

             - مراحل ترجمه

             - دلایل ترجمه

- ترجمه های دیگران

- مطلب اشعار گیت آنجلی

- محیط طبیعی و اجتماعی گیت آنجلی

- دوستی با آفرینش

- پرهیز از هوا و هوس

- اخلاص به دلدار ، دلداده

- قید زمان وزنده گانی

- پایان زنده گا نی 

- هجران وصال

- داستان کرشنا

- مجمل گیت آنجلی. 

- فهرست الفبایی اشعار

- فهرست مدارک و مراجع به انگلیسی
 

پیام تاگور در سرود نیایش

 

سرود نیایش به گفته ی مسعود خلیلی پژوهشگر فرزانه: « مشحون از جوش و خروش مناجاتیان وآگنده از گلبانگ و نوش خراباتیان» است. در این اثر شاعرانه، تاگور عشق را محور کارش قرار می دهد. عشق به قدرتی که بشر را آفریده، کاینات را خلق کرده، ازلانه موری تا آشیان عقابی، از کلبه ی گدایی تا ایوان پادشاهی، از دل ذره ای تا آفتابی در قلمرو حکم اوست.


تاگور در گیت آنجلی با نیایش های روحانی خود گاه در صف خراباتیان خداجوی و زمانی در ردیف مناجا تیان خرابات نشین می نشیند. تاگور در بعضی از اشعارش چنان درد طلب، روحش را می فشارد و چنان در کوره ی غم شعله های عشق خالق یکتا، قلبش را آتشین می سازد که گویی می خواهد روح سرکش و نفس قاهرش را به پای آن برهمن زاده ی مولانا جلا ل ا لدین بلخی بیندازد. که در دیری صدا می زد:
 

حاصل عمرم سه سخن بیش نیست               خام بدم،پخته شدم، سوختم.


رابیندرنات تاگورو کار نامه ی فرهنگی او:


تاگور شاعری است که برای شادی و رستگاری انسان می سراید و برای همنوایی با بینوایانی که همنوایی ندارند.اندر باب زنده گی نامه او، در همین اثر می خوانیم: تاگور « بتاریخ هفت می، هزار و هشتصد شصت ویک، در خانواده ای از اشراف توانگر و سر شناس از هندوان برهمنی بنگال، در کلکته، به جهان آمد. صد سال پیش از این که او در محیط بنگال به جهان آید. انگلیس ها در بنگال نفوذ کرده در محاربات منظم غلبه یافته بودند. بنگال، نخستین قطعه ی بزرگ هند بود که زیر تسلط کمپنی برتانوی هند شرقی آمده بود... پدر تاگور مرد دانشمند، صاحب دل و آزاد از تنگ نظری و تعصب و مبری از تمثال پرستی عامیانه بود و چنان به فرهنگ خود علاقه داشت، که اگر کسی از همزبانان هموطن، به وی نامه ای بزبان انگلیسی می نوشت، آن نامه را به نویسنده اش پس می فرستاد !


از همین رو تاگور با وجودی که به چند زبان آشنایی داشت درحدودی که می توانست آثار خود را به آن زبان ها بسراید و بنویسد، با آن هم بیشترین سروده های خود ر
اـ به ویژه سرود نیایش گیت آنجلی راـ  به زبان بنگالی سروده است.

برچند شهرت تاگور بیشتر در عرصه شعر وشاعری بوده اما این به آن مفهوم نیست که مجموعه ای کار نامه و تلاش فرهنگی او راـ که بیش از سی نمایش نامه و صد داستان بلندو کوتاه و بیست مجموعه مقاله در زمینه های محتلف به شمول تاریخ، علم، مسایل اجتماعی و سیاسی، دین، دستور زبان، عروض می باشند ـ از نظر بیندازیم


تاگور در پهلوی تلاش های فوق، کتاب های درسی برای کودکان می نوشت و هم چنان دست بلندی در عرصه موسیقی داشت. عارفی بود انسان گرا و عاشق زیبایی وحقیقت؛ فرزانه یی بود در معنای بودایی آن، هر چند که بودایی نبود! و در فرجام، او زاده و پرورده سر زمینی بود که سرایشگرانی چون: بیدل ها، غالب ها و اقبال ها را در دامانش پرورانده و مصلحان و فرزانه گانی هم چون: گاندی ها، نهرو ها را براوج از افتخار برنشانده است. فرزانه گانی که سیاست را از آلوده گی های اخلاقی دور نگهداشتند و دین را از غرض ورزی ها و آلوده گی هایی سیاسی.


اندره ژید و گیت آنجلی:

اندره ژید، که یکی از بزرگترین نویسنده گان فرا نسه و جهان بود، خودش قلم برداشت، و گیت آنجلی را ترجمه کرد و در مقدمه آن نوشت: « آنچه در گیت آنجلی تحسین می کنم، نخست کوچک بودن آنست. آنچه در گیت آنجلی تحسین می کنم، این است که از اساطیر دینی هند مبری است. آنچه در گیت آنجلی تحسین می کنم، این است که برای خواندن آن ـ هیچ آماده گی بکار نیست، مهابهارانه «214778» بیت دارد و رامایانا «48» هزار بیت دارد، این کتاب چه راحت و فرحت می آورد، اکنون از روی تاگور هند را آفرین می گوییم!».


تاگور وپاسخی به یک پر سش:

در این جا شایسته است،ترجمه نامه ی معروف «25» فبروری «1913» تاگور را که در جواب پرسنده ای در باره عقایدش آمده به اختصار بیاوریم :

« من مربوط هیچ دین نیستم. به کدام مذهب خاص پابندی ندارم. بر یک چیز متیقنم، آن این که خداوند، درآن دم که مرا آفرید، خویشتن را از آن من ساخت....


روان فرهادی و انگیزه ای برگردانی این اثر:

روان فرهادی که یکی از افتخارات فرهنگی سر زمین ما می باشند و در مقدمه ی زنده گی منصور حلاج به وی لقب سقراط زمان داده اند. در باره انگیزه ترجمه این اثر می نگارد: « در حدود «1318» خورشیدی مطا بق «1939» میلادی یعنی زمانی که ده ساله بودم، در کتاب های پدرم، که معلم مکتب بود،شماره های مجله کابل را ورق می زدم، آن مجله را انجمن ادبی افغانستان نشر می کرد. بخاطر دارم که در همان زمان دلبسته سیمای شاعر هندی تاگور از روی تصویر او گردیدم. بدنبال آن ترجمه های گیت آنجلی را که از روی ترجمه اردو صورت گرفته بود می خواندم و لذت می بردم. از آن عهد ده سال گذشت تا بیست ساله بودم و در دانشگاه سوربن به تحصیل پرداختم ازآن به بعد به کمک استادان زبان و فرهنگ کوشیدم تا به کاری که از کودکی به آن انس داشتم، دست بیابم.»


در پایان و به گونه یی خلاصه باید گفت: روان فرهادی به هرانگیزه یی که دست به برگردانی این اثر برده باشد. کاری است در خور ستایش و توجه. و باید آن را ستود و به معالعه گرفت.

 

 

***********

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٣۶                         سال دوم                               اکتوبر ٢٠٠٦