نه در هوای نرمِش
حالی
نه حسرتی برای صدایی
نه محنتی ز راهِ درازی
نه انعکاسِ خشونت
نه التهابِ ترسِ هجومی
نه حمله یی ز لشکرِ تلخی
نه اعتقاد به نامی
نه انتظار ز، کامی
نه بیم از شکستنِ عهدی
نه طرح گفتنِ رمزی
نه خسته گی محتملِ جان
نه هالهء سیهی دور زنده گی نام
چه انتظار محالی !
چه انتظاری محالی !!