کابل ناتهـ، Kabulnath
|
خالد نویسا
از متون کهنه :
اندر ذکر قضیهء " سربازان ویتامینی"
راویان سخن و طوطیان شکر شکن چنین حکایت کنند که روزگاری در TV یی ( وآن صندوقچه یی باشد جهان نما) شخصی بودی جامع الاطراف وورجاوند و دبل چارج که دوانش( جمع دانش) جهان در نگین داشتی و مکررنطق بکردی و گزارش بدادی و روزانه به حلق استدیو نامرتب درآمدی ومرتب برآمدی و مشرق و مغرب به هم وصل همی کردی و عقب مایک چنان ازش حرف جاری بشدی که آدمی را به فکر تتراسکلیین بینداختی.
آن شخص دگرگون گشتی که چه واقع شد مر او را که تا دانسته است آسمان به همین رنگ بوده وزبان فرنگی و مسلک نطاقی کهنه کرده و دود چراغ خورده است ، حالا این مفسد فی الارض که باشد که به ماهی شناوری آموزد و به ملا استنجاء فرمودن و به تعریض گوید که وی زبان خویشتن نداند. پس به خشم پیر مرد را بپرسید که مگر ویتنام چی باشد؟ گفت : ویتنام سرزمینیست در ناف آسیا . مردما نش زردگون و برنج خوار و پخچ دماغ و همگون به هم که به آسانی نتوان مرد از زن تفریق کردن ، الا به کوشش و برد ش و کشش و دیدش .
یاران شنیدند ی و احسنت بگفتندی و انگشت تحیر به دندان گرفتندی.
تمت
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٣٣ سال دوم اگست ٢٠٠٦