کابل ناتهـ، Kabulnath
|
از یادداشت های پسین
فلسطینی های درد دیده و حق طلب را فراموش نکنیم
نصیرمهرین
شما با من هم عقیده خواهید بود که کسب اطلاع از رویدادهای مشابه با آنچه در پیشینه ها در مکان واحد اتفاق افتاده است، زمینه مشغولیت ذهن در بعد تاریخی آن رویداد و جریانات متصل را فراهم می آورد. آنچه هر روز در فلسطین اتفاق می افتد، از چنین مثال هاست. در فلسطین، همه روزه، ماتم میبارد. منازل و پناهگاه های خانواده های داغدار برعلاوه از ستمی که چند دهه است برایشان رفته است، در معرض بمباردمان و ویرانگری گستاخانه و شرم آمیز قرار دارد. کودکان بی سرپناه و یتیم در جاده ها سرگردان هستند و جان می بخشند. بیمارستان ها، دفاتر و مؤسسات مربوط به دولت خودگردان فلسطین، در پیش چشم کمره های تلویزیونی، و خبرنگاران تخریب می شوند. ساختمان دیواری در داخل مناطق اشغالی ادامه دارد که منظورش تکه تکه کردن فلسطین، اشغال زمین های بیشتر و دشوار ساختن زنده گی بر فلسطینی هاست. نیروهای اشغالگر اسرائیلی با ساز و برگی که از جدیدترین وسایل جنگی خبر میدهد، بدانجا به کشتار مشغول هستند. آری، نازپرورده و خنجر بدست خونریزی مظلومترین انسانها را می کشد و خانه ها و پناهگاه های شان را تخریب می کند، سرزمین فقیرترین انسان ها را می گیردو مدعی است که علیه تروریسم و برای حفظ امنیت اسرائیل دست به این اعمال می زند! از واکنش های جهانی کمتر خبری است. دولت های غربی، دلسوزی های شیطنت آمیزی دارند که نمکی بر زخم های فلسطینیان و سایر آزاردیده گان است گویا در اتخاد موضع مخالفت آمیز علیه بیدادگری های اسرائیل دست و پای بسته یی دارند که دلیلش را شما دانید و دیگران نیز دانند.
جهان و نهاد های مسوؤل می دانند که قطعنامه های 29 نوامبر 1947، قطعنامه 247 سال 1967، و معاهده اسلوی سال 1993، چگونه برای اسرائی جیثیت نوشتن بریخ و گذاشتن در آفتاب را داشت و آن ها را به سخریه گرفته است. با این همه شارون صدر اعظمی که دستش به خونریزی های چنددهه پیشتر هنوز خونین است، فاتح است و نباید از تصور بدور داشت ک درین هیاهوی و هنگامه سازی ها و وارونه کردن ارزشها و ناقص شدن ارزش یابی ها جواز معتبر جهانی را نیز در مبارزه علیه تروریسم کمایی کند. هنگام شنیدن و دیدن خبرهای که از ابتکارات شارون ناشی میشود و مشاهده رویدادهای دل ازاری که در حق مظلومان فلسطین اعمال میگردد، دل آدمی می خواهد بپرسد که این رنج تاریخی شده و تراکم کرده و این ظلم و ستم و اشغالگری و بی تفاوتی و ترغیب و تشویق اسرائیل به قتل و ویرانی و اشغال سرزمین فلسطینی ها ره به کجا خواهد برد، ره به سوی پایان تشنجات و برقراری صلح ویا تشدید تشنج و خونریزی؟ برای تشخیص دورنما، ارزیابی سیاست های نهادینه شده و پیشین و سیاست های جاری پاسخ میدهد.
واقعیت این است که حکومت اسرائیل غاصیانه، تشنج آمیز و تشنج انگیز و فاقد طرح صلخ خواهانه است. و اگر چهره یی را در معاهده اسلوی سال 1993 نشان داد، حقایق و موضوعات مهمی را نادیده گرفت ویا حفظ و تداوم سیاست مبتنی بر وادار سازی فلسطینان برای اخراج، ترس و هراس و داشتن آنها به عنوان انسان های مطیع و زیردست اسرائیل و قبول نکردن حق آزادی به جای مانند این سیاست ظالمانه و تبعیضی و اشغال سرزمین فلسطینی ها ادامه یافت. زیرا ایالات متحده امریکا همواره از آن پشتیبانی بی دریغ و بی محابا داشته و دارد. چنین سیاستی را پیران و کودکان فلسطینی و اعراب و جهانیان سخنران و نویسنده با لب بسته همه می دانند. هنگام شنیدن و افتادن چشم به وقایع و رویداد های جاری در فلسطینی این یادداشت پیشینه نیز به خاطر می آید: «در 9 آوریل 1948 عیسوی گروه ایرگون به رهبری مناخیم بیگن که بعدها نخست وزیر اسرائیل شد 250 نفر از مرد و زن و کودک را در دهکده دیر یاسین نزدیک اورشلیم قتل عام میکند، رییس هیأت نمایندگی صلیب سرخ در آن زمان (ژاک ریته) چنین گزارش داده بود: تقریبأ 400نفر درین دهکده به سر می برده اند، که 50نفر شان نتوانستند بودند فرار کنند و بقیه را طبق نقشه ویا خودسری کشتار کرده اند. من این را از این جهت می نویسم که خود آن را به چشم دیده ام. و میدانم که این گروه (ایرگون) به شدت منظیط است و جز براساس دستوری که دریافت کرده عمل نمیکند. اعراب که به شدت ترسیده اند از خانه ها فرار میکنند و نزد خویشاوندان خود مأمنی می جویند. به این ترتیب است که سرانجام 750هزار از اعراب آواره شدند و تنها آرزوی شان این بود که به سرنوشت نهایی دیر یاسین گرفتار نیایند.»
پایان گزارش و (یادداشت) اسرائیلی ها ازین صحنه های کشتار و عکس های مفصل گرفته و آنها را در همه جای فلسطین پخش کردند. تا هرچه پیشتر اعراب بترسانند. زیر عکس ها نوشته شده است: «اگر فرار نکنید بر شما نیز همین حالت خواهد آمد.» میناخین بیگن که این حمله را رهبری کرده معتقد است که ... نه فقط کشتار دیر یاسین مؤجه بود بلکه دولت اسرائیل بدون پیروزی دیریاسین نمی توانست برپا بماند. نقل از (presse franciase ef ONU Paris 1988) [در سال 1947 مقاله فلسطین، سرفصل های تاریخی و اسناد زمینه های عینی و ذهنی انتقاضه، تراب حقشناس] عملکرد کشتار امیز و ویرانگرانهء اسرائیل آشکارا بوی تروریستی و ترور آفرینی دارد. شارون با ماجراجویی های خویش آرزومند آنست تا جناح های ماجراجو، غیرواقع بین را که با چنان احساساتی آماده برای شهادت اند به مصاف بطلبد. با تشدید مخاصب، حضور تشنج و جنگ را در فلسطین به کمک طلبیده، دولت نوپایی را که بدنبال جانبازی های فلسطینی ها زیررهبری یاسر عرفات اندکی مجال تنفس یافت، در مرکز نابودی قرار میدهد.
تردیدی نیست که هنگام تقبیح کلیت اشکال تروریستی نمی توان ریختن خون اسرائیلی های بیگانه را که قربانی راه و روش خشونت بار و احساساتی برخی از فلسطینی ها و از دست رفتن خود آن جوانان فلسطینی می شود، محکوم نکرد؛ اما جای پرسش خموشی در برابر اشغالگر و زمینه ساز این حرکات باقی می ماند. پرسیدنی است که چرا موسسه ملل متحد در فلسطین نیروهای را برای جلوگیری از خونریزی و ویرانی نمی فرستتد؟؟ چرا به آن نازپرورده خونریز که هیچ قطعنامه یی را که در آن اندکی سخن از سرزنش اسرائیل در میان باشد، نمی پذیرد پیشنهاد تعزیرات اقتصادی به عمل نمی آید؟ در حالی که آشکارا شده است که بخشی از کانون های مهم تشنجات و پرورشگاه خشونت های بسیار در شرق میانه بوده ویا سیاست ظالمانه اسرائیل پیوند دارد، چرا در تقبیح و جلوگیری آن اقدامی به عمل نمی آید؟
آیا جریانات شرق میانه برای موسسه ملل متحد و ادعا های آن آبرویی مانده است؟ صدام حسین که در ظلم و ستم او تردیدی نباید راه داد، با اشغال عراق و پیشتر از آن محکوم میشود، مگر شارون در حق مردم رنجدیده فلسطین از به کاربرد کدام وسیله آزار و اذیت و شکنجه خود داری کرده و دست کم از صدام دارد؟ باوجودی که انعکاس اعمال ظالمانه اسرائیل در حق فلسطینی ها به اندازه یی است که حتا اخضر براهیمی مجری سیاست های امریکا در عراق با نگرانی می گوید که پرابلم های عراق با فلسطین پیوند دارد. نگرانی او از این ناحیه است که تشدید عملیات اسرائیل و افزون خواهی هایش گره های دیگری را در پیش روی این مجریان می گذارد اما هیچ نوع اقدامی که بتواند حداقل گوشمالی عملی را برای اسرائیل در قبال داشته باشد، مطرح نمیشود. فلسطین را می توانند به خاک و خون بکشند فلسطین را میتوانند قطعه قطعه کنند. فلسطین های مسکین و نادار وبی سرپناه را می توانند بکشند، رسانه های گروهی و دولت های وابسته و خاطر خواهء اسرائیل را می توانند به همکاری خاموشی نگهدارند، اما دشوار است وجدان های را که خفته نیستند به سکوت وادر سازند.
این وجدان ها چه در گذشته وچه در شرایط کنونی که اسرائیل با استفاده از فضای موجود و میسر به افزون خواهی دیرینه تحقق می بخشد و آزادیخواهان را به نام تروریست ویا اعمال تروریستی به قتل میرساند، نقش موثر در ایجاد تحرک برای همسویی با خواسته های برحق فلسطینان دارد. از جانب دیگر آنانی که مدعی مبارزه با تروریسم اند اما در عمل با اتخاذ موقف دفاع از اسرائیل ویا موقف خاموشانه به مسائل فلسطین و جنایات روزه مره می بینند، باید بدانند که تروریسم را همه مانند آنها در گونه ناقص نمی شناسند. لازمه مبارزه علیه تروریسم، دیدن همه اشکال آنست. آنانی که از حقوق بشر صحبت می کنند باید بدانند که وجدان های بیدار و نخفته درک شان از رعایت حقوق بشر همراه با محکومیت آن اعمالی همراه است که اسرائیل علیه مردم دردمند فلسطین انجام میدهد. آنانی که از مبارزه با تروریسم سخن می گویند این را بدانند که لجبازی در دفاع از اعمال تروریستی دولتی و ظلم و ستم نیز زمینه ساز پیدایش و رشد تروریسم است. جریانات دل آزار چنین دهه نشان داده است که تشدید فعالیت های خشونت بار در شرق میانه، با تداوم سیاست های حاکم پیوند دارد. سیاست های ظالمانه در پیدایش و رشد انواع اعمال خشونت بار نقش مهم داشته است. اگر اعمال نا معقول و فاقد طرح سازنده، سیاسی از جانب برخی از گروه های فلسطینی نمی تواند مورد پذیرش باشد و دست بردن آنها به ریختن خون بیگناهان اسرائیلی ویا حمل انگیزد و تعصب یهود ستیزی محکوم است. حل ریشه ای مسأله فلسطین بیرون شدن اسرائیل از سرزمین های فلسطینی ها محکومیت سیاست متجاوزانه و محکومیت کشتار را مطالبه می کند.
اما اگر قرار باشد، خنجر دستی تا دندان مسلح برسینهء مردم شرق میانه بنشیند تا به تحقق اهداف اقتصادی کمک برساند و به ویژه ذخایر نفتی آنجا را محافظت کند، معلوم است که در مبارزه مدعیان علیه تروریسم، عنصر خشونت پروری و تشنج زایی برهنه تر خود را نشان می دهد. جای سوال است که آیا مدعیان مبارزه با تروریسم در افغانستان، به این مهم اندیشده اند؟ مگر تا حال دریافت شان نشده است که فعالیت های خشونت بار در طی عملیه پیدایش و رشد، در میان مردم جوامعی که با شرق میانه و فلسطینی ها پیوند های دارند، از جریانات آنجا نیز تآثیر پذیرفته، و حتا گروه های که خود به انسان کشی و ویرانی مشغول بوده اند، از آن جریانات حاکم در شرق میانه برای خود غذای تبلیغاتی فراهم کرده اند.
آیا جناحی که با حاکمیت آقای کرزی معرفی می شود، در برابر اعمال و سیاست های خشونتبار و خشونت آور اسرائیل جسارت حداقل ابراز مخالفت را خواهند داشت؟ نبود موضعگیری مخالفت آمیز، و در عوض داشتن موقف دست و دهان فروبسته به جریاناتی کمک می رساند که خود با اعمال ظالمانه اخته شده اند.
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٣٢ سال دوم جولای/ اگست ٢٠٠٦