کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازآفريني پوليس مذهبي

                            از ترس است؟

                                               يا

                                               براي ايجاد ترس و هراس !

 

 

                                                                                                                      ايشور داس

 

افغان بودن در کنار ديگر صفات ويژه اي که در خود دارا است، يکي هم متدين بودن ميباشد. بارها در اطراف و اکناف مختلف کشور عزيزما افغانستان به چشم سر مشاهده کرد ه ايم ، که مردم در وقت نماز، يا شتابان به سوي خانهء خدا روان اند، ويا در خانه، محل کار و حتي در کنار پياده روها زيرسايهء درخت رو به قبله ايستاد به درگاه آن ذات يکتا حاضرشده سرتعظيم فرو آورده اند. افغانهاي هندو، سکهـ و زردشتي هم طوريکه براي آنها حکم شده مراسم عبادت خداوند را با ارادت و صفاي قلبي بجا مي آورند.

 

احمدرشيد ژورناليست مشهور پاکستاني در کتاب معروفش «طالبان » مي نويسد:

ميان افغانها در ارتباط عقيده و ايمان به خدا کمتر فرقي را بين امير و فقير، کمونيست و مجاهد شاه و گدا ـ ميتوان سراغ کرد. در سال 1988 زمانيکه با محمد ظاهر شاه سابق افغانستان در شهر روم مصاحبه داشتم در جريان مصاحبه او به اتاق ديگر رفته اداي نماز کرد. برخي از وزيران رژيم کمونستي (کابل) هم در دفاتر شان جانماز داشتند و هنگام اداي امر خدا از آن استفاده مي کردند. مجاهدين هم در وقت نماز به جنگيدن توقف ميداند.[١]

 

گفتني است که اجراي مراسم مذهبي و بجا آوردن عبادت خدا از زور و ترس کدام اداره و شخصي نشأت نکرده، بلکه نيروي محرک آن نداي قلب پاک و شعور شفاف هر عبادت کننده بوده است. هر انسان پاکدل و پاکطين عبادت خدا را بجا خواهد آورد و به گمان من هرگاه درين رابطه زور و تفتيشي در کار باشد، آنگاه عبادت نه بلکه بجا آوردن يک امر تحميلي  مطرح خواهد شد.

 

پيش از امارت طالبان، هنگام سلطنت اميرعبدالرحمن خان و امير حبيب الله خان و حتا به گواهي تاريخ و متون ادبي در سرتاسر سرزمين هاي اسلامي هم دستگاهي شبيه پوليس مذهبي که برايش "محتسب"، "شحنه" و گاه "عسس" ميگفتند و در ديوان بسا شعرا ياد گرديده، وجود داشت. البته من کمتر به چنان سند تاريخي برخورده ام که آنها را مانند پوليس مذهبي طالبان سنگدل و ظالم نمايانده باشد.
 

اين قلم از تبار افغان هاي هندو و سکهـ با پوست و گوشت خويش تنگنظري و سنگدلي پوليس طالبان را لمس کرده است داغ بر دل و خون در جگر دارد. عملکرد عمده دستگاه پوليس طالبي که طرح و اجراي علامهء فارقه هندوان و سکهـ ها، اندازه ريش و موي سر براي ديگر افغانها و تحريم آزادي فردي زنان افغان دربر داشت، چيزي نيست که زود از خاطرات مردم شريف افغانستان بدر گردند.

 

جناب داکتر صبورالله سياه سنگ نويسنده چيره دست کشور در پنج شماره پيهم کابل ناتهـ، به موضوع علامهء فارقه از آغاز تا انجام با ديدي وسيع و همه جانبه پرداخته که لازم نديدم در مورد سطري بنويسم. اما با مطالعه خبر ايجاد پوليس مذهبي از سوي دولت افغانستان ذهنم باز آشفته گشت و آن زخم هاي ناسور تازه گي گرفت.

 

قلب پردرد و نداي مادروطن مرا برآن ميدارد که درين غربت سرا اوضاعش را به شکل پيگير بنگرم و به آينده اميدوار باشم. هرگامي که در بازسازي آن برداشته ميشود و افغان رنجديده و غمين طور آسوده لقمه ناني را بدست مي آورد با شنيدن آن برايم آرامش روحي دست ميدهد و هر باري که از کشته شدن هموطنانم آگاه ميگردم سربه درگاه خدا ميمالم که ديگر بس است توبه ما افغانها را قبول فرما.

 

سوال برانگيز است که رييس جمهور کرزي ايجاد اداره پوليس مذهبي را روي کدام دلايل پذيرفت. آيا در قبال آن سازش سياسي با نيروي هاي مذهبي نهفته است ويا ايجاد ترس و بازخواست براي عاملين فساد و استفاده جو ميباشد. پيآمد اين تصويب چه خواهد بود؟ آيا تاثيرات و پيامدهاي آن همه جانبه مورد بررسي و ارزيابي دقيق قرار گرفته است؟

 

درين آواخر دولت المان در بخش تعليم و پرورش پوليس امنيتي افغانستان مصروف است و وجوه هنگفت مالي درين عرصه مصرف ميگردد. آيا با ايجاد پوليس مذهبي ميدان مناقشه و تفکيک صلاحيت ها ميان دو اداره پوليس بوجود نخواهد آمد؟

همچنان دولت سويس سعي دارد يک تعداد از خانم ها و دوشيزگان را بعد از تربيه مسلکي در ادارات پوليس به کار گمارد تا در باروري و موثر بودن دستگاه پوليس ممد واقع شوند، آيا به کار گماشتن حدود سه صدنفر زن با مقرره ي اداره پوليس مذهبي در تضاد نخواهد بود؟

 

بخش رسانه هاي گروهي و ارتباط جمعي چه تلويزيون، راديو، جرايد و حتي صفحات انترنيت به غضب اداره پوليس مذهبي واقع نخواهند شد؟ بازي هاي ورزشي و داير کردن کنسرت ها در استديوم ملي ورزش قدغن نخواهند گشت؟ آيا اين اندک ترين زمينه تفريح سالم براي مردم بي بضاعت از بين نخواهد رفت؟

 

پيشداوري هايي که تاحال از ايجاد اداره پوليس مذهبي صورت گرفته اند، اين حقيقت تلخ را متجلي مي سازند که اداره متذکره با پوليس مذهبي زمان طالبان کمتر فرقي خواهد داشت.

 

قدر مسلم اينست که هيچگاه و در هيچ حالتي پوليس مذهبي در آن حد و حصر نخواهد بود که دستش به گريبان قدرتمندان، مافياي مواد مخدر و عاملين اصلي فساد اداري و اجتماعي برسد.

 

باز هم اقليت هاي مذهبي، مامورين پايين رتبه و خانم هايي که براي بدست آوردن نفقه اولاد بي سرپرست شان دست به گدايي ميزنند مورد تفتيش و بازجويي، توهين و تحقير قرار خواهند گرفت. زيرا در کشور ما اصل "زور قالب ندارد" در همه بخش هاي زندگي هنوز حاکم است.

 


١ ـ احمـد رشيد طالبان به زبان الماني چاپ المان صفحه ١۵٣

 

 

***********

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٣٢                          سال دوم                               جولای/ اگست ٢٠٠٦