کابل ناتهـ، Kabulnath
|
پرتو نادری
عاشقانه
تو مي روي و چشم من پر ازستاره مي شود تو مي روي و سينه ام پر ازشراره مي شود تو مي روي و قلب من چو قايق شکسته يي اسير موجهاي بيکناره مي شود ديگر توان دوريت نمانده در وجود من سفرمکن زپيش من عزيز من ، اميد من فداي تو فداي تو تمام هست و بود من مرو مرو قشنگ من اسير رنج و غصه ام مکن در اين بهار زنده گي که غنچه ها شگفته است تو شاخه ء شکسته ام مکن
درين فضاي بيکران شکوه اخترم تويي خيال تو به چشم من هميشه در برابرم تويي مرو مرو تو جاودانه باش دربرم که تو يگانه دلبر مني که تو شراب ساغر مني دلم چو جاودانه ازتو شد تو جاودانه دلبر مني تو جاودانه دلبر مني
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٣٠ سال دوم جون/جولای ٢٠٠٦