کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیستم جون سال روان مصادف است به روز جهانی پناهنده گان. کابل ناتهـ، در رابطه با پناهنده گان و بویژه پناهنده گان افغان همواره مطالبی به نشر سپرده و خود را کلأ در ناهنجاری های وضع زیست، مصائب و دشواری های آنها شریک میداند.
ازهمینرو این نبشتهء جناب ملک ستیز را که سال پار در روزنامهء ملی انیس در کابل نشر شده بود، از ایشان تقاضا کردم و اینجا گذاشتم تا بخش زیاد علاقه مندان بیرون مرزی به آن دسترسی داشته باشند.
ایشور داس

 

 

ملک ستیز عضو مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر

 

 

 

 

مهــــــــــــــــاجر
یا
پنــــــــــــــــــــــــــــــــــــاهنـــــــــــــــــــــــــده

یک مبحث حقوقی

 

 

پناهده به عنوان واژه مطرح در مباحثات بين ا لمللى، برميگردد به دوران ننگيين و فاجعه آميز جنگهاى اول جهانى سالهاى (1913-1912 و 1919-1922) که مصادف بود به سالهاى تأسيس مجمع ملتها[1] . طي ايندورانِِِِ متشنج،  اهالی كشور هاى در گير جنگ بنا بر عوامل متعدد، كشور بومىخود را ترك مي گفتند واز سرزمين امن ترى پناه گاه مىجستند. جنگهاى متواتر و منازعات منطقوی - داخلي سبب آن ميگرديد تا كميت پناه جويان بيشتر وبيشتر گرديده وباعث درگيریها و كشمكش هاى دیپلوماتيك وسیاسی نیز گردد. ميز هاى مذاكرات سياسي در دهه بيست و دهه چهلم قرن پيش، شاهد مناقشات ومباحثات جنجال برانگيزى درين زمينه بوده اند. اين دوران در آثار جاودان نويسنده گان وشعرای بزرگ همين عصر كه خود قربانيان آن عصر بوده اند با زيبايي های خاصى تجلى يافته است.

 

حدودا نيم قرن تمام ( سال هاى 1919 -1969 ) جامعه جهانى تلاش هاى دوامدار خود براى فراهم آورى راه حل مناسب و برون رفت از اين مشكلات به خرج داد و به راه یافتهای هايي نيز نايل آمد. در پنج دهه ياد شده، با اهميت ترين اسناد جهانى درين راستا شكل گر فتند، تصويب شد ند و به اجرا درآمدند. از جمله ِ براز نده ترين اين اسناد ميتوان از اعلاميه جهانى حقوق بشر، اعلاميه حقوق بشر وشهر وند، اعلاميه جهانى حقوق كودك، میثاق جهانی ِ رفع هر نوع تبعيض نژادى، ميثاق بين المللى حقوق اقتصادی، اجتماعي و فرهنگى،میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی، ميثاق بين المللى منعقدة اپريل سال 1951 در امور پناهنده گان، پرتوكول منعقده سال 1967 در رابطه به حالت حقوقى پناهنده گان، ميثاق منعقده ای سال 1969د ررابطه با دشواريهاى وضيعت پناهنده گان ِ مقيم در افريقا يادهانى كرد كه در حقيقت پشتوانه مستحكمى در دفاع از حقوق بشر به شمار ميروند. كميشنرى عالی سازمان ملل متحد در امورپنا هنده گان[2] و سازمان بین المللی مهاجرین[3] شروع به كار نمودند. كميته ها، مراكزو موسسات حقوق بشر در نقاط مختلف جهان ايجاد گرديدند و اصول نامه معروف پاريس به امضا رسيد كه بر اساس آن، دولتها تشویق به تأسيس نهاد های ملى حقوق بشر[4] گردیدند.

 

در سال 1975 مجمع عمومی سازمان ملل متحد فیصله نامه یی را به تصویب رسانید که مطابق آن کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناهنده گان موظف گردید تا با ارایهء گزارش همه جانبه از تطبیق فیصله های سازمان ملل متحد ووضیعت پناهنده گان در جهان و نحوه برخورد با آنان، سازمان ملل وسایر نهاد های جهانی را در جریان قرار دهد. در بیست ودوم ماه نوامبر سال 1984 اعلامیه مشهور« کارتاجینا » به تصویب رسید و کشور های قاره امریکا نیز به فیصله های کنوانسیون ژنیودر امور پناهنده گان صحه گذاشتند.

اما حوادث اخیر از اوضاع نا به سامان جهان نشان میدهد که شهروندان کشور های درگیر جنگ به یک نوع سرگردانی و بی سرنوشتی متداوم درگیرمانده اند. درین نوشته تلاش میشود تا ازتا ازبینش حقوق بین المللی قربانیان خط اول جنگ ها رابه مطالعه بگیریم. به این دسته ازافراد بیگناه که اکثرا قربانیان تضاد های داخلی اند اصطلاح بیجاشده گان[5] ( پناهنده گانیکه بنا به مشکلات متعدد در کشور اصلی خویش بی جا شده اند) اطلاق میگردد.

گونه مثال: کرد های عراق، بیجا شده گان در منطقه بالکان، کشورهای مشترک المنافع...  ودر نهایت هم میهنان ما که به گونه ها وعوامل مختلف از یک گوشه سرزمین خود به کناره دیگر وطن وکشورهای همسایه پناه گاه میجویند.

 

مشکل دیگر را وضیعت پناهنده گانی تشکیل میدهد که زادگاه خودرا ترک گفته و به سرزمین دیگری پناه می آورند. نگاهی به وضیعت خود ما نیاز مثال را مرفوع میسازد. برای آنکه به گونه لازم حالت حقوقی این دو گروه رامطابق نورم های پذیرفته شدهء بین المللی بشناسیم، لازم می افتد تا مکثی در باب خصوصیات و تفاوت های مهم  بیجاشده گان اعم از مهاجرین و پناهنده گان داشته باشیم وخاصتا اینکه فرق بارز میان آنها چیست؟

 

مهاجر[6]:

 

مجموعه عمومی سازمان ملل متحد در سال 1952 گزارش مفصل هیات اختصاصی کمسیون حقوق بشر[7] را استعماع نموده و فیصله نامه ای را به منظور حمایت از حقوق مهاجرین به تصویب رسانید. بر اصل این سند، مهاجرچنین تعریف گردیده است:" واژه ء مهاجر به فردی اطلاق میگردد: که کشوربومی خود را نسبت کمبود ویا محدودیت شرایط اقتصادی و نبود مسایل و امکانات رشد اجتماعی، ترک گفته و به کشور دیگری به منظور حصول مقاصد متذکره، همراه با فامیل ویا به تنهایی جایگزین میگردد". در سایر اسناد بین المللی معمولا به همچو افراد اصطلاح مهاجر اقتصادی[8] نیز اطلاق شده است.هجوم ِ ترکهای مهاجر به اروپا پس از جنگ  دوم جهانی سرازیر شدن سیلی از هندوستانیهای تشنه به کار در بریتانیا،  موجودیت صدها هزارعرب در فرانسه و حضور یک ملیون و هفتصدهزار مهاجرتاجکستان در روسیه از مثالهای بارز مهاجرین اقتصادی به شمار میروند.   یکی از مهمترین اسناد درین زمینه میثاق جهانی دفاع از حقوق مهاجرین کارگر[9] است که فیصله نامه( 158/45) اسامبله عمومی سازمان ملل متحد آنرا به تصویب رسانیده است. ماده دوم این کنوانسیون جهانی چنین حکم مینماید " واژه مهاجرکاگر به کسی اطلاق میگردد که به گونه ای در فعالیتهای اقتصادی کشور دیگری که خود تابعیت آنرا ندارد (بنا به مشکل اقتصادی در کشور اصلی خویش، ازایندولت تقاضای مجوزکار کرده باشد ) ، شامل باشد".

 

پناهنده[10]:

 ولی در شکل بندی و هدفمندی مهاجرتها ، قوانین و مناسبات ِحقوق بین المللی، تعریف و مشخصه ای به پناهنده داده است که فرق بارزی با مهاجر اقتصادی «مهاجر کارگر» دارد. در کنوانسیون اپریل سال 1951 منعقده ژینوا، به پناهنده چنین تعریفی داده میشود: « پناهنده ویا متقاضی پناهنده گی[11]  به کسی اطلاق میشود که در کشور بومی اش نسبت فعالیت های عقیدتی، (ایدیالوژیک «سیاسی»)، جنس، نژاد، زبان، ملیت و قوم مورد پیگرد و تعقیب قرار گرفته باشد و یا عملا در خطر شکنجه[12] (روحی و فزیکی )، زندان و مرگ قرار گرفته باشد. فرق بارزیکه میان این دو گروپ اجتماعی موجود است در طرز تفکر، انتخاب محل زیست و نحوه برخورد آنها در اجتماع جدید میباشد. در واقع وجه مشترک میان ایندو گروه همان جلاوطنی و غربت است که به دیدگاه های مختلف از جانب هردو به آ ن نگریسته میشود؛ اولی آنرا خود پزیرفته وبه بهبود وضیعت اقتصادی اش میپردازد در حالیکه دومی خودش را قربانی میپندارد وهر چند که در فضای مطمئن و آرامی به سرمی برد، اما این حالت را تأمیل شده بالای خود مینگرد، زیرا اگر اشکالاتی راکه بدآن در بالا اشاره کردیم وجود نمیداشت، پناهنده هیجگاهی ترک وطن نمی نمود، بهره مند ازشرایط حقوق مدنی کشور اصلی اش میبود و تغیر مکان نمیداد.

 

روشنفکران قربانیان اصلی این نوع پناهنده گی اند. در اجتماعاتیکه دیکتاتورها حرفهای نهایی را میزنند، آزاد اندیشان مجال فعالیت نمیابند و به ترک وطن مجبورمیشوند. هر چند اقشار مختلف در اجتماعات بشری در مبارزه بخاطر بقای خویش  دست در گریبان عالمی از مشکلات هستند ولی از قرار ارقام داده شده در گزارشات بین المللی:« پناهنده گان، مغز اجتماعات شان اند که به گونه های مختلف مجبور به ترک وطن میشوند»[13].

 

در تازه ترین گزارش کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناهنده گان چنین آمده است:"مهاجر کسیست که شرایط اقتصادی و بعضی ویژه گیها ویا معاذیراجتماعی( نبود شرایط لازم برای رشد مادی و معنوی خانواده، کمبود محل کار، فقدان شرایط تحصیل، کثافت محیط زیست، عدم موافقت با اخلاق اجتماعی) در کشور اصلی اش قناعت بخش رهایش وی نیست که در نتیجه به شرایط بهتری رهایشی رو میاورد، در حالیکه پناهنده به خواست خود نه، بل چنین شرایطی بنا به احوال و اوضاع سیاسی، نظامی و اجتماعی بالایش تأمیل میگردد. بنآء پناهنده قربانی پیگرد، تعقیبء سیاسی و ایدیولوژیک در جامعه خویش است و یگانه راه نجات را در برون رفت فزیکی از سرزمین آبایی خود میداند که عقلا ومنطقا از آن بیگانه نمیماند".

 

گروپ بزرگ دیگر بیجا شده گان را فراریان اصلی جنگهای منطقوی، آسیب های طبیعی وتناقضات قومی وقبیلوی تشکیل میدهند. رووندا، افغانستان، کانگو، ....از آسیب دیده گان اصلی این معضل اند. افغانستان به تناسب نفوس خویش ، بزرگترین کمیت بیجاشده گان را در جهان دارد. این نوع بیجاشده گان را پناهنده گان سرگردانی که معمولا به گونه دسته جمعی به نزدیک ترین آدرس مطمین ترمراجعه کرده و پناه میجویند، تشکیل میدهند. اینان بصورت معمول جنگ زده گانی اند که تلخترین حوادث را تجربه کرده اند وبا دادن قربانیهای جانی و مالی، خود را به مناطق نسبتأ امن تری میکشانند، محوطه ای میابند، چادری بازمیکنند و در زیر چتری ویا در فضای باز با عالمی از مشکلات ِ متأثراز محیط زیست،  وضع جوی، برخورد مردم محل و پولیس با این مهمانان نا خوانده، زنده گی بخور نمیر شانرا آغاز میکنند.   ارقام تائید شده نشان میدهد که دو عشاریه هفت ملیون افغان  در کشور پاکستان، یک ملیون و هشتصد هزار افغان در کشور ایران در طول جنگهای 25 ساله کوچیده اند. تضاد ها و درگیری های محلی، منطقوی و مذهبی در کشور های قاره افریقا ملیو نها تن از این نوع بیجاشده گان را در برداشت که با قبول صدها هزار تن قربانی، وجدان و ضمیر بشریت را شدیدأ متاثر ساخته است. بنابه تحقیقات مفصل که درین زمینه صورت گرفته، این دسته گروپها ی سر گردان، ا کثرأ بمثابه ارزان ترین نیرویهای کار به بازار های کشورهای میزبان به کار میپردازند و عده ای ازایشان توسط موسسات جهانی مورد مواظبت حدالمقدور قرار میگیرند. ولی اینها قربانیان حوادث مختلف مثلا قاچاق انسان، اعتیاد به مواد مخدره و حوادث جرمی  در جامعه جدید نیز میگردند. مافیای بین المللی ِ سازمان یافته وگروپ های ترورستی، بهترین و متبارزترین افراد شانرا از میان جوانان تشنه به کار و آواره ای این نسل تباه شده سربازگیری میکنند و آنانرا قربانی وحشتناکترین سرنوشت ها میسازند.

 

: اشارات


 

[1] League of Nations

[2] UNHCR United Nation High Commissioner for Refugee

[3] IOM International Organisation of Migration

[4] National Human Rights Institution            این نهاد ها به بررسی و تحقیق ، پخش اطلاعات و تعلیم وتربیت درامور حقوق بشر پرداخته و دولت ها را درصورت تخطی وسر پیچی از موازین حقوق بشر مراقبت مینمایند. عده ای ازین نهاد ها سوا ازمسایل ملی در سطح جهانی نیز نقش مفیدی بازی میکند.

[5] Displaced people

[6] Migrant

[7] هیات حقوق بشر به منظور تهیه ِ کزارش از وضیعت محاجرین کاگر توضیف گردیده بود.

[8] Economical migrants

[9] Labour migrants

[10] Refugee

[11] Asylum seeker

[12] میثاق جهانی« منع هر نوع شکنجه وسایر برخوردهای غیر انسانی» منعقده دسامبر سال 1984بر سیستماتیک بودن انواع شکنجه ها که توسط دولتها اعمال میگردد، تاکید نموده است.درین سند جهانی، برخورد های غیر انسانی را به عنوان شکنجه غیر مستقیم تعریف کرده است.                               

[13] گزارش سازمان جهانی محاجرین

 

 

***********

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٣٠                           سال دوم                                   جون/جولای ٢٠٠٦