کابل ناتهـ، Kabulnath
|
اعجاز
آرش آذیش
امروز را با تو آغازیدم؛ که شادمانی هلهله می کند که حسرت دور دور مستی می کند که واژه گان با سخاوت می آیند که قلم کاکه گی می کند که امید پهلو به پهلوی من می خرامد که به در و دیوار سلام می گویم که با گل و گیاه احوال پرسی می کنم... اعجاز عشق یعنی این! آفتابینه بانو
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٢۸ سال دوم می ٢٠٠٦