کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع سیات صبح بخـــــــــیر افغانستان

 

درین روزها که جهان بر معضلهء سلاح اتومی به دیدگاه های متفاوت مینگرد و به خصوص که بحث انکشاف انرژی اتومی ایران تشویش درگیریهای تازهء جهانی را بر انگیخته است، تصمیم گرفتم تا این نوشتهء معلوماتی را بار دیگر به دست نشر دهم.

 این نوشته ترجمهء مقالهء پژوهشی است از دو روزنامه نگار که ماه ها بالای آن تحقیق و مطالعه نموده اند. بیل پاول و مک گریک هردو برای مجله تایمز کار میکنند و از جمع شاخص ترین روزنامه نگاران به شمار میروند. مضمون اصلی  این مقاله چهرهء بحث برانگیز عبدالقدیرخان است که لقب" پدر بم اتوم پاکستان" را به خود کسب نمود و بعدها به سرنوشت مرموزی مواجه گشت. با مرور این مقالهء تحقیقی تصمیم به برگردانی آن از زبان انگلیسی به زبان دری گرفتم تا هموطنانم نیز از زندگی عجیب این شخصیت جنجالی دنیا آشنایی حاصل نمایند.

 

ملک ستیز   

 

مردی که بم و آتش.... فروخت

 

 

 

     چگونه عبدالقدریر خان پاکستانی توانست دستگاه اطلاع رسانی و استخبارات غرب را فریب دهد و شبکه جهانی قاچاق اتومی اش را به دور جهان بچرخاند و دنیای امروز را به محل خطرناک تری مبدل سازد.

 

      فقط چند سال پیش عبدالقدیرخان در هوای تمیز وآزاد جنگل شخصی اش که خانه مجلل وی را احاطه کرده بود و در حومهء شهر اسلام آباد پایتخت پاکستان قرار داشت، به گردش می پرداخت و میمون های جنگلش را غذا میداد. این زمانی بود که عبدالقدیرخان سمت قهرمان ملی کشورش را داشت و یکی از غنی ترین افراد سرزمینش با عالمی از سرمایه و دارایی که از دوبی تا تیمبوکتو را در بر می گرفت، به شمار میرفت. ولی از دیریست که خان 68 ساله دیگر به گردش جنگلش نمیرود و میمون ها نیز ماه هاست که صاحب دلسوزشانرا نمی بینند. مثل اینکه درین اواخر وی اصلا ً ناپدید باشد. خانه مجلل آقای عبدالقدیر در عقب مسجد فیصل در شهر اسلام آباد قرار دارد و در سکوت مرموزی به سر می برد. پرده های تاریک و شرابی رنگ، شیشه ها و پنجره های مفشن خانهء قصرنمایش را بسته اند وبوته های رنگین از گلهای سوری ویاسمین در ودیوارو ورودی حویلی اشرا را پوشانیده اند.

      چندی پیش زمانیکه رئیس جمهور بوش از تهدیدهای کشورهای دارنده سلاح هستوی صبحت میکرد، نامی از پاکستان و پدراتومی اش عبدالقدیرخان نمی برد. تا حدودی این مسأله تعجب کسی را بر نمی انگیخت زیرا آقای عبدالقدیر در منزلش تحت نظارت قرار داشت و از کوچکترین حرکتش وارسی صورت میگرفت. گفته میشود وی از مشکل صحی رنج میبرد و روز های زندگی اش چندان فراوان نیستند. یک و نیم سال پیش از امروز عبدالقدیرخان در پرده تلوزیون ملی پاکستان ظاهر شد و تصدیق نمود که مهمترین اسرار کشورش را به فروش رسانیده است، از آن روز به بعد جهان به این فکر شد که چگونه یک فرد میتواند امنیت تمام جهان را به مخاطره اندازد.

 

     اندکی بیشتر از یک دهه قبل از امروز آقای عبدالقدیر (پدر سلاح اتومی پاکستان) دست به افتتاح مؤسسهء عظیمی زد که میتوانست وسایل تولید کننده و استخراج مواد اتومی را فراهم سازد. در جمع مشتریان مهم آقای عبدالقدیر کشور های چون ایران و کوریای شمالی قرارداشتند که از جانب ایالات متحده امریکا به نام " محورهای شریر"[1] شناخته میشدند. در نتیجهء مطالعاتی که توسط سازمان استخبارات امریکا[2] درین زمینه صورت گرفت، اسلام آباد، پیونگ یانگ را از بابت تولید سلاح اتومی مجهز نموده بود. مقامات سیاسی واشنگتن در اوایل، سکوت تشویش آمیزی اختیار نمودند و علت سکوت خویش را نبود اسناد معتبر می دانستند تا اینکه مؤسسهء جهانی ا نرژی اتومی[3] واقع در شهر ویانا افشأ نمود که تهران نیز در اوایل دهه نود امکانات دسترسی به آقای عبدالقدیر را پیدا کرده و وسایل لازم تولید انرژی اتومی را از شخص مذکور خریداری نموده است.

هرچند تهران به کرات اعلام داشته است که برنامه تولید سلاح اتومی ندارد ولی تحقیقات نشان میدهند که نمایند گان تهران از سال 1994 تا 1999 سیزده باراز شبکهء آقای عبدالقدیر دید و وادید داشته اند.

 

       سوال دیگر اینجاست که آیا کشورهای دیگری نیزبا این هیولای خطرناک تماس داشته اند؟ بلی، شمار این کشور ها کم نیستند. آقای خان برای ایجاد شبکه خویش ده سال تمام را به دور جهان مسافرت نمود. وی از کشور های افریقایی، آسیای میانه و شرق میانه بازدید های مکررمی نمود. محققین امریکا یی تشویش فراوان دارند که آقای عبدالقدیر وسایل تولید سلاح اتومی را به عربستان سعودی فروخته باشد، مسأله دیگری که امریکایی ها را به فکرعمیق و تشویش آمیزی وا میدارد در آن است که ایران و کوریای شمالی این وسایل را به کشور های سومی نفروخته باشند و مهمترین درد سرامریکایی ها درین است که آقای عبدالقدیر وسایل تولید سلاح اتومی رادر برابر باج بزرگی در اختیار گروه های دهشت افگن گذاشته باشد. ازقرارمعلوم، واشنگتن شواهد لازم دردست ندارد تا نشان دهد که آقای عبدالقدیر با شبکه ء القاعده و سازمان های نظیر آن در تماس بوده است ولی یک تحقیق وزارت دفاع پاکستان نشان میدهد که عبدالقدیرخان نسبت به اوسامه بن لادن خوشبینی هایی داشته است. از سوی دیگر جدایی طلبان کشمیری نیزازهواخواهان سرسخت آقای عبدالقدیرهستند که روابطی خوبی با اوسامه بن لادن دارند.

 

هرچند واشنگتن و مؤسسه جهانی ا نرژی اتومی شدیدأ علاقمند اند تا کنترول  بر برنامه های اتومی را در دست خویش داشته باشند ولی تا هنوز دستررسی مستقیم برتحقیقات ازشخص عبدالقدیرخان نداشته اند. درملاقاتهای رهبران امریکا و پاکستان، رئیس جمهورپرویزمشرف بر خواست رئیس جمهور بوش مبنی برتحقیقات مستقیم امریکاییها از عبدالقدیرخان جواب مثبت نداده است.

 

عبدالقدیرخان کیست و چطور توانست چنین برنامهء خطرناک را طرحریزی کند و پاکستان رابه ابرقدرت اتومی مبدل سازد؟

 

       عبدالقدیرخان درسال 1936 در بوپل هندوستان، یازده سال قبل ازظهورپاکستان چشم به جهان گشود. آوان نوباوه گی آقای خان با نبرد ها و منازعات میان هندوها و مسلمانها سپری گشت. وی شاهد قتل عامها ازهردوجانب بود وازکشتارمسلمانها بدست هندوها درسالهای 1947 چندین باردرمصاحبه هایش یاد میکرد. درسال 1952 عبدالقدیرخان به پاکستان مهاجرت نمود و استعداد و علاقمندی فراوانش را به آموزش علوم ساینس نشان داد. در سال 1953 دردانشکده ساینس کراچی شامل گردید، دیری نگذشت که خان جوان برازندگیهایش رابه عنوان چهرهء بسیار جالب و ذکی به نمایش گذاشت و پس از مشوره ورهنمایی دوستانش به اروپا جهت فراگیری آموزش دررشتهء برق میکانیکی سفرنمود. قدیر خان جوان در جریان تحصیل خوب درخشید و توجهء موسسات اروپایی را به خود جلب نمود. وی  پس از ختم موفقانه ء تحصیلات، به پیشنهاد مرکز آموزش انرژی اتومی کشورهالند – به عنوان عضو درآن مرکزمهم به کار گماشته شد. درآنجا زمینه های بیشتر انکشاف ذهنی  برایش مساعد گردید. در سال 1975 آقای عبدالقدیر مسؤولیت بخش مهمی ازین مرکز تحقیقاتی را بنام "یورنکو"[4] که تولید کنندهء مواد مخصوص غنی سازی یورانیوم برای استفاده از مقاصد انرژیتیک بود، بدست آورد.

در حقیقت شخصیت علمی آقای عبدالقدیر درینجا نضج گرفت، آقای خان دریافت که عنصر یورانیوم به حدی قویست که میتوان آنرا برای تولید سلاح اتومی نیز بکار برد. در سال 1976 آقای عبدالقدیر به کشورش برگشت. وی خانم هالندی راکه کارمند مرکزاتمی هالند بود با خودش به پاکستان آورد که بعد ها با همین خانم ازدواج نمود. این خانم نقشهء دستگاه تولید کننده یورانیم را از هالند سرقت نموده با خودش به پاکستان آورد. درآن سالها هندوستان برنامه تولید اتوم را روی کارداشت. ذولفقارعلی بوتو نخست وزیر آن وقت پاکستان از برگشت آقای عبدالقدیر خان به کشورش استقبال بی نظیری نمود و وی را به سمت رئیس برنامه های اتومی پاکستان به کار گماشت و بسیار تشویقش نمود. گفته میشود که بوتو آقای خان را دربرگشت به پاکستان ترغیب می نمود وازجریان پیشرفتهایش در اروپا باخبر بود.

 

       برنامه تولید بم اتومی پاکستان سالها طول کشید تا اینکه درسال 1998 پاکستان توانست پنج بم زیرزمینی اتومی تولید نماید. این مصادف بود به دوران مناقشات شدید میان پاکستان و هندوستان بر سرکشمیرکه طبیعتاً قدیرخان را که طراح بم اتومی پاکستان بود، به قهرمان ملی و مرد میدان مبدل نمود. تصاویر خان بردیوارها و دروازه ها و حتی منازل مردم آویزان گشتند و عبدالقدیرخان به حامی اسطوره یی پاکستان مبدل گردید. وی دوبار به عالیترین مقام افتخاری پاکستان بنام "حلال امتیاز"[5] دست یازید. ادبیات و تاریخ معاصر پاکستان - وی را مشهورترین پاکستانی درجهان شناخت، هموطنانش برایش شعرسرودند، آهنگ خواندند و نامش زبانزد خاص وعام گشت.

ولی خان دو چهره داشت یکی قهرمان و دیگری همان مرد اسرار.  عبدالقدیرخان به یکی از بزرگترین سرمایداران مبدل گردیده بود. سرمایهء وی از مرز های پاکستان به کشور های غنی و فقیر دنیا راه یافته بود. آقای خان هوتل مجهزی را در دوبی بنام "تیمبوکتو" که اسم همان خانم هالندیست و درعقد نکاحش در آمده بود،  خریداری نمود که از مدرن ترین هوتل های خلیج به شمار میرود. آقای عبدالقدیر سی ملیون دالر را به عنوان خیرات به غربا مصرف نمود. وی ملیونها دالر را برای کارمندان مؤسسه اش در کشور های مختلف جهان می فرستاد تا برای رهایش و زندگی تجللی استفاده برند. موتر های مدرن و منازل مجلل کارمندان مؤوسسات قدیرخان خیلی مشهور گردیدند و وی به همین بهانه فعالترین مغزها را برای انکشاف برنامه هایش خریداری می نمود.

         پژوهشگرانیکه در مورد زندگی معجزه آمیز قدیرخان مطالعه نموده اند، میگویند: عبدالقدیرخان پس از اجرای موفقانهء برنامه اتومی اش بیشترازهمیش مسلمان شده بود و همیشه میگفت: "ما مسلمانها باید بسیار قوی باشیم مانند سایر کشورها، ازهمین جاست که من دیگران را کمک می نمایم". پس ازحملات امریکا برعراق وافغانستان این روحیهء آقای عبدالقدیر حساسیت بیشتر پیدا کرد و در برخی حالات از آن به صراحت یاد می نمود.

        در اوایل سالهای 90 آقای عبدالقدیر تصمیم گرفت تا برای شخص خودش کارهای بیشتر انجام دهد. وی برای نخستین بار برنامه هایش را درمعرض فروش قرار داد. مرحله اول را" پی ون"[6] نامید که در واقع قسمتی ازمواد خام و قسمتی از مواد آماده شده برای برنامه اتومی بود. مرحله دومی را " پی تو"[7] نامید که تجهیزات مکمل برنامه های اتومی را در کمال داشت. بدین ترتیب خان شبکه جهانی برای تکمیل برنامه اش را روی دست گرفت. وی مؤسسات تولیدی و صنعتی در کشور های مختلف جهان بنأ نمود و کارمندانش را به آنجا گماشت. آقای عبدالقدیر مقر فعالیت های خود را- شهردوبی واقع در امارات متحده عربی انتخاب نمود.

 

عبدالقدیر خان مراحل تکمیل بم اتومی را از یورانیوم چنین تقسیم بندی نمود:

 

مرحله اول: استخراج یورانیوم که از معادن به شکل خام بدست می آمد.

مرحله دوم: یورانیم خشک شده فلتر میگردید وبه پودر خشک شده یی زرد رنگ مبدل می شد که آنرا "کیک زرد"[8] می نامند.

مرحله سوم: مواد بدست آمده (کیک زرد) تحت 56 درجه زیر صفر مبدل به گاز گردیده ودر بالون ها جابجا میگردیدند.

مرحله چهارم: گاز بدست آمده در لابراتوار های مخصوص بار دیگر توسط لوله های مخصوصی فلتر میشدند.

مرحله پنجم: مواد فلتر شده هم به گونه انجماد، هم به گونه گاز و هم به شکل پودر های فلزی در سر گلوله های مخصوص مسیل ها جابجا میگردیدند که در واقع آماده استفاده می بودند.

 

       وزیر انرژی پاکستان در یکی از مصاحبه هایش افشأ نمود که نمایند گان دولت ایران در ملاقاتی که در اسلام آباد با فرماندهء عمومی ارتش پاکستان داشتند حاضر به پرداخت پول گزافی بخاطر دسترسی به تکنالوژی و حصول برنامه های آقای عبدالقدیر پیشنهاد نمودند. هرچند این معامله درهمان مقطع زمانی صورت نپذیرفت ولی محققین سازمان جهانی انرژی ادعا مینمایند که یکسال بعد آقای عبدالقدیر برای ایران برنامه " پی ون" و " پی تو" را به فروش رسانیده بود.  تهران ادعا نمود که برنامه های اتومی اش مقاصد انرژیتیک داشته و نقش آقای عبدالقدیر در زمینه " حیاتی" می باشد.

از سوی دیگر کشور لیبیا از سال 1980 در فکر تولید سلاح اتومی بود. آقای محمرالقضافی رئیس جمهور لیبیا درتماس با تکنالوژی ومحققین آلمان به فکر تکمیل برنامه اش بود که به پایه اکمال نرسید. عبدالقدیرخان بهتربن زمینه برای ادامه و بعدا ً تکمیل برنامه های اتومی لیبیا میتوانست باشد. بنا ً آقای قضافی با خرید "پی ون" و " پی تو" در سال 1997 قرارداد 100 میلیون دالری را با آقای عبدالقدیر عقد نمود. بدین ترتیب آقای عبدالقدیر برای اجرای برنامه اش در لیبیا با دوستان سابق خویش در اروپا وافریقا در تماس گردید تا اموراتش را جنبه رسمی و قانونی دهند.  وی قبلا ً سایه های خودش را در برخی از نقاط با اهمیت جابجاکرده بود که میتوان از آقای جان مایر[9] شهروند افریقای جنوبی و آقای گرهارد ویسر[10] شهر وند جمهوری فدرالی آلمان نام برد. آقای عبدالقدیر با استفادهء هوشیارنه از این دو شخص توانست شبکه اش را به ایتالیا وهسپانیا توسعه بخشد واز آن طریق برنامه هایش را در لیبیا به اکمال رساند.

 

       اینکه چرا عبدالقدیرخان شهر دوبی را به عنوان مرکز عملیات و برنامه ریزی های شبکهء خویش برگزیده بود دلایلی مختلفی وجود دارد؛ دوبی شهری بود مجهز دارای تسهیلات فراوان ترانسپورتی و ترانزیتی، آقای عبدالقدیر روابطش را با سرمایداران بزرگ از طریق بانک های دوبی برقرار میساخت و همچنان دوبی از نگاه سوق الجیشی موقعیت مناسبی برای اجرای برنامه هایش به شمار میرفت. 

یکی از همکاران نزدیک آقای عبدالقدیر افشأ نمود که دریکی از ملاقاتها با هیئت ایرانی، آنها شش ملیون دالر به شکل نقدی به آقای عبدالقدیر سپردند که ازین نوع معاملات در شهر دوبی به آسانی میتوانست انجام گیرد. آقای عبدالقدیر از سال 1999 تا سال 2002،  چهل ویک مرتبه از شهر دوبی بازدید به عمل آورد. وی در محلهء بنام المختوم دوبی که از گرانترین مناطق این شهر است، پایگاه مجهزی خریداری نمود و کارمندان مهمش را در آنجا گماشت.

 

        عبدالقدیرخان به منظور تنظیم بهتر برنامه هایش در نقاط  جالب دیگر جهان از جمله شهر استانبول درترکیه و کسه بلنکه درمراکش نیزدفاتر ساحوی خود را تأسیس نمود. این در حالی بود که  سرمایهء آقای عبدالقدیر ازچهار صد ملیون دالر امریکایی تجاوز مینمود.

 

        دست راست و نزدیک ترین همکارعبدالقدیرخان جوانی بود به نام سید ابو طاهر[11] شهر وند سریلانکا. عبدالقدیرخان برای نزدیکترین دستیارش زندگی مجللی در شهر دوبی فراهم کرده بود. ابوطاهرچهل ساله از اعتماد خاص آقای عبدالقدیر بهره مند بود. ابو طاهرسمت هماهنگ کنندهء شبکهء عبدالقدر خان را در دوبی و مالیزیا عهده مند بود. ابو طاهر خانمی داشت از شهرکولا لمپور پایتخت مالیزیا که به همین بهانه اقامت دایمی مالیزیا را حاصل کرده بود ودست بازی بر اجرای اموراتش داشت. ابو طاهر شبکه رئیسش را در مالیزیا توسعه بخشید و آنرا زیر نام مرکز تولید انرژی فعال ساخت. ابو طاهردرپهلوی آقای عبدالقدیر از سرمایه 100 ملیون دالر برخوردار گردید.

 

         در اوایل سالهای 1990 آقای عبدالقدیر مذاکراتش را با کوریای شمالی آغازنمود که به امضای قراردادی میان محققین کوریایی و آقای عبدالقدیرانجامید. یکی ازمحققین و گزارشگران اتومی ایالات متحده امریکا که در عین حال کارمند دستگاه استخبارات امریکا "سیا" نیزاست درین باره مینویسد: " دراواخر دهه نود برنامه مکمل تهیه شده دراسلام آباد توسط هوا پیمای مخصوصی از خطوط نظامی پاکستان به پیونگ یانگ پایتخت کوریای شمالی فرود آمد. مقامات دولت کوریای شمالی از آقای عبدالقدیر طی دعوت رسمی سپاسگذاری نمودند". اداره واشنگتن و مؤسسه جهانی انرژی اتومی به این باوربودند که عبدالقدیرخان پس ازسفرش به پیونگ یانگ از عربستان سعودی، مصر، سودان و نایجریا بازدید نموده است.  آنها مقصد این سفر را بازاریابی واجرای معاملات جدید عنوان کرده  بودند.

کشور های عربستان سعودی و مصرعلاقمندی زیادی در دستیابی به سلاح اتومی داشتند. ازسوی دیگر این دوکشوراز توانمندی اقتصادی بر اجرای برنامه های اتومی  نیزبرخوردار بودند.  ولی سودان و نایجریا ذخایرمعتبر یورانیم رادرخود داشتند که برای آقای عبدالقدیرازاهمیت خاصی برخورداربود. زمانیکه عبدالقدیرخان سرگرم مسافرت و مذاکراتش در دور جهان بود "خلا" ی را در عملیاتش احساس نمود و بطور نا گهانی برنامه های کاری اش را موقتا ً معطل ساخت.

 

        درچهارم اکتوبر سال 2003 محافظین دریایی ایتالوی درساحل صنعتی شهر تارنتو[12]،  کشتی باربری بزرگی را که زیر پرچم آلمان درحال سیاحت بود، توقیف نمودند. این کشتی که بنام "بی بی سی – چین"[13] فعالیت داشت به استقامت لیبیا در حرکت بود. عملیات دستگیری کشتی توسط سازمان های استخبارات ایالات متحده و بریتانیا مشترکا ًصورت گرفت. پنج کانتینر بزرگ که با احتیاط تمام در کشتی جابجا گردیده بودند به دست امریکاییها وانگلیسها قرارگرفت که  حاوی وسایل و ماشین آلات، خریطه های تجهیزاتی و وسایل غنی سازی یورانیم بودند. عملیات انتقال وسایل برای تولید یورانیم درکشتی مذکور توسط  ابو طاهراز دوبی به لیبیا سازمان یافته بود.

       سازمان استخباراتی امریکا سی آی ای ازاواخر دهه 90 به تعقیب و ردیابی برنامه های آقای عبدالقدیر آغازنموده بود. رئیس سابق سی آی ای آقای جورج تینت میگوید: " اززمانیکه ما در مورد عبدالقدیرخان مشکوک شدیم، در منزلش، در فابریکش، حتی در اطاق خوابش حضور داشتیم واز هر حرکتش مراقبت میکردیم".

 

       یکی از کسانیکه با قدیرخان بسیار از نزدیک همکاری داشته از قول لیبیایی ها میگوید: " خلایی که قدیرخان را به دام انداخت همان دستیار نزدیک ودست راستش ابوطاهر بود. امریکایی ها ابو طاهرراخریده بودند. معامله ء که میان امریکاییها وابو طاهرصورت گرفته بود ازین قرار بود: ابوطاهرمیبایست دراجرای عملیات کشف شبکهء عبدالقدیرخان باامریکاییها همکاری مستقیم نماید وامریکاییها پس ازاجرای عملیات، ابو طاهررا به خاطر همکاری نزدیک با رئیس پرقدرتش مجازات ننمایند". ابوطاهر موافقه نموده و همکاری عملی اش را با امریکایی ها دراواخر دهه نود آغاز نموده بود. در سال 1997 زمانیکه در شهر کسه بلنکه، عبدلقدیر خان با نماینده گان دولت لیبیا درمورد تکمیل برنامه های اتومی مذاکره می نمود، ابو طاهرنیزشرکت داشت، درین نشست مهم ابوطاهر میکرافون مخفی به تن داشت و جریان مذاکرات رابه مأمورین سی آی ای مخابره می نمود. از همان روز ها امریکاییها مهمترین مهرهء آقا خان را دردست داشتند. درماه می سال 2004 ابو طاهر توسط مأمورین انتظامی مالیزیا درشهرکولا لمپوردستگیرگردید. مالیزیاییها وی را به خاطری تحت نظارت در آوردند تا اسرار محرم را زیر برنامهء تنظیم شده ازوی بدست آورند. سازمان جهانی انرژی اتومی با دولت مالیزیا درمذاکره قراردارد تا ابوطاهررابرای تحقیقات در اختیار محققین این اداره قرار دهند ولی تا کنون مالیزیاییها جواب مثبت ارایه نکرده اند.

        دوروز پس از توقیف کشتی "بی بی سی- چین" در ساحل ترانتو، معین وزارت امور خارجه امریکا آقای ریچارد ایرمیتاج به اسلام آباد آمد تا با رئیس جمهور مشرف ملاقات نماید. وی از مشرف تقاضا نمود تا هرچه زود تر شبکه آقای عبدالقدیر را ببندد. مشرف بعد ها می گفت: " باشنیدن این پیام توسط معین وزارت خارجه امریکا عرق سردی ازوجودم جاری شد که در زندگی چنین یکباره عرق نکرده بودم". امریکاییها قهرمان ملی پاکستان را نشانه گرفته بودند در عین حال قدیر خان مشاور خاص ستراتیژک مشرف نیز به شمار میرفت. مشرف در موقعیت بسیارنا مناسبی قرار گرفت.  عبدالقدیرخان به عنوان قهرمان ملی و حامی مسلمانان از شهرت و محبوبیت بی نظیری در پاکستان برخوردار بود. مشرف باید بسیار محتاطانه عمل میکرد. هر گامی میتوانست بسیار خطرناک برای سرنوشت خودش ورژیمش تمام شود. امریکاییها نیز این نزاکت رابه خوبی  میدانستند که احزاب اسلامی متعصب پاکستان ازاین مسأله استفاده خوبی می نمایند ولی چاره یی جز این نداشتند که همکار نزدیک شانرا به خصوص در مبارزه با تروریزم چنین یکباره به لرزه اندازند.  مشرف تکانه عجیبی خورده بود و در حالت شوک قرار داشت.

 

        عبدالقدیرخان برای آخرین بار در فبروری سال 2004 در پرده تلوزیون ملی پاکستان ظاهر شد واز اجرای برنامه های مخفی اش اعتراف نمود و معذرت خواهی کرد. د و روز بعد رئیس جمهورپرویز مشرف، قدیرخان را به ناچارعفو نمود. از آنروز به بعد عبدالقدیرخان به سکوت رفت واز وی خبری نشد. رئیس جمهور بوش چندین بار این مسأله را با همتای پاکستانی اش در میان گذاشته است ولی پرویز مشرف به وی وعده سپرده که آقای عبدالقدیر را در مراقبت دارد و اگر امریکاییها تقاضای اطلاعات بیشتر دارند فقط میتوانند از طریق پاکستانیها آنرا بدست آورند.

 

        حالا سوالی مهمی که مطرح میگردد این است: آیا قدیر خان برنامهء تولید سلاح اتومی ایران را تکمیل نموده است؟ آیا کوریای شمالی توانست برنامه مکمل آقای عبدالقدیر را به اجرأ درآورد؟ آیا برنامه غنی سازی یورانیم در لیبیا به پایه اکمال رسید؟ پاسخ گفتن به این سوالات وقت میخواهد ولی یک مسألهء مهم دیگررا یکی از همکاران آقای عبدالقدیر مطرح میکند و آن  بقایای شبکه خان است. از قرار وی هنوز این شبکه مسدود نگردیده و همه چیز در جایش قراردارد و فقط قدیر خان توقیف گردیده است که خان های دیگری امکان ظهور را دارند به خصوص که مشتریان فراوانی در بازار منتظر هستند.

 

         یکی از نزدیکان آقای عبدالقدیر میگوید که صحت وی خیلی خراب است و در حالت فشار روانی قراردارد ولی بازار تولیدات و محصولاتش درین روزها  خیلی گرم به نظر می رسد.

     

اشاره ها:

 

  1. Axis of evil

  2. CIA

  3. International Atomic Energy Agency ( IAEA)

  4. URENCO

  5. Hilal-e-Imtiaz  

  6. P one

  7. P two

  8. Yellow cake

  9. Jon Meyer

  10. Gerhard Wisser

  11. Abu Tahir   

  12. Taranto

  13. BBC China

 

**********

بالا

دروازهً کابل

سال دوم          شمارهً ٢۷         می 2006