کابل ناتهـ، Kabulnath
|
رفعت حسینی
... در صدای باد
کسیست در دلِ من که راست می گوید و خواب حادثه را می بیند و با درخت سخن می گوید و خطبه خوانی عشاق آشنای قدیمی وی است!
«»«»«»
هزار ساله به سربرده با زمین وباد و باران.
«»«»«»
مدام ـ درهمه حال ـ کتاب حوصله را می خواند مگر زضربه ضربهء قلبش ستوه می بارد!
«»«»«»
کسیست در دلِ من که از شجاعت و از مرد قصه ها دارد و قربه قربهء غم را صبور پیموده ست و سده هاست که با چوبه دار و زنجیر همزبان شده است.
«»«»«»
کسیست در دلِ من که سبکِ آمدنِ غصه را همی داند و معنی دوزخ برای او: دوریست و بی پناه ترین حس و عاطفه را زبسته در درد و از گسستن پرواز گوش هاش پُر اند.
«»«»«»
کسیست در دل من که مشغلهء ذهنی او نجات دادن آیین و عرف صدا از گلوی سکوت است و هیچاه فکر نکرده است که عاشقانه ترین فکر نیز درین عهد روزگار ندارد
«»«»«»
همیشه بوده در حوالی باور به اقتدای بشارت و بوده نیز همیشه شاکی اندیشه های شکسته.
«»«»«»
کسیست در دل من که راست می گوید!
*********** |
بالا
سال دوم شمارهً ٢٦ اپریل 2006