شبگیر پولادیان

 

قتل عام سنگها

 

 

ابر سرخ گریه می بارد به بام سنگها

موج سرب و سرمه میریزد به کام سنـگها

اژدهاک مار دوش از بارگاه قیرگون

می دهد فرمان سرخ قتل عام سنـــــــــگها

دستهای استخوانی ز آستین دیو و دد

می پزد در دیگ وحشت خون خام سنگها

در غبار دود و آتش آسمان آتش گرفت

ماه نو تاریک شد ز آشوب شــــــام سنگها

آنکه با خورشید و با باران ستیز آغاز کرد

پای افشارد کنون بر انـــــــــــــهدام سنگها

آنکه از تحقیر میلرزد بخود چون کورموش

بزتبابد ذروهً والا مقــــــــــــــــــــام سنگها

می کند با تیشه بیداد نفرت آفرین

نام نفرتبار خود بر نقـــــــــــش نام سنگها

یک سیه مست سیه کردار ز اعماق قرون

پرکند از خون و آتـــــش سرخ جام سنگها

خون تحقیر غرور خاک می پاشد به خاک

بانگ فریادی که می خیزد ز بام سنــــگها

کشتکار کینه توز دوزخ مرگ آوران

کینه می کارد به پاس احــــــــترام سنگها

تیرباران های خون آلود را جلاد ومرگ

دشنه می بارد به کام تشنـــــهء کام سنگها

در بنفشای غروب آفتاب غرق خون

ترعه می بند وســـــیاهی در ظلام سنگها

ابر سرب داغ و باران های باروت آورد

بوی گنداب تعفن در مـــــــــــــشام سنگها

از نفیر انفجار خشم این وحشی پلنگ

جان دهد آهوی کوهی در کنــــــام سنگها

تا سکوت سهمگین وسنگ را آتش زدند

می جهد امواج آتــــــــــش از کلام سنگها

نیرو رنای تو آشفتند بودای خموش

در زلال برکهً آییــــــــــــــــنه فام سنگها

برد با امواج توفان سیه مست کبود

طرح تندیش تو از نقـــــــش مدام سنگها

بشکند دستش که دیگر برفگن از پاوپر

قامت بالا بلند خوشخرام سنـــــــــــــگها

نالهء دریا و دره گر شنیدی پیش ازین

بشنو کنون گریه های مستدام سنــــــگها

نغمهً خاموش تو خنیا گربشکسته چنگ!

با سرود سوگ می خواند تمام سنـــــگها

آه کی رقصد دیگر با نوای چنگ تو

دختران بامیانی روی بام سنــــــــــــگها

مشت خارایین دشمن کوب بام هندوکش

میرسد روزی که گیرد انتقام سنـــــگها؟

میرسد روزی که دست داد داد از زمان

برکشد شمشیر خونین از نیام ســـــنگها

رهزن تاریخ را سر بشکند کوه و کمر

خوانده ام من این حکایت از پیام سنگها

از تبار سرخ ققنوسان آتش تافته

زال زر می پرورد کهسار سام سنـــگها

         روز رستاخیز کوه و دره و دریا و دشت

         قامتی دارد قیامت با قــــــــــــــیام سنگها

 

المان 2001

 

*********

بالا

دروازهً کابل

سال دوم          شمارهً ٢٤         مارچ 2006