دوکتور فقیرچند چنــــدیوک

 

 

بودا، طالبان و دولت فعلی




 

یازدهم مارچ مصادف است با روز سیاه و تاریک که طالبان و وابستگان بنیادگرا شان با خشونت و فرهنگ ستیزی مجسمه های پرشکوه و با عظمت بودای بامیان را فروپاشیدند. این کار نهایت ننگین، فرهنگ کشی و تجاوز به دیگر باور ها و مذاهب جهان است. طالبان با انجام این عمل بی شرمانه نه تنها مورد انزجار و نفرت وسیع مردمان جهان قرارگرفته بلکه در تاریخ برای همیش نام و شیوه حکومتداری شان به خط سیاه مانده گار شد.

بودا...

در حدود 2560 سال قبل در شهر Lambini واقع منطقه سرحدی بین کشورهای نیپال و هند طلیعه درخشید روشنتر از آفتاب و آن تولد پسری در خانواده سلطنتی این منطقه بود. اسم این نوزاد را که بعدأ به بودا شهرت پیدا کرد، siddhattha Gotam گذاشتند.

شهزاده سیداتا گوتاما، تا عمر 29 سالگی به ناز و نعمت در قصر سلطنتی پرورش یافت. ولی حین دیدن یک انسان بیمار، یک انسان خیلی پیر، و بالاخره با دیدن انسانی که مرده بود، به تفکر عمیق فرورفت. متوجه شد که انسان و زندگیش پر از رنج و آلام است. خوشبختی و لذت مقام گذرایی را دارد. وی در جستجوی اسباب این رنج و درد و راه رهایی انسان از آنها برآمد. وی قصر، جاه، جلال آسایش و آرایش ملکوتی را ترک کرد، راهب شد و روانه دریافت حقیقت گشت.

در اوایل خویشتن را دچار مصائب و تکالیف گوناگون جسمی ساخت روزه ی دوامدار حتی تا سرحد مرگ گرفت. ولی از این عمل به نتیجه ای نرسید. بناأ از آن دست کشید. پس از تعمق فراوان در زیر درختی از نوع جنس «بودهی» نشست و به ریاضیت طولانی و عمیق پرداخت و پس از 6 سال متواتر در سن 35سالگی به حقیقت و مفهوم فلسفی آن رسید و آنرا درک کرد و از آن پس به بُدها (بودا) (کسی که از خواب بیدار گشته) معروف شد. وی 45 سال عمر بقیه خویش را در تبلیغ و ترویج عقایدش صرف کرد.

بودا به کوچه و بازار، در شهر و ده و درهمه جا بین مردم رفت و درک خویش را از حقیقت با توضیح فلسفهً آن بیان داشت.

چهار اصل فلسفی بودا عبارت اند از:

1-ukha  (دوکها) رنج و مصایب

2-  Tanha (تانها) خواهشات نفسانی

3-  Nirvana (نروانا) رهایی از Dukha و Tanha

 

  جهت رسیدن به رهایی هشت اصل ذیل اند:

-        فکر سالم – گفتار سالم – عملکرد سالم – زنده گی و حیات سالم – عزم سالم – تمرکز فکری سالم – ذخیره فکری سالم – درک سالم.
 

به عقیده بودا هر عملی را که انسان انجام میدهد، پاداش اش را در نتیجه آن خواهد گرفت. به پندار وی این پاداش و نتیجه خواه در زندگی فعلی ویا در زندگی آینده پس تولد دوباره به انسان میرسد.

بودا به پیروانش همواره مراتب زیرین را تاکید میکرد:

1-    - عدم خشونت و کشتار (اهمسا)

2-    - نداشتن حق تصاحب چیزی از دیگران که به آنها داده نتوانی یا واگذاشت نکرده یی.

3-    - منع مناسبات جنسی نامشروع

4-    - منع گفتار غلط که سبب ناراحتی دیگران شود.

5-    - منع استعمال مواد نشه آور.

 

او در دوران زندگیش لقب مهآتما (روح بزرگ) را از طرف مردم دریافت کرد و بنام "مهاآتما بُدها" شهرت پیدا کرد. بودا نه تنها به توضیح حقیقت و درک فلسفی پرداخت بلکه در برابر نابرابری هایی اجتماعی زمان خویش قدعلم کرد و همه مردم را یکسان و برابر میدانست. او زنان را نیز در سیستم راهبی پذیرفت و حرمت زن را با مردان مساوی اعلام کرد.

عقاید بودا برعلاوه آن که در هندوستان شهرت و وسعت یافت تدریجأ در طی قرون متمادی از سرحدات هند خارج شده به نیپال، برما، چین، کوریا، جاپان، تایلیند، ویتنام، لاوس، کمپودیا و سایر قسمت های جنوب شرق آسیا و افغانستان و سوریه رسید. البته انتشار وترویج عقاید بودا در جهان کاملا به گونهً مسالمت آمیز و بدون کدام لشکری و توسل به خشونت صورت گرفته است.

به قولMr.HU SHIH   سفیر دولت چین مقیم ایالات محتده امریکا "هند طی 20قرن کشور ما را از لحاظ عقیدوی اشغال کرده است بدون آنکه یک عسکر خویش را در سرحدات ما پیاده کرده باشد."

 

بودا و پیروانش در عرصه ای تبلیغ و ترویج عقاید شان هیچ نوع سپاه و سرلشکر نداشته اند، فاتح و فتوحات نداشته اند غازی و شهید نداشته و چورچپاول نگرده اند و بزور سرنیزه باور خویش را بالای دیگران تعمیل نه نموده، از کسی باج و جزیه نگرفتند، بلکه به مقام انسان و انسانیت ارج فراوان گذاشته و برای رهایی انسان از رنج وعذاب شیوه های معین فلسفی را پیشنهاد کرده اند.

 

در دوران سلطنت خاندان موریا در هند ـ در عصر چندراگوپتا و بعدأ در زمان آشوکا بودیزم به خطه باستانی افغانستان آن هنگام رواج پیدا کرد که در زمان کوشانی ها تمدن بودایی به اوج و عظمت خویش رسید. برخی مورخین به این پندار اند که آیین بودا از افغانستان برین به کشور های همجوار راه یافته و مکتب هنری گانداهارا و تمدن گانداهارا در منطقه بی نظیر بوده اند.

 

شهر باستانی بامیان که بقول بعضی از مؤرخین در آنزمان حدود اضافه از 30 کیلومتر مربع را داشت در سر راه کاروان های ابریشم قرار داشت که چین، هند و اروپا را باهم وصل میساخت. در همین زمان بود که اختلاط کلتوری، مذاهب، فلسفه، معماری، و نقاشی و مجسمه سازی بودایی و یونانی بوجود آمد.

 

هیون تسانگ سیاح معروف چین در راه سفر به هند ازین شهر دیدن کرده تمدن بزرگ و با عظمت آن را ستوده است که در آن هنگام مرکز بزرگ فرهنگی و مذهبی بودایی ـ یونانی بوده است. این شهر در قرن 9 میلادی پس از هجوم و لشکرکشی فاتحان اسلام به ویرانه و به خاک تبدیل گشت.

تا دوران طالبان مجسمه های بودای بامیان وقتا فوقتا مورد تجاوز در زمان زمامداری شاهان و سلاطین مختلفه افغانستان، قرار گرفته است. از جمله در زمان سلطان محمود غزنوی و امیرعبدالرحمن خان قسمت های دست و ناحیه پیشانی و قسمت روی مجسمه ها از بین برده شد. در زمان سلطنت ظاهرشاه آلت تناسلی تندیس بودا از بین برده شد.

البته در حفظ، مراقبت و نگهداشت این گنجینه بزرگ و گرانبهای ملی که عضوی میراث فرهنگی جهان شناخته شده بود، به استثنای دوران جمهوری محمد داوؤد در دیگر دوران ها هیچ نوع توجه ای و اقدامی صورت نگرفته است.

 

طالبان...

 

در دوران حکومت طالبان (امارت اسلامی افغانستان) ابتدا تبلیغات وسیع در زمینه براه انداخته شد که تمام آثار و شواهد غیر اسلامی در افغانستان باید از بین برده شوند. از جلمه موزیک، سپورت، هنر مجسمه سازی، رسامی و عکاسی و غیره وغیره. همه این ها غیر اسلامی پنداشته شده و فورأ ممنوع اعلان شدند. حتا میله باستانی و عنعنوی «نو روز» تجلیل نشد.

در ماه مارچ 2001 شورای علمای کرام و ستره محکمه امارات اسلامی افغانستان اعلان داشت که تمام مجسمه ها در داخل خاک افغانستان غیر اسلامی اند و باید تخریب شوند.

وکیل احمد متوکل وزیر خارجه امارت اسلامی افغانستان طی مصاحبه ای باManinichi Shimbin  جاپان گفت: "ما مطابق به قوانین اسلامی مجسمه های بودای بامیان را تخریب میکنیم. این یک امر حتمی و مذهبی است."

مگر زور قالب ندارد!

 

بتاریخ 6 مارچ 2001 بقول روزمامه لندن تایمز امیرالمومنین ملامحمدعمر اظهار داشت "مسلمانان باید به تخریب و از بین بردن مجسمه ها و بت ها افتخار کنند. الله برایمان رسالت داده است تا آنها را تخریت و از بین ببریم."

سرانجام پس صدور فتوا توسط 400 نماینده علمای کرام که از سراسر افغانستان جمع شده بودند، و با تایید امری امیرالمونین، باوجود مخالفت وسیع و سریع اکثریت مردم جهان تاریخ یازدهم مارچ 2001 تندیس هایی بودای بامیان را منفجر ساختند.

این عمل ننگین که در حقیقت عمل ترور فرهنگ و عدم تحمل مذهبی و توهین به مقدسات سایر دیانت هاست، توسط دولت امارات اسلامی افغانستان، با پشتیبانی مخفی باداران بین المللی شان (پاکستان و برخی کشور های عربی) اجرا شد.

 

این انحصارگران اصل خداپرستی و رفتن به جنت، با این عمل بی شرمانه و غیر انسانی شان به دست آوردهای پدران و نیاکان خویش یورش برده و بروی شان تف انداختند و این عمل شرم آوری خویشرا پاکسازی افغانستان از غیر اسلام و بت پرستی نام نهادند.

قابل توضیح میدانم که هرگاه سایر گروپ های افراطی در جنگ افغانستان همچو عمل را قبلا انجام نداده بودند دلیل آن این است که ایشان هرگز چنان قوی نبوده اند تا حداکثر خاک افغانستان را تحت کنترول و اداره میداشتند ورنه بطور یقیین به این عمل جاهلانه قبل از طالبان انجام متوسل می شدند.

 

پس از حادثه شوم یازده هم سپتامبر 2001 رژیم طالبان در کابل سقوط کرد وطالبان و رهبران دلیرشان همچو موش ها به انبار های پاکستان پناه برده و از آن جا در کمین انسان کشی و ترور ادامه میدهند. طالبان در تخطی از حقوق بشر، حقوق زنان وحقوق اقلیت های ملی و مذهبی بطور عام و در تخطی و تجاوز به حقوق اقلیت های مذهبی غیر اسلام افغانستان به طور خاص، دست هتلر را از پشت سر بسته ونام فاشیست های مذهبی را بخود کمایی کردند.

 

دولت فعلی...

 

پس از سقوط طالبان اگرچه در اوایل خوشبینی های در مورد اعاده و تعمیر دوباره مجسمه های بودا بامیان با کمک و مساعدت دول خارجی بخصوص کشورهای جاپان و سویس و موسسه یونسکو بمیان آمد ولی متأسفانه این پروژه روی ملحوظات سیاسی و تبلیغاتی به تعویق افتاده و در عوض از کمک های مالی جهانی هرچه بیشتر در راه های دیگر استفاده به عمل آمد.

یک تعداد عاملین حادثه تخریب و نابودکردن مجسمه های بودای بامیان همین اکنون عضو پارلمان افغانستان اند از جمله مولوی محمد اسلام محمدی والی ولایت بامیان در زمان طالبان، مولوی وکیل احمد متوکل وزیرخارجه طالبان و ملا راکتی قوماندان و آدم خور معروف طالبان میباشند.

نقطه مهم و قابل ذکر که وجوه اخلاقی مهم را در برابر جهانیان و بخصوص به پیروان بودا دارد این است که بعد از نابودی مجسمه های بودای بامیان ازین عمل شرمناک هیچیک از رهبران طالب ها، خواه بدولت فعلی تسلیم شده اند ویا نشده اند و هیچیک از رهبران جهادی و قیادی، هیچیک از دیموکرات ها و رهبران دولت فعلی در برابر جهان و بخصوص بودایان معذرت و عذرخواهی نکرده اند.

در حالیکه در ارتباط به حوادث زندان گوانتانامو و چاپ کاریکاتورها، اعتراضات توآم با خشونت در سراسر افغانستان بوقوع پیوست.

من مخالف هرنوع عملی که سبب توهین و جرهیه دار ساختن احساسات، مقدسات و عقاید مذهبی انسانها شود، میباشم. ولی کاملا واضح بگویم آنانیکه به بالادستی خویش فکر می کنند دچار کبر و نخوت اند صرفأ طوریک جانبه بخود و مقدسات خویش احترام گذاشته و به مقدسات مذهبی دیگران ارج نمی گذارند، حق به جانب نميشمارم.

دوران چهارسال پس سقوط رژیم طالبان نشان داده است که نابودی جسمی طالبان بدون نتیجه خواهد بود اگر در نابودی فکری و افکار طالبی مجادله و مبارزه قاطع صورت نگیرد.

باوجود کمک های هنگفت مالی جهانیان به افغانستان، متاسفانه دولت از طریق رسانه های گروهی از قبیل رادیو، تلویزیون، اخبار، سیستم تعلیمی مکاتب و پوهنتون ها در مساجد و تکایا و در محافل گردهمایی های مردم هیچ نوع کار و توجه در تبلیغ و ترویج فرهنگ تحمل، برده باری، پلورالستی مذهبی و همزیستی انسانها با عقیده و مذاهب مختلفه مبذول نداشته و دراین زمینه کدام پروگرام معینی ندارد. قانون اساسی کشورما نیز این خلای بزرگ را محتوی است.

 

اگر درین مسیر کار وسیع و دوامدار صورت گرفته و اذهان عامه مردم روزتاروز روشن ساخته شود به یقیین میتوان گفت که بزودی افغانستان از حلقه افراطی گراهیی و محافظه کاران به قطار کشورهای شامل خواهند شد، که در آن همه اتباع آن بطورعملی باهم مساوی حقوق بوده و ارزش های دیموکراسی و سکولاریزم و پلورالیزم برخوردار اند.

 

با استفاده از:

1- Antony Flangani, Buddhism, Stepby Step

2- Wikipedia the free encydopedia,encyclopedia, Buddhas fo Bamian

 

 

*********

بالا

دروازهً کابل

سال دوم          شمارهً ٢٤         مارچ 2006