کابل ناتهـ، Kabulnath
|
آرش آذیش
سوگسرود
برگرده مان چه زخم بزرگی نهاد ـ خصم ـ برقلب مان چه درد عظیمی نهاد ـ چراخ ـ با خلعتی که دوخت بر قامت بلند نجبیت از خون و سربِ داغ در لحظه های وصل تو با جاودانه گی در لحظه رفاقت پدرام تو و نور از هیبت قیامت نستوهی تنت رنگ از زخ زمین و زمان ناگهان پرید اسطوره های تهمتن گرد از متن شاهنامه تهی گشت خورشید آزرم خویش را از سر اندوه با لکه های ابر نهان کرد رنگین کمان شعر قد خمیدهً خود را مشکین کمان سرود تو جاودان شدی و دریغا ! فقدان تو میلاد درد ما بود.
میلاد رنج ما درد که زیستن خوانند تکرار سوگنامهء هستی شد نشخوار مستدام مصیبت بر گرده مان چه زخم بزرگی نهاد ـ خصم ـ بر قلب مان چه درد بزرگی نهاد ـ چراخ ـ
********* |
بالا
سال دوم شمارهً ٢٤ مارچ 2006