کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 ۸                               مارچ

                                           روز زنان

 

                                                           هزاران شاخه گل ناچیده

 

 

 

 ۸           مارچ روز گرامیداشت از موقف زنان در سراسر جهان اعلام شده و در بسا از گوشه های جهان این روز را تجلیل می کنند و بدینوسیله موقعیت و موضع زنان را در اجتماع بشری  ارجگزاری می نمایند.

ماهیت و انگیزه  برگزاری روز زن و گرامیداشت موقف او، بیانگر نکته یی و اعتراف شرمسارانه جامعه مردسالار است مبنی بر اینکه در جوامع بشری، زنان از حقوق و امتیازات نه برابر با مردان که حتا در حد کمتر ازان نیز برخوردار نیستند و در کشور های مختلف روی زمین  مقابله های گوناگونی  با آنها  اعم از  مانعه های اجتماعی و مذهبی و سیاسی شکل بسته است.  هر کشور و سرزمینی نظر به ارزش های متفاوت فرهنگی و اجتماعی آن، در مواجهه شدن با مسئله زنان  مواضع مختلفی اتخاذ می شود.

 در کشور های پیشرفته صنعتی و غربی که زنان از حقوق و امتیازات بیشتر  اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برخوردار هستند، تجلیل و قدردانی از زنان موضوع نمایشی و تشریفاتی، چنانکه در بسا از کشور های عقبمانده  چنین است،  نیست.  زیرا زنان درین کشور ها عملا در زندگانی فردی و عمومی  این تجلیل و قدردانی را در  حیات روزمره خود احساس می کنند و ازان بهره می برند. آنها  به صورت عملی امتیازات  گرامیداشت را  دریافته اند و ازان مستفید می شوند. نه اینکه تجلیل ازانها صوری باشد و در ماهیت امر  تغییر و تحولی ایجاد نشود. چرا که آنها در جامعه جایگاه لازمه و برحق خود را  پیدا کرده اند و  در عمل ازین جایگاه برازنده و با امتیاز استفاده می کنند و در زمینه های  اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و قانونی همسنگ با مردان قرار دارند و اگر کاستی ها و فروهشتی های هم وجود داشته باشد _ که دارد برای رفع و رجوع آن  می اندیشند، متحد می شوند، سازماندهی می کنند و امکانات و قدرت مبارزه با آن را جستجو می نمایند، تا روند برابری حقوقی و همسویی با مردان را  پیش برانند.

زنان این جوامع، حقوق و امتیازات خود را در مبارزات سرسختانه و پیگیرانه حاصل کرده اند و پیشینه مبارزاتی آنها صدق این مدعا را نشان می دهد.

مسلما فرق بسیاری است در موقعیت و جایگاه زنانی که با مبارزه سرسختانه، خودشان با دستهای  پررنج، حقوق و امتیازات به دست آورده اند، تا جایگاه زنانی که که بدیشان بنا بر ملاحظات بین المللی و اوضاع و شرایط استثنایی، این حقوق و امتیازات اعطا شده است.

اما در کشور های عقبمانده جهان سومی  و کشور های اسلامی، زنان عملا در جایگاه درجه دوم  قرار داشته و در بسا از موارد حقوقی، صلاحیت های برابر با مردان نداشته و فاقد امتیازاتی اند که زنان دیگر گوشه های جهان ازان بهره می گیرند و حضور فرهیخته خود را  به مثابه انسان مبدع و مبتکر که استعداد خلاقیت و آفرینش را در زمینه های مختلف  اجتماعی و علمی و هنری و کلتوری دارا هستند و مانند مردان از عرصه خاک تا افلاک  عمل می کنند، به اثبات رسانیده و می رسانند.

اما در کشور های که زنان از آزادی های انسانی و حقوقی بی بهره اند، با هزاران رنج و درد بی درمان  زندگی آنها  در کام وحشتناک فقر و بی دانشی و ستم پذیری  فرو می غلتد و صلاحیت ها و استعداد های آنها فلج می شوند.

منشأ شوربختی های زن جهان سومی و اسلامی، عوامل متعدد تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی دارد که سر این رشته  دراز است و اهل تحقیق و مطالعه درین زمینه ها، تتبعات و ریسرچ های سودمندی انجام داده اند.

اما آنچه که باید متذکر شد اینست که فقدان آزادی و برابری زن با مرد، در کشور های عقبمانده، نه ازانست که مردان بدان رضایت نمی دهند ؛ بلکه عقبماندگی عمومی جامعه، ناآگاهی همگانی و سنت زده گی در چنین جوامع است.  مردان چنین جوامعی خود  نیز با هزاران زنجیر مریی و نامریی جهالت و بیخبری دست و پا بسته اند و دروازه ذهن و تفکر شان بر روی واقعیت های جهان و هستی مسدود است و تنها از دریچه تنگ و تاریک سنت و باور های عتیق قرون وسطایی به جهان می نگرند که آزاد کردن همچو انسانهایی به ساده گی میسر نیست.

              تجلیل و گرامیداشت از زن تنها آن نیست _ آنچنانی که در کشور های نظیر افغانستان  رایج شده که در روز 8 مارچ، مجالس و محافلی ترتیب شود و بیانیه ها و خطابه های غرایی در تجلیل از مقام شامخ زن خوانده شود و هزاران حرف و سخن شیرین تر از عسل، ولی میان تهی و هزاران شاخه  گل ناچیده نثار مقدم زنان گردد که گویا زن با یکدست گهواره و با دست دیگر جهان را می جنباند، یعنی که زن،  مرد و مردینه های را پرورش می دهد که جهان را ویران می کنند ! که زنان باید بران افتخار کنند ؟! یا للعجب ! و در پایان محفل هم با آفرین نامه ها و لوح های تقدیر و تبجیلی که در دست شان می گذارند،  این محفل گرامیداشت را  به سرانجام رسانده و و دل دردمند زنان را خوش می دارند و تا یکسال دیگر آنها به باد فراموشی سپرده می شوند.

تبجیل و گرامی شمردن زن، نه تنها در 8 مارچ، بلکه در روز های  غیر ازین روز نیز باید به عمل آید.  در روز های دیگر سال، در ماههای غیر از مارچ، و در سال های غیر از سال زن ؛ یعنی تنها یک روز نمی تواند که گرهی از مشکل زن  باز کند. بلکه همه این روزها  و ماهها و سالهاست که باید در خدمت بیداری و آگاهی نه تنها زنان،  که زنان و مردان جامعه سنت زده و ناآگاه و خفته در خوابهای وهمناک اساطیری  قرار گیرند  تا باشد که ره به سر منزلی برسد.

انجام  این کار سترگ تنها از عهد محفل های برگزاری 8 مارچی بر نمی آید، بلکه بسیج عام و جنبش تمام می طلبد. تشکل و سازماندهی وسیع اجتماعی و فرهنگی می خواهد، تا زن و مرد چنین جوامع را با حقوق و آرمان های شان آشنا گرداند. انجام این کار بزرگ  توسط دولت های مردمی،  جنبش های مردم دوست، فرهنگیان دلسوز و خودگذر، تدوین قوانین حمایتگر، رشد و انکشاف عمومی جامعه در موارد اقتصاد، فرهنگ و سیاست میسر است.

نهضت های  فراگیر اجتماعی و فرهنگی که متاسفانه در کشور های چون افغانستان تا هنوز پدید نیست، محوری ترین  اصلی است که جامعه زنان را  می تواند به حرکت در آورد.  اگر قرار است درین کشور جامعه امن و مرفه و مترقی ایجاد شود، باید همه، اعم از زن و مرد دست به دست هم دهند و در راستای به حرکت درآوردن یک جنبش وسیع اجتماعی و فرهنگی و قانونی  دست به کار شوند. جامعه مهاجران وطن دوست افغان در خارج از کشور و بالخصوص زنان، می توانند ممد این نهضت قرار بگیرند و از  مبارزات اجتماعی و فرهنگی زنان  در داخل کشور حمایت کنند. با احترام.   مریم

 

************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٤٥                   سال دوم                       مارچ۲۰۰۷