کابل ناتهـ، Kabulnath




























Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 

هشت سال از خاموشی استاد رحیم بخش گذشت

 
 

از ایشـــور داس

 

هرگاه استاد قاسم افغان، بنیانگذار روش جدید غزلخوانی را که برمبنای موسیقی کلاسیک ،استوارقد برافراشته بود، ارج میگذاریم، تردیدی نتواند باشد که شاگرد و همدل او شادروان استاد رحیم بخش، کسی که روش استادش را تا پای جان پیگیری نمود، نیزگرامی میداریم .

 

در شماره های پسین کابل ناتهـ ، حرف های تازه درمورد استاد قاسم افغان با عکس های جالب خدمت خواننده فرهیخته پیشکش داشتم که همراهی و همدلی استاد رحیم بخش با استاد  قاسم افغان ، ازهر یک از آن تصویر ها بخوبی استنباط میشود.

 

طوریکه استاد رحیم بخش، دریکی از صحبت هایش گفته بود، در آغاز می خواست طبله بیاموزد وبعنوان طبله نواز درپهلوی استاد قاسم باشد، مگر طرزهای استاد در هنگام غزلخوانی، او را به بحر بیکران آوازخوانی راه داد که الحق چه خوب این راه را پیمود و بهترین نمونه های غزلخوانی را به میراث گذاشت.

 

کوه موسیقی، سرتاج موسیقی و سرآهنگ موسیقی کلاسیک کشور مان، شادروان استاد سرآهنگ هم از درس های استاد قاسم افغان فیض های برده بود. ولی استاد رحیم بخش با برپا کردن مراسم گـُـــرماندن، استاد قاسم افغان را استاد پذیرفت و بیشترین زمان ریاضتش را صرف غزلخوانی کرد. این حرف به هیچوجه این مراد را ندارد که استاد با راگ ها و راگنی ها و خیال و تمری هم آواز نشد. چنانکه نمونۀ کلاسیک خوانی فراوانی از او موجود است که در جای خویش از ناب ترین ها اند.

 

باری استاد رحیم بخش ،با همراهی دو فرزند هنر مند خویش، دریکی از شب های بهاردههء شصت، راگ مال کاوس را در استدیوی تلویزیون ملی افغانستان اجرا کرد.از کیفیت عالی اجرای آن راگ، نه تنها چشمان خودش اشک ریختند بلکه هرشنونده با احساس و اهل نظر را افسون کرد.

 

در کشور های هندوستان و پاکستان هم معمول است که آوازخوانی، تنها راه ای کلاسیک را می گزیند و یکی دیگری صرف غزلخوانی یا تمری و خیال را.

 

در دهه هایی پسین در پاکستان استاد مهدی حسن و استاد غلام علی خان، از راه غزلخوانی  شهرت عالمگیر را نصیب شدند . این روش در هندوستان به نردپان بسیار بلند چهره افروخته است.

 

استاد مهدی حسن در دهه چهل خورشیدی مهمان کابلیان بود آهنگ [ دیشب که تو از مهر به بام آمده بودی] را خواند که در هر خانه و در هر محفل بیشمار شنونده داشت. برخی را پندار به این بود که شاید غیر از مهدی حسن کسی را توان خواندن همچوغزلی نباشد. پسانها استاد رحیم بخش در یک محفل همان غزل را با حرکت و روش استاد قاسم خواند که به یقیین مهدی حسن هم تحسینش کرده باشد.

 

نمونه های بسیاری از غزل خوانی استاد رحیم بخش موجود اند که بازخوانی آنها هرگز در مرز مقایسه با اصل نبوده اند نمونه هایی ازینگونه شهکاری ها در کار استادان دیگر نیز دیده شده است. به گونۀمثال، در دههء پنجاه خورشیدی، شادروان استاد هاشم، قوالی [من جان خراباتم، جانان خراباتم ] را برای کوه موسیقی استاد سرآهنگ کمپوز کرد. سرتاج موسیقی این قوالی را به آن عظمت خواند که آن را جاویدانه ساخت و از عالی ترین کارهای هنری او به شمار می آید.

 

بازخوانی این قوالی را بعدها استاد مهوش، الطفات حسین، شریف جان غزل وجناب استاد همآهنگ کوشش کردند ولی صدسال باید صرف کرد تا ذره یی از عظمت هنرنمایی استاد سرآهنگ راکه درین قوالی به نمایش گذاشت، بیان نمود. نمیدانم که باوجود صدها پارچه از آهنگهایی که در تلویزیون از استاد سرآۀهنگ ثبت گردید، چرا این قوالی تلویزیونی نشد ویا اینکه بنابر نبود برق،صاحب این قلم از دیدنش محروم مانده است.

 

عظمت غزلخوانی استاد رحیم بخش ثبت تاریخ موسیقی افغانستان است، چشم به زمان باید دوخت تا دیده شود که از خرابات ویا از کدام گوشهء دیگر این سرزمین سُر، تال و لیی، یعنی افغانستان عزیز جوان رشیدی نشانهء از آن را مژده دهد.

درین شب و روزها، هشت سال از جاویدانه گی شاگرد زحمتکش استاد قاسم افغان، استاد رحیم بخش میگذرد. ارگان های مسؤول عرصه فرهنگ و نشر موسیقی تنها با پخش برنامهء شصت دقیقه یی تلویزیون ملی کار و مسوولیت شانرا در قبال بزرگداشت استاد انجام پزیرفته پنداشتند که در واقع جفای بزرگ در حق آن استاد است.

 

با درنظرداشت سرازیر شدن میلیاردها دالر کمک جامعهء جهانی، بیخی امکان داشت که با صرف مقداری پول، ارجگذاری مقام شامخ استاد رحیم بخش گواراتر برنامه ریزی میشد. بلدیه کابل، ریاست رادیو تلویزیون ملی و اتحادیه هنرمندان ، باید با راه اندازی برنامه های مشخص ازین فرزند خرابات در هشتیمن سال درگذشت او احترام بجا می آوردند.

 

استاد رحیم بخش در میان هندوان و سیکهـ های کابل، از ارج فروان برخوردار بود. حاضری آن استاد به نیایشگاه بابه سری چند در روز اول عید ویساک، که در همجواری گذر خرابات موقعیت دارد به هیچوجه از حافظه فرزندان جامعه هندو باوران افغانستان بیرون رفتنی نیست.

 

در روز اول عید ویساک، استاد با فرزندان و برادر و برادر زاده گانش  از شفق صبح در ینایشگاه حاضر میشد و با خواندن راگ و راگنی و تمری عید ویساک را به هموطنان بومیش تبریک می گفت بی آنکه در قبال این هنرنمایی مسآله مادی نهفته می بود.

 

هندوان و سیکهـ های کابل با دیدن آن لطف وبزرگواری استاد و همکاران او، بیدریغ عیدی میدادند . گرمی محفل به چنان مرزی میرسید که  گویی نورخدا از هرسو در آن محفل عرفانی  می بارید و محبت کابلیان را آفتابی می نمود.

 

روان استاد را شاد می خواهیم و ارزومندیم که اهل موسیقی و علاقه مندان غزلخوانی، روش این استاد بزرگوار را فراموش نکنند ویاد او را همواره گرامی بدارند.

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٩٠          سال چهـــــــــارم              دلـــــو/ حــــوت    ١٣٨۷  خورشیدی           فبــــــــوری 2009