کابل ناتهـ، Kabulnath
























Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 

قابل توجه جناب ایشور داس مسئول سایت وزین و پرخواننده کابل ناتهـ! منحیث یک خواننده دایمی سایت شما از قلب شهر کابل، خواهشمندم این نامه مرا بدون کم و کاست در سایت زیبای تان به دست نشر بسپارید. بسیار زیاد ممنون میشوم.  

با حرمت،

عبدالاحد سرتیپ

 
 

 

  برادرعزیزم صبورالله سیاسنگ!

باعرض سلام امید است صحت وعافیت داشته باشید .

 

محترما! پروسه تحقیقاتی را که درباره قتل اولین رئیس جمهور افغانستان شهید سردار داوود خان و خانواده شان به راه انداخته اید، واقعا قابل قدر و افتخاراست. جمع آوری حقایق و افشای جنایات، خدمت بزرگ به ملت مظلوم، شهیدپرور و قهرمانان افغانستان عزیز میباشد. زحمت و تحمل فشارهای مختلف درین راه کارهر ناکس نیست، بلکه شخصیت های با ایمان و نویسند گان باوجدان میتواند این رسالت تاریخی را به طوراحسن انجام دهند .

 

عرض ما به حضورتمام نویسندگان واقعی و مخصوصاً تاریخ نویسان اصیل کشور این است که اول باید از چهره های سیاه اوباشان که خود را در صف تاریخ نویسان و نویسنده گان جا زده ولی حتا با الفبای این مسلک مقدس نیز آشنایی ندارند و دیوانه وار دست به نوشته های دروغین و غیرواقعی میزنند، پرده بردارند. اینها با تحریف حقایق تاریخی نه تنها به یک کتله خوانندگان خیانت میکنند، بلکه مردم را به نوشته های بهترین ژورنالیستان و نویسندگان بدگمان میسازند.

 

چندی قبل در یکی از سایتها گزارش جعلی زیرعنوان "قاتل سردارداود خان بازداشت شد" نشر گردید و در یکی دو قسمت ان درباره خودم تذکرات دروغینی داده شده بود. من بلافاصله عکس العمل عتراضی خود را واپس به همان سایت ارسال کردم که متاسفانه زیر تیغ سانسور رفت و هیچگاه اقبال نشر نیافت.

 

بعد از آن در سایت وزین کابل ناتهـ ملاحظه نمودم که شما اصل موضوع را از خود جنرال امام الدین پرسیده بودید و او هم بر جعل بودن آن گزارش انگشت انتقاد گذاشته بود. حالا میخواهم درباره آن نوشته دروغین مطلبی را حضورتان تقدیم دارم. آنگاه قضاوت را به خوانندگان محترم خواهم گذاشت که ایا اخلاق و نورم نویسنده گی چنین میباشد؟

 

« قاتل سردارمحمد داود خان بازداشت شد: جنرال امام الدین از كمونیستان سرشناس به اتهام قتل سردار محمد داوود خان از سوی پولیس كشور هالند بازداشت گردیده است. این موضوع را ... نویسنده و ژورنالیست كشور طی یك تماس به کابل پرس گفته، افزود: بازداشت این جنرال كمونیست در هالند به اثر تلاش اوپراتیفی داكتر نادرشاه احمدزی رئیس اداره مدنی و حقوقی افغانستان صورت گرفته است. منبع که نخواست نامش فاش شود به نقل از یک فعال استخباراتی ضد طالبان بنام نادر شاه احمدزی، به کابل پرس گفت که جنرال امام الدین قاتل محمد داود پسر کاکای محمد ظاهر و اولین رییس جمهور افغانستان بازداشت شد. این منبع گفت که بر اثر تلاشها از داخل افغانستان در همکاری با پلیس آی، سی، سی (پلیس تعقیب جنایتکاران جنگی و انسانی) جنرال امام الدین قاتل سردار داود شش ماه پیش درکشور هالند بازداشت شد. منبع می افزاید: وی شش ماه پیش زمانی بازداشت شد که پلیس بین المللی براساس شماره تلفن 0799303180 از داخل افغانستان که با مخفیگاه جنرال امام الدین در هالند در ارتباط بود، رد پای او را کشف کرد. جالب است که رابط تلفنی از داخل افغانستان یکی از افسران مشهور خلقی به نام عبدالاحد سرتیپ است که تا مدتی پیش در دفتر یوناما نیز کار میکرد و این طور معلوم میشود که حالا در یوناما کار نمیکند. این شماره تلفن به همکاری دفتر مدنی حقوقی افغانستان که در اختیار پلیس جهانی قرار گرفت، کشف شده و دراختیار پلیس بین المللی قرار داده شده بود. عبدالاحد سرتیپ تا یک سال پیش با امام الدین که در ازبکستان به سر میبرد، در تماس بود و سرتیپ شرایطی را فراهم کرد که جنرال امام الدین با سو استفاده از امکانات ملل متحد از ازبکستان به هالند منتقل شود. دولت افغانستان تا کنون در زمینه تحقیق و بازداشت عبدالاحد سرتیپ کدام اقدامی نکرده است.»

 

برادرعزیزم صبورالله سیاسنگ!

وقتی که من گزارش دروغین فوق را در انترنت خواندم، اول به خنده افتادم و دوستانی که مرا میشناختند، هم خندیدند. البته در پهلوی خندیدن افسوس هم خوردیم، زیرا یک عده از نویسندگان وژونالیستان با صداقت و آرامش وجدان در صدد جمع آوری حقایق میشوند تا همه مسایل را بدون دخالت حب و بغض شخصی در محضر قضاوت مردم و تاریخ قراردهند، اما بد بختانه عده دیگر که خود را نویسنده و ژونالیست و تاریخ نویس جا زده اند، خلاف تما م نورمها، اخلاق، اصول و ابعاد نویسندگی قلم برمیدارند و با بی مسولیتی تمام میپردازند به پخش نوشته های دروغین ومغرضانه تا با این وسیله حقایق را طوردیگر وانمود ساخته و برای خود شهرت موقتی کسب نمایند.

 

اینک اولاً برای درک حقایق میخواهیم سوانح مختصرخویش را دراخیتارشما بگذارم و بعدا سرگذشت مختصری برای تان تحریر میدارم.

 

اسم من عبدالاحد و تخلصم سرتیپ میباشد. سکونت اصلی من در کندهار است اما فعلاً در شهر کابل زند گی دارم. بعد از فراغت درسال 1353 به صفت مامور در مدیریت عمومی معارف کندهار مقررگردیدم. وقیتکه حزب دموکراتیک خلق به قدرت رسید، من رتبه هشت بودم و نوبت ترفیع به رتبه هفتم بود. از اینکه حزبی نبودم نه تنها ترفیع مرا معطل کردند، بلکه جزایی به صفت کاتب دربست یازدهم یعنی سه رتبه پاین دریکی ازمکاتب ولسوالی پنجوایی کندهار تبدیل گردیدم. مدیر لیسه زرغونه کندهار برای پیشبرد کارهای اداری مرا در مرکز ولایت لیسه زرغونه به صفت مامور اداری طور خدمتی پیشهاد کرد. سه ماه دران لیسه انجام وظیفه نمودم. بعداً مرا جزایی دربست یازدهم به صفت کاتب یکی از دورترین مکاتب ابتدایی ولسوالی خاکریز کندهار تبدیل نمودند که پایین ترین بست در چوکات دولت میباشد. روزی که مکتوب تبدیلی رابه ولسوالی خاکریز بردم، ولسوال مرا به عوض اینکه به مکتب مربوطه معرفی کند، با دو موتر مسلح به یک خرابه بیرون از ولسوالی برد و بعد ازلت و کوب زیاد به این اتهام که تو اشرارهستی واپس به ولایت کندهار فرستاد. آن وقت صاحبجان صحرایی والی کندهاربود. او با استعمال الفاظ غیرانسانی مرا تحویل محبس کندهارنمود که در آنجه سه ماه ولچک و زولانه وکوته قلف ماندم. بعد ازسه ماه نسبت مریضی شدیدی که داشتم، ولچک و زولانه مرا برداشتند و به طور زندانی عادی در پهلوی شانزده صد زندانی دیگر یک سال به را سربردم. یک هفته بعد از رها شدنم، تجاوز روس صورت گرفت.

به روزسوم تجاوزروس (نهم جدی) به پاکستان مهاجرگردیدم و دو سال در آنجا سرگردان ولالهاند به سربردم. بعدا دریک کمپ مهاجرین به صفت معلم ایفای وظیفه مینمودم. در سال 1364 هجری نماینده دفتری و فرهنگی جبهه آزاد مجاهدین که یک جبهه قومی درکندهار فعالیت داشت مربوط تنظیم جبهه ملی نجات حضرت صاحب صبغت الله مجددی بود و قوماندان آن غریب شاه مشهور به حاجی مغاش نام داشت، همکاری نمودم. بعد از پیروزی مجاهدین باوجود آنکه عضو شورای جهادی کندهاربودم و جناب حضرت صاحب مرا به صفت رییس آریانا در کندهار مقرر کرد، به اساس اختلافات میان مجاهدین به وظیفه نرفتم و به حیث پروگرام منجریک انجوی افغان در کندهار ایفای وظیفه نمودم. بعد ازفیصله کنفرانس بن وقتی که اداره موقت به وجود آمد، برای تبریکی بعضی از دوستان با پنجاه نفر معزیزین و ریش سفیدان و علما به کابل آمدم. در کابل به اساس خواهش و پیشنهاد وزیرمعارف پروفیسر رسول امین به صفت رییس استخدام وزارت معارف مقرر گردیدم. وقتی که پروفیسررسول امین تبدیل گردید، من استعفا دادم و بعدا در کمیسون ارزیابی تصدی های دولتی به حیث رییس تصدی های تجارتی مقرر گردیدم. چند ماه بعد دریک پروژه به نام پروگرام نوین برای افغانستان ) (ANBP مربوط پروگرام انکشافی ملل متحد به صفت مشاور مقر گردیدم. همه میدانند که پروگرام انکشافی ملل متحد هیج نوع فعالیت سیاسی و استخباراتی ندارد و نه به اعضای خود اجازه میدهد که درین عرصه کارکند. من که تا امروزدر انجا مصروف وظیفه میباشم، باید چند نکته اساسی را روشن سازم:

 

اول:  برای یک روز هم عضویت حزب دیموکراتیک خلق نه ازجناح خلق و نه از پرچم و هیچ گروپ چپ دیگر را حاصل نکرده ام و نه به چنین کاری علاقه دارم.

دوم : برای یک روز نه دریشی نظامی پوشیده ام، نه تعلیمات نظامی دیده ام و نه در عمر خود مخفی شده ام.

سوم : تا حال نه جنرال امام الدین را دیده ام، نه صدایش را از تلفون شنیده ام، نه با وی  شناخت دارم، چه رسد به روابط شخصی و فامیلی و حزبی! شما میتوانید از خود جنرال امام الدین پرسید. من حتی قبل از خواندن نوشته های شما در سایت کابل ناتهـ  اصلاً این را هم نه میدانستم که او از کدام ولایت است وفعلا درکجا بسرمیبرد؟ و چه کاره بوده است؟

چهارم : برای یک روز نه دریوناما کارکرده ام ونه هم انتقال مهاجرین از یک مملکت به مملکت دیگر وظیفه یوناما میباشد بلکه آن پروگرام کاملاً جداگانه بوده و بنام کمیساری عالی ملل متحد در امور مهاجرین "یوان اچ سی آر" یاد میشود.

 

درصورتیکه یک شخص نه ازوظیفه سابقه نه از وظیفه فعلی، نه از رتبه و نه از مسلک من معلومات داشته باشد و نه هم از وظایف یوناما و "یوان اچ سی آر" چیزی بداند، با آنهم چنین دروغ شاخدارخود ساخته را نشرمیکند، وی نویسنده نبوده بلکه فاقد ایمان و مریض وجدان میباشد .

 

می آیم درباره محاکمه جنایتکاران: من اصلاً به محاکمه هاگ (هالند) معتعقد نیستم، زیرا میدانم که این دادگاه برای اهداف سیاسی مشخص ساخته شده است نه برای تامین عدالت. اگرما توان و امکانات محاکمه جنایتکاران و وطن فروشان کشور خود را داشته باشیم، صدها مجرم را می بینم که بسیار زنده گی مجلل دارند و دردولت فعلی در پست های بلند کارمیکنند که اعمال انها را همه روزه تماشا میکنیم.  امروز در همبن شهر کابل زور ما به آنها نمیرسد، چه رسد به آقای امام الدین و امثال شان که در گوشه های دوردست غرب زندگی میکند....

 

با تقدیم احترام

 

عبدالاحد سرتیپ

سوم عقرب ۱۲۸۷، کابل - افغانستان

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۸٩          سال چهـــــــــارم              دلـــــو    ١٣٨۷  خورشیدی           فبــــــــوری 2009