کابل ناتهـ، Kabulnath
















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
   قله های بارز پاییز
 

غلام حیدر یگانه

 

 اسپ ابلق ابر

آسمان را بال داد

تنور کوچه از هرم پاییز گل انداخت

و پرپرِ جوهر، جولان داد فتح به دور دست را

 

امروز گدازة رنگ، کوچه ها را تر کرده ست

و پوستین آسمان، قوغ گرفته ست از خم پاییز

امروز باید اصل اشتعال را زبانه کشید

که خورشید

چون انارِ ترکیده در قاب صبح

                                    آتشخند زده ست

 

امروز که نبوغ هستی قله کشید

که دست در آشیان آفرینش متمکن گشت

و هوش، مثل دُلفین در بحیرة راز تازه شد

انگشت را باید مثل خوشة گندم، بار زد

تن را باید لبریزتر از انگور، بالاند

 

ما به اصل بخشایش منور گشتیم

و بی نر و مادگی و من و تویی ما را برکشید

ما دانشگاه و پوهنتون را می خمیریم در «پگاه»، بی قید

و کیش مِهرِ ما بودا و زردشت را یکسان، نوربخش می ستاید

قلم ما در اکادمی «الف» بی عاریت می لغزد

و مجتمع «پ» در پاییز ما بذرانبار بدایعست

 

پاییز همچون درخشانترین کره اسپی شیهه زد

تا اصرار نکنیم که خزان، صرفا سه ماه است

تا دایره المعارف ما در محرقة عرف، زرد رویی نکشد

و بدانیم که اگر کورة پاییز ملایم بود

زندگی غوره می ماند

 

صوفیه - 2008

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۸٤           سال چهـــــــــارم                  عقـــــرب/قوس    ١٣٨۷  خورشیدی              نومبر 2008