کابل ناتهـ، Kabulnath












































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 

زرنگـار مــن سـيزده سـاله شـد ...

 

صبورالله سـياه ســنگ
hajarulaswad@yahoo.com

(بخـش نخـسـت)

 آرزو

 

اگـر جـاي ديمتري ايوانويچ مندليف مـيبودم، هـنگـام سـر و سـامـان دادن جدول دوره يي عناصر کيمـياوي، در سـتون "فلــزات نجـيبه" دو نام ديگـر را پهـلوي طــلا و نقـــره و پلاتين مـينوشـتم: مــريم مـحبوب و زلمـي باباکوهـي

 

در روزگـار سـردرگمـي، سـرگـراني و سـرگـرداني کنوني، دوازده سـال آزگـار اسـتوار نگهـداشـتن "زرنگـار" و به اينگـونه پاسـداري از زبانهـاي فـارسـي و پشـتو در برونمـرزهـا، رهـاورد مـاندگـار هـمـين دو نام بزرگ در نقش گـردانندگـان نسـتوه اين رسـانه گـرانسـنگ اسـت.

 

دوهـفـته نامـه زيباي "زرنگـار" (تورنتو/ کـانادا) با چاپ شـمـاره 280، امـروز يکـم نومبر 2008، پا مـيگذارد به سـيزدهـمـين سـال نردبان سـرنوشـت خـود. اين روز خجسـته شـايان شـادباش گـفـتن به مـريم مـحبوب و زلمـي باباکوهـي و نيز ياران زرنگار در چـهـار گـوشه جـهـان اسـت.

 

به جــای ديباچــه

 

نوشـته کنوني مـيخـواهـد نگـاهـي به 280 شـمـاره اين نشـريه از نوامبر 1996 تا نوامبر 2008 باشـد. يادداشـت برداشـتن پس از ديد زدن چـهـارده هـزار برگ "زرنگـار" هـرگز نمـيتواند در اين فشـرده بگنجد. خـواسـت نگـارنده نيز بررسـي يا بازنگـري درونمـايه نوشـته هـاي چاپ شـده در دوازده سـال گذشـته نيسـت.

 

چند جـا نمـونه هـايي کـه شـايد بتوان آنهـا را "تلاش براي هـمگذاري" با نشـريه هـاي ديگـر خـواند، آورده شـده اند. بهتر اسـت هـمـينجـا و هـمـين اکنون روشن باشـد کـه هـدف از چنان نمـايه هـا رويارو نشـاندن، بزرگ يا کوچک نمـاياندن و برتر يا ته تر سـاختن جـايگـاه "زرنگـار" در کنار يا در برابر اين يا آن رسـانه ديگـر نيسـت؛ زيرا در روزگـار کنوني هـر کـه راه خـود را مـيپويد و پاســخ خــود را مـيـدهــد.

 

انگـشـت گـذاشــتن به شـمـاري از نمـودهـا و نگـارندگـان، براي بازنمـايي رنگـين کـمـان کـارکـردهـاي "زرنگـار" اسـت، نه برجسـته سـاختن نام و نشـان يکي و ناديده گـرفـتن ديگـري.

 

خــواهــش

 

با هـمـه پروا و بازبيني بايسـته، شـايد نادرسـتيهـاي ناخـواسـته در اين نوشـته راه يافـته باشند. برخلاف پناه جسـتن به کليشــه کهـنه "عذر نه چندان معــقـول" يا خـواهـش قـــراردادي از خـوانندگـان کـه "اشـتباهـات را به ديده اغمـاض بنگـريد وبنده را ببخشيد"، امـيدوارم نارسـايي ديد و دريافـت و پرداخت در اين نوشـته از سـوي خـواننده ناديده گـرفـته نشـوند، تا با آگـاه شـدن از شيوه درسـتتر پرداختن به هـر آنچـه کـه مـيتوانسـت درسـت و دگـرگـونه آيد و اينجـا چنان نيسـت، از بيراهه رفـتن دوباره در آينده جلوگـيري شـود.

 

زرنگـار

 

هـمت فراهـم آوردن کـمـابيش يکصدهـزار نوشـته به دو زبان پشـتو و فـارسـي در دوازده سـال پيهـم، با پيگـيري خسـتگـي نشناس در تمـوز و سـرمـا و بهـار و پاييز، نام ديگـر "زرنگـار" اسـت.

 

گـرچـه شنيدن اين نکـته مـانند بديهـيات روزمـره آهـنگ آشنا دارد، ولي اگـر "زرنگـار" نمـيبود، آيا در هـر گـوشه و کنار نمـيگـفـتيم: "در مـيان اينهـمـه رسـانه هـاي انگليسـي و فرانسـوي و چند زبان ديگـر در کـانادا، جـاي يک نشـريه افغـاني چقـدر خـالي اسـت"؟

 

زرنگـار" با بيشـتر از يک دهه تکـاپو در راه تازه نگهـداشـتن زبانهـا و گـويشهـاي مـردم افغـانسـتان کـاري کـه هـرگز نمـيتوان از آن چشـم پوشيد، انجـام داده اسـت. چناني کـه گـفـته شـد، کـمبود هـنگـامـي آشکـارتر مـيگـرديد کـه نشـريه يي به اين روال و پشـتکـار نمـيداشـتيم. آيا آمـاده بودن بدون ديرکـرد و گسسـت هـر پانزده روز در دوازده سـال، در گـام نخسـت ارج گذاشـتن به خـواننده نيسـت؟

 

آشکـار اسـت کـه "زرنگـار" مـيتوانسـت بهتر از اين باشـد. بيچون و چرا مـيتوان گـفـت مـريم مـحبوب و زلمـي باباکوهـي نيز چنين امـيد و ديدگـاهـي خـواهـند داشـت، و چرا نبايد داشـته باشند؟ اين هـم آشکـار اسـت کـه بهسـازي رسـانه هـا نمـيتواند يکسـره کـار گـردانندگـان باشـد. و اگـر چنان مـيبود، نقش هـنرمندان، نويسـندگـان، سـرودپردازان، مترجمـين، پژوهشگـران، و دسـت اندر کـاران گسـتره فرهـنگ چـه مـيشـد؟

 

چـهــار ســـتون زرنگـاری

 

دوهـفـته نامـه "زرنگـار" رهکوره هـايي را پشـت سـر گذاشـته و به گـفـته مـهـدي اخـوان ثالث "تا بدين غـايت کـه بيني راه" پيمـوده، و آنچـه را نخـواسـته از دسـت دهـد، ارزشهـاي زيرين اسـت:

 

1) آزادگـــی: بلندگـوي اين يا آن سـازمـان سـياسـي نبودن، ابزار کـار فلان گـروه يا نهـاد نشـدن و پيدا يا پنهـان دنباله رو شبکـه هـاي نيمـه سـياسـي_ نيمـه فرهـنگـي نگـرديدن

 

وابسـته و فرمـان پذير بودن به دسـتگـاههـا و پايگـاههـاي نيرومند امـروز سـودهـاي بزرگ و زيانهـاي بزرگ دارد. "زرنگـار" با برتر پنداشـتن گزينه آزاد انديشي، ارجگذاري به اصالتهـاي فرهـنگ کشـور، بازتاب غيرجـانبدارانه رويدادهـاي سـياسـي افغـانسـتان و جـهـان، پاسـداري از آزادي انديشه و بيان، بيگـانگـي با سـانسـور، با سـرافرازي به پيشـواز سـال سـيزدهـم زندگـي و بالندگـي خـويش مـيرود

 

مـريم مـحبوب و زلمـي باباکوهـي، برگ برگ اين نامـه را از آلايش هـر گـونه برچسپ سـياسـي و مـهـر يکسـوگـرايي پيراسـته نگهـداشـته اند. ازهـمـين رو، وزش بادهـاي سـياسـي چـه در اورنگ و پايتخت و پيرامـون آن و چـه در نمـايندگـيهـاي حاکـمـيت افغـانسـتان در کـانادا و برونمـرزهـا، اقليم خـاسـتگـاه و بنيان ديدگـاه اين نشـريه را دگـرگـون نسـاخته و نخـواهـد سـاخت.

 

2) گســـتره پرداخـت: خـوشبختانه "زرنگـار" هـيچ واگـويه "روشنفکـرانه" را درفش نام آوري خـويش سـاخته، و هـمـواره مـيزبان مـهـربان هـمـه خـامـه به دسـتان، هـنرمندان، انديشـمندان و آفرينشگـران درونمـرزي و برونمـرزهـا از هـر گـوشه جـهـان اسـت. اين نشـريه از آغـاز تا امـروز به هـمـه بخشهـايي کـه از رسـانه هـاي کنوني انتظار برده مـيشـود، مـيپردازد.

 

3) پالودگــی جـو نوشــــتاری: "زرنگـار" با چگـونه انديشي آگـاهـانه، هـنگـام رنگـارنگـي يا رنگ آمـيزي رژيمـهـاي جـهـادي، طالبي، انتقـالي، پارلمـاني و پشـتوانه دار، هـرگز چيزي ننوشـته کـه با دگـرگـون شـدن جـو سـياسـي کشـور از چاپ آن پشيمـان يا هـراسـان شـده باشـد. روشن نگهـداشـتن فـانوس فرهـنگ پاکيزگـي در رهگذار بادهـاي ويرانگـر غـربت و دشـواريهـاي ناگزير آن يکي از برازنده ترين کـارکـردهـاي "زرنگـار" اسـت.

 

4) پشـــتکـار: فراهـم آوردن هـفـت شـمـاره نخسـت در هـر مـاه و بيش از 270 شـمـاره پيهـم به دنبال آن در هـر دو هـفـته از آغـاز تا امـروز نشـانگـر ايسـتادگـي بر سـر پيمـان اسـت. از آنجـايي کـه پيوسـته پردازي در کـارزار رسـانه هـا از "بايد"هـاي درنگ ناپذير شـمـرده مـيشـود، "زرنگـار" از اين آزمـون نيز پيوسـته پيروز آمـده اسـت.

 

پيشــينه

 

"زرنگـار" بر تهـداب "واژه" (نشـريه نازک ادبي اجتمـاعي به گـردانندگـي مـريم مـحـبوب و زلمـي باباکوهـي و ياري چند تن از هـمکـاران و هـمـدلان) بنيان گذاشـته شـد. سـرمقـاله نخسـتين شـمـاره يکـم نوامبر 1996 "واژه" مـينمـاياند کـه "زرنگـار" برامـد صرفـا ذوقي يا تفنني نبود.

 

آن "واژه" کوتاه و _هـمزمـان_ بلند، با بخشيدن هسـتي خـويش به "زرنگـار" در نمـود مـاهـنامـه خبري_ اجتمـاعي به نام شـايسـته تر و دارنده بار معنايي فراگـيرتري تا هـمـين اکنون دنباله دارد.

 

گزينه هـاي سـنجيده زبانهـاي پشـتو، هـزارگـي، ازبيکي، و گـويشهـاي چندين گـوشه ديگـر افغـانسـتان در چند مـاه نخسـت، قلمـرو زباني "زرنگـار" را چنان گسـترده سـاخت کـه شـايد بسـياري از رسـانه هـا براي رسـيدن تا آن دسـتکـم سه سـال را پشـت سـر نهـند.

 

تنهـا نگـاهـي به سـرنامـه برخي از نوشـته هـاي چند شـمـاره آغـازين بسـنده خـواهـد بود بدانيم کـه "زرنگـار" چگـونه پا گـرفـت: نابودي هـويت انسـاني زنان در افغـانسـتان، لندي شـاخه يي از باغسـتان ادب پشـتو، چاربيتيهـاي هـزارگـي، بدخشيانه هـا، عـاشقـانه هـاي هـزارگـي، بررسـي لندي، لندي و مقـايسه هـاي کـمـرنگ، قـامـوس لهجـه هـزارگـي، هـنر دسـتدوزي در قندهـار، خـانه هـرات، آنسـوي صد سـالگـي نورسـتان، په لويو غـرو باندي را تاو شـوه توفـانونه، دهقـان کـابلي، سـنگـرديهـا يا ترانه سـنگهـاي پنجشيري، ترانه هـاي ازبيکي، تاريخ هـزاره هـاي افغـانسـتان و ....

 

نخســــتين هـمکـاران

 

"زرنگـار" با خـامـه هـمکـاراني کـه ياد شـان هـمـواره گـرامـي اسـت، راه افـتاد. برخي از اين نويسـندگـان، پژوهشگـران و برگـردانندگـان، سه سـال و شـمـار ديگـر تا دوازده سـالي کـه به اکنون مـيرسـد، هـمکـاري خـويش را پايا و پويا نگهـداشـته اند: دکـتور حفيظ الله خـوژلن، نوذر الياس، جمعه خـان نظري، کـامل انصاري، ش. جمـالي، مسعود سعد، شنبلي، مـحـمـد معصوم هـوتک، عنايت شـريف، شـريفه شـريف، غفـار حامـد، داکـتر حسـين دانشـور، لطيف طبيبي، هـمـايون اسـمـاعيلي، فضل احـمـد الکوزي، داکـتر حشـمت، شفيق وجدان، فرهـاد لبيب، آذريان افغـانزاده، هژبر شينواري، پويا فـاريابي، رهـنورد زرياب، داکـتر اکـرم عثمـان، عمـاد جـوادي، داکـر جنيد شـريف، سـيد طبيب جـواد، پرخـاش احـمـدي، داکـتر مـحـمـد ثنا نيکپي، تمـيم واعظي سـديد، مشـتاق نوري، شـاه معين، سـرور انوري، عـزير طغيان، پروين فيض زاده ملال، نعمت حسـيني، احد آذرنگ، مـحب حيرت، عصمت الله روحاني، حبيب پوپل، قـدوس پوپل، نصير مـهـرين، منصور اسپه خـايي، عبدالاحد ترکـمني، گلبهـار، داکـتر زهـره عـاطف، حنيفه فريور، واحد نظري، مـحـمـد نبي اکـرم، سـيد علم فرياد، نجيب ثاقب، فـارووق روشنا، زلمـي هـيوادمل، مـحسـن عـابدي، يحيا رحـمـاني، هـمـايون باخترياني، پرويز نيک آيين، هـدايت الله مـحـمـود، نصير نيکيار، جـاويد طاهـري، عبدالرشيد سـرحدي، راحله دره وال، غلام نبي خـاطر، دکـتور مـحـمـد معصوم اخلاص، ظاهـر ناسـوت، ضيا افضلي، آصف بره کي، و ديگـران.

 

بايد گـفـت کـه شـمـار نويسـندگـان، شـاعران، پژوهشگـران، مترجمـين، هـنرمندان و هـمکـاراني کـه بيشـتر از دو نوشـته به "زرنگـار" داده اند، از دوصدو پنجـاه مـيگذرد. فرسـتندگـان پيامـهـا، يادداشـتهـاي کوتاه و نامـه هـا و نيز هـمکـاراني کـه کـمتر از سه نوشـته براي چاپ فرسـتاده اند، از سـنجش برون اند.

 

نردبان ســــه پله

 

زندگـي ده سـال "زرنگـار" را از ديدگـاههـاي گـوناگـون، به چندين شيوه مـيتوان دسـته بندي و بررسـي کـرد. يکي از سـاده ترين روشهـا مـيتواند بر گـرايشهـاي عـام مـحتوايي اسـتوار باشـد. بدون دو شـمـاره نخسـت در نومبر و دسـمبر 1996 کـه بيشـتر نقش آغـازگـرانه و پيشگـفـتاري داشـتند، "زرنگـار" چنين برخبندي خـواهـد شـد.

 

1997 تا 1999: سـير پيشـرونده، شگـوفـايي، با شـمـار فزاينده نوشـته هـا و ترجمـه هـا

1999 تا 2001: سـير دايروي، سـرگـرداني و ايسـتايي با کـاهش چشـمگـير نوشـته هـاي تازه

2002 تا امـروز: جـهش دو باره، تلاش به سـوي شگـوفـايي با دسـتاوردهـا و آرايه هـاي تازه

 

1) ســــير پيشــــرونده: جنوري 1997 سـرآغـاز شگـوفـا شـدن "زرنگـار" و شناخته شـدنش در مـيان باشندگـان تورنتو (کـانادا) بود. سـيلي از نامـه هـاي خـوانندگـان با شـمـاره سـوم رسـيدند، و به دنبال آن بحث و تبادل انديشه، بازتابهـايي کـه بيانگـر گـوناگـوني بينش و مـواضع فکـري و سليقه نويسـندگـان بودند. رويارويي آرا و نگهـداشـتن مـوازنه آنهـا نيز به غناي نشـريه افزودند.

 

گـردانندگـان "زرنگـار" با مـيانجيگـري برازنده و اعلام صريح مـواضع در پرتو حرمت قلم و کـاربرد آن از سـنگـر ادب مخـالفـت، تدبير را از آغـاز بر آن داشـتند کـه اين نشـريه "صحنه بي نتيجـه نبرد بيحاصل" نگـردد. با تکيه بر هـمـين اصل بود کـه بسـياري از کشـمکشهـاي تند و خشن ولو از سـوي نويسـندگـاني چون اعظم رهـنورد زرياب و پويا فـاريابي راه انداخته شـده بود، در جـاي مناسبي پايان داده شـد، بدون آنکـه آزرده شـدن بزرگـان برتر از حرمت گذاشـتن به خـوانندگـان پنداشـته شـود.

 

بلندترين گـام فراخدلانه "زرنگـار" در آن سـالهـا، چاپ نامـه هـايي کـه آشکـارا از سـنگـر ضد خط نشـراتي و خدمـات مطبوعـاتي برايش مـي آمـدند، بود. چنين روشي، هـم سـيمـاي آزادي و آزادگـي اين نشـريه و هـم گسـتردگـي ديد و برخـورد گـردانندگـانش را به نمـايش مـيگذاشـت و سبب مـيشـد کـه مـيزان اعتمـاد در فضاي تفـاهـم مـيان نشـريه و خـوانندگـان بيش از پيش برجـا مـاند.

 

دو سـال 1997 و 1998 با پيروزيهـاي گـام به گـامـي کـه دسـتاورد تلاش دو سـويه گـردانندگـان و هـمکـاران "زرنگـار" بود، از پربار ترين روزگـار اين نشـريه به شـمـار مـيرود. انبوهـي از پديده هـاي آفرينشي کـه بار نخسـت هـمـينجـا چاپ مـيشـدند، هـمپاي آن برگـردانهـاي بهـنگـام داغترين سخنان روز، و گزارشهـاي سـياسـي درون کشـور، نام و جـايگـاه "زرنگـار" را در مـيان نشـرات چندين سـاله برونمـرزي روشن سـاخت.

 

اين نشـريه با گسـترده سـاختن چـهـارچوب درونيش، برگهـايي را براي بازتاب اخبار مجتمع افغـانهـا در تورنتو (کـانادا) و بازگـويي هـر چـه بيشـتر نظرات خـوانندگـان باز کـرد، و با کـاربرد اين شيوه ارزنده به رونق خـويش افزود، زيرا با مـردم پيوند نزديکـتر يافـت.

 

دنبال کـردن زنجيره نوشـته هـا در پيرامـون آثار باسـتاني، مـوزيم ملي، سکـه هـاي غـارت شـده، قـاچاق داراييهـاي معنوي افغـانسـتان و نقش نصيرالله بابر و خـانم بينطير بهتو در آن، سـرنوشـت زار کودکـان و زنان افغـانسـتان در گذرگـاه فقر، گـرسـنگـي و خـودکـامگـي فرمـانروايان کوچک و بزرگ، مسـايل حقـوق بشـر، گـاهـنامـه ياد رفـتگـان و بزرگداشـت کـارنامـه شخصيتهـاي از دسـت رفـته، پيگـيري رويدادهـاي غم انگـيز بوداهـاي بامـيان از آسـتانه نخسـتين خطرهـا تا فروپاشي، يادهـاي تازه به نشـانه ارجگذاري از هـنر و هـنرمندان پرآوازه و آواره کشـور، برگهـايي از تاريخ نهـان و آشکـار افغـانسـتان و جـهـان، پژوهشهـاي دانشـورزانه در پيرامـون سـياسـت، ادبيات، عرفـان، راه اندازي بحثهـاي ادبي، بازشناسـايي تاريخ و جغـرافياي ويران امـروز و شگـوفـايي برخي از زيسـتبومـهـاي ديروز اين ديار، تحليلهـا، تبصره هـا، رخدادهـاي جـهـان و پيوند آنهـا با سـرنوشـت امـروز و فرداي افغـانهـا و ...، به "زرنگـار" جلوه نيکوتر مـيبخشيدند.

 

2) ســـالهـای ســـرگـردانی و ســـير دايروی: به دليلي کـه زياد روشن نيسـت، شـمـار هـمکـاران پرکـار "زرنگـار" پس از نيمـه 1999 تا رويداد يازدهـم سپتمبر 2001، آهسـته و يکي پي ديگـر کـاسـتي گـرفـت. اين نکـته نه به آن معناسـت کـه "زرنگـار" ديگـر مطالب تازه آفرينشي، پژوهشي و ترجمـه به دسـت نياورد، يا هـمکـاران تازه نيافـت. هـنگـامـي کـه کليت پيامـد و دسـتاورد اين دور دو سـال و چند مـاه را در برابر رهـاورد دو سـال و شش مـاه پيشـتر "زرنگـار" بگذاريم، افـت چشـمگـيري در هـمکـاري و پرکـاري آناني کـه پيوسـته مـينوشـتند، رونمـا مـيگـردد.

 

با آنچـه گـفـته آمـد، نمـيتوان از نوشـته هـاي پيوسـته و پر اهـمـيت داکـتر ثنا نيکپي، يحيا رحـمـاني، عصمت الله روحاني، عبدالرشيد سـرحدي، نجيب ثاقب، نصير مـهـرين و ديگـران در هـمـان دوره ياد نکـرده گذشـت.

 

اگـر 1999 تا 2001 را سـالهـاي کـمترين سـياسـي و کـمتر ادبي (آنهـم به مفهـوم بهبود نسبي عرصه طنز، تاريخ ادبيات و چاپ شـمـار زيادتر شعر) "زرنگـار" بنامـيم، نادرسـت نخـواهـد بود.

 

3) ســـالهـای پس از ســــپتمبر 2001: نشـريه يي کـه روزگـار دشـوارش را به سختي سپري مـيکـرد، ناگهـان با آزمـون بزرگـي رويارو گـرديد: سه شنبه خـونين يازدهـم سپتمبر 2001. اين چرخشگـاه پيشبيني ناپذير بيشـتر از هـر گـونه درگـيريهـاي سـياسـي دروني، از هـر رسـانه جـهـان توجـه و بازتاب ويژه مـيخـواسـت.

 

جـو زمسـتان سـياسـي جـهـان در سـايه واگـير CNN و هـمگـامـانش، فراگـرفـتن "زبان اشـاره" کـاخ سپيد و هـمزباني با جـهـانسـالاران، بسـياري از رسـانه هـاي جـهـان را به تنگنا و حتا بن بسـت خـودسـانسـوري نشـانده بود. از يک سـو مقـوله هـاي نويني به مـيان آورده شـدند و از سـوي ديگـر، شـمـاري از مقـوله هـاي کـهـن معناهـا و رنگهـاي تازه گـرفـتند. زبانزدهـاي تروريزم، نبرد با تروريزم، نظم نوين جـهـاني، ارتش صلح، ارتش جنگ، زندانيان سـياسـي و زندانيان غيرسـياسـي، بازداشـت شـدگـان جنگـي، بنيادگـرايي، اعتدالگـرايي، مـيانه روي و حتا مفـاهـيمـي مـانند مبارزه، آزادي، رهـايي، رسـتگـاري، جنگ، صلح، بازسـازي، کـمک جـهـاني، جـامعه جـهـاني، تمـويل سـياسـي، تمـويل نظامـي، آشـوبگـران، شکنجـه، زندان، مشـاور نظامـي و دههـا اصطلاح فراتر يا فروتر ازينهـا مـانند فرشـته، اهـريمن، نفـت حلال و خـون حرام، از در و ديوار به سـر و روي رسـانه هـا مـيباريدند و تعبير تازه مـيخـواسـتند.

 

نخسـتين نويسـنده افغـان کـه به زودي پس از يازدهـم سپتمبر، درسـت هـنگـامـي کـه سـرگـرداني سـياسـي بر انديشه بسـياري از روشنفکـران مـحتاط و دورانديش (به شـمـول نگـارنده اين يادداشـت) سـايه افگنده بود، با مـوضعگـيري بدون ترس با چاپ سـرمقـاله شـمـاره اول اکـتوبر 2001، جـايگـاه "زرنگـار" را بار ديگـر روشن سـاخت، مـريم مـحبوب بود. يکي از زودترين، ژرفـترين و بهترين تحليلهـاي سـياسـي کـه تا کنون در پيرامـون اقليم سـياسـي افغـانسـتان و چون و چند وزش بادهـاي سـياسـي به سـوي آن نگـاشـته شـده، هـمـان اسـت.

 

"زرنگـار" از يورش زمـيني و آسـمـاني ارتش ايالات متحده بر خـاک افغـانسـتان (نوامبر 2001) تا کنون با تلاش زياد سـوي رهـيابي مـيرود.

 

هـفـت سـال پسـين را مـيتوان سـالهـاي خـوديابي، ژرفنگـري و رخشندگـي تازه اين دوهـفـته نامـه در گسـتره هـاي ادبيات، سـياسـت و گزارشگـري دانسـت.

 

در کنار دوسـتاني کـه پيوند خسـتگـي ناپذير شـان را با "زرنگـار" هـمچنان اسـتوار نگهـداشـته اند و پيشـتر نامـهـا شـان ياد شـدند، نويسـندگـان و هـمکـاراني چون پوهـاند حسـنيار، غلام حسـن ناصري، پرتو نادري، دکـتور بشير سخـاورز، غفـار صفـا، دکـتور لعلزاد بلوچ، کبير بختياري، کبير الينگـاري، مـحـمـد اکبر سـيد زاده، دکـتور اسـد آصفي، ولي احـمـد نوري، معراج امـيري، مسعود راحل، هـارون امـير زاده، کـاظم کـاظمـي، خـالده فروغ، کـمـال الدين مسـتان، رازق رويين، منصور سـايل شباهـنگ، عليشـاه احـمـدي، فوزيه رهگذر برلاس، هـارون راعون، گل احـمـد شيفـته، مـير اسـمـاعيل جباري نژاد، انجنير داوري زمـينداوري، حسـيب الله فضل نسـيم، رحيم الله دراني، خـالد نويسـا، قـادر مـرادي، قـدير حبيب، ايشـور داس، نعمت حسـيني، مـير ناصرالدين کليم زيوري، ثريا رحـمـاني، غلام نبي خـاطر، رباني بغلاني، دکـتور لعلزاد، نورالحق ياسـين، عقيل مـحبوبي، کـمـيل مـحبوب، حاجي سخي احـمـد، انجنير شـاه معين، قـادر مـرادي، قـدير حبيب، عبدالقـدوس لودين، الحاج عبدالرزاق ايوبي، خـالد خسـرو، سهـيلا حسـيني، کـاکـه تيغون، ملک سـتيز، ذبيح الله امـانيار، مسعود انديشـمند، باقي سـمندر، هـمـايون باخترياني، مشـتاق کـريم احـمـد نوري، يعقـوب ابراهـيمـي، وحيد مژده، آقـا سـيد نسـيان، اسـتاد عبداللطيف پاکدل، احـمـد شـايق قـاسـم، فريد آژند، صفي الله امـين زاده، مـحـمـد اکـرام انديشـمند، الحاج عبدالرزاق ايوبي، نجيب الله، نيازي فيض آبادي، نقيب آروين، احـمـد عدالت دوسـت، ياسـين رسـولي، قسـيم اخگـر، ويس حسـن، قـاضي عصمت الله روحاني، حاجي فواد هـاشـمـي، دکـتور رسـول رحيم، خـواجـه عبداللطيف صديقي للندري، مـحـمـد اصغـر عبادي، مـحـمـد شـاه فرهـود، قـاضي مـوسـي هسـتي، ناجيه طبيبي، احـمـد فريد کـاکـر، فياض نجيمـي، نورالدين خـاطر صديقي، انجنير نعيم اکبري، دکـتور مـحـمـد شعيب مجددي، يعقـوب ابراهـيمـي، فواد افـتخـار، احـمـد حسـين مبلغ، انجنير اسـدالله الم، قـاري عتيق الله سـاکـت، دکـتور سـيد مـوسـي صمـيمـي، م. سلطانپور، عـزيزالله نهـفـته، حـمزه واعظي، انجنير ضيا بهـاري، سـيد حسـيب مصلح، مـحـمـد يوسف رحيمـي، سـيد مـيرزا مـحـمـد عـابدي، فـاروق حقبين، جـاويد نورزاد، حسـين مـدني، ديپلوم انجنير عبدالقـدير صوفي زاده، سـيد مـحـمـد امـين عـالمـي، عبدالواحد رفيعي، سکينه مـحـمـدي، احـمـد سـير مـهجـور، منيژه باختري، مـهـين صمـدي، معصومـه حسـيني، پوپل وردک، مـيثم اصغـري، راسـتگـو، مـحقق مـحـمـد اکبر امـيني، مـحـمـد کبير مـحـمـدي، مـحـمـود منجم زاده، سـيد نصير، رامـين بهـارابي، سـيد روح الله رحـمت زاده، نصير احـمـد نورسـتاني، سـيد هـارون يونسـي، سـمـيع الدين سـالک، احـمـد شفيق، سـمـيع الدين سـالک، خليل الله رئوفي، معصــومـه کوثري، پوهـندوي عصمت الله عثمـاني، هـارون يونسـي، سـيد عــلي مـــوســـوي، احسـان زروان، روح الامـين امـيني، دپيلــوم کـمـيسـيار صــديق الله سـاهل، صبورالله سـياه سـنگ و ديگـران (با پافشـاري روي اين گـفـته کـه نام نگـرفـتن، بهـانه ناديده گـرفـتن نيسـت) نيز ياران "زرنگـار" بوده اند.

 

[][]

دنباله دارد

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۸٤           سال چهـــــــــارم                  عقـــــرب/قوس    ١٣٨۷  خورشیدی              نومبر 2008