کابل ناتهـ، Kabulnath













Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
طرزی ها، روشنگری و زنان

(این قصه را الم باید که از قلم هیچ ناید)/ اسرارالتوحید

منیژه باخــــــتری

 

باری آناتول فرانس گفته بود که روزگاری که ما به دنیا می آییم خیلی پیریم، چون انباشته یی از تجربه ها و اندوخته هایی آدمیان قبل از خود را نیز با خود داریم؛ اگر با این پنداشت ما حرفی بر زبان می رانیم من می خواهم بگویم که در متن جامعه خود ما هنوز آن کودک نابخردی هستیم  که نخستین گام های لرزان خود را بر گستره این زنده گی ناشناخته می گذاریم و هنوز توانمندی رهنوردی را در عبور از تنگا های سنت زدة ساختار های جامعه مان نداریم.

 

ساز و کار اجتماع را میتوان با خرد و کردار معقول دگرگون ساخت. در این فراگرد، تنگنا هایی آدمی را در هم می پیچد که بیدادگرانی در متن هر دوره یی به صورت رازناک آن را پدید می آورند. این بیداد گران پلشت  در برابر مردمانی که سرشار از خرد معقول زمان خود استند و برای تغییر ساختار های غیر عادلانه و فره فرهنگ و بهروزی مردمان عصر خویش می اندیشند، می ایستند.

 

 این جستار سپاسنامه ییست برای یادمان طرزی ها آن شكوهنده ناموراني که مردان و زنانش همسان و همسنگ به فرااندوزی دانش و اندیشه شتافتند و به روشنگری میدان های تاریک ذهنیت های جامعة عقب مانده يي که شقاوت تاریخ جغرافیای آن را مثله ساخته و مردمان آن را در حصار های تنهایی درهم پیچیده بود، پرداختند.

 

وقتی سنت به جنگ نوگرایی می رود و بن مایه های نوگرایی را از بیخ بر می کند قصة انباشته از درد را باید روایت کنی.

 

محمود طرزی، اسما طرزی، ثریا طرزي و روح افزا طرزی كه از تمدن و فرهنگ ترك بهره برده بودند،سنگواره های سنت و جاهلیت عصر خویش را شکستند. بی گمان اثرگذاری این شخصیت ها بر شاه امان الله و حمایت او در مقام شاه افغانستان ازاین  فراگرد ها سرنوشتی را برای این سرزمین رقم می زد که اگر گره افگنان عصر با دستاویزی به دین چون سد سدیدی در مقابل آن نمی ایستادند، امروز ما دانش آموزان دبستان دموکراسی و حقوق زنان و ... نمی بودیم بل چون یلان تهمتن  در میدان جهانی شدن گپی برای گفتن و اندیشه یی برای (من) خود می داشتیم.

 

تاریخ افغانستان پر از شقاوت هاست. شقاوت تاریخی، شقاوت جغرافیایی، شقاوت ساختاری و شقاوت جنسیتی.تاریخ مذکر و مردانه این سرزمین در کلیت نشانی از زنان ندارد. اگر دانش آموزان دبستان تاریخ هم حرفی از زنان می شنوند از سنخ مکر و فریب زنان، شهوت جویی و آراستن و پیراستن و جادوگری و چنین همساخت هایی است. زن در شعر و شعار، در گپ و گفت تنها ابزاری برای بازنمایی قدرت های مردانه بوده است. در چنین فضایی محمود طرزی با خانواده دانشمند خود که از بازار دانش و ادب ترکیه بهره برده بودند، با استواري و گام هاي رزين به گسترش دید گاه های جدید و مبتنی بر خرد و انسانیت دست یازیدند و با رفع حجاب، پايه گذاري مکتب های دخترانه، تاسیس نشریه مستقل برای زنان، ایجاد یک ستون( ناموران زنان جهان) در سراج الاخبار ،منع تعدد زوجات، تعیین سن قانونی برای ازدواج، فرستادن دختران برای تحصیل به خارج از کشور بیگمان دریچه های جدیدی را بر روی مردم و به ویژه زنان گشودند.

 

نخستين مكتب دختران به نام مستورات در سال 1920 م در شهر آرا شهر كابل تاسيس گرديد و به تعداد 40 تن در آن آموزش را آغاز كردند. ملكه ثريا در روز افتتاح مكتب در يك سخنراني گفت: "الحمد الله براي مازنان،امروز يك روز نهايت خوب است كه در سايهء اعليحضرت غازي، مكتب مستورات را افتتاح ميكنيم. اميد است كه اولاد وطن از اين مكتب مستفيد شده و در راه دين و دولت و ملت خويش حتي الوسع خدمت كنند به همه حاضرين معلوم است كه فرضيت علم به مرد و زن يكسان است، و اين مكتب كه براي ما، زنان تاسيس شده از توجهات معارف خواهي اعليحضرت جوان، غازي ما و همت و كوشش جناب وزير معارف است." [1]

 

در سال 1300 (مقارن سومين سال پادشاهي امان الله خان)، دومين مكتب دخترانه به نام (عصمت) افتتاح شد. مدير اين مكتب كه بعد ها به نام (ملالي) موسوم گرديد،بانو سايره سلطان خواهر امان الله خان مشهور به  سراج البنات، بود.

 

سپس مكتب تدبير منزل كه در آن بانوان آلماني و تركي تدريس مي كردند، نيز ساخته شد. ملكه ثريا شفاخانه ويژه بانوان را راه انداخت. در بخشي از يك اعلاميه شاهي به امضاي ملكه ثريا آمده است كه هدف از راه اندازي اين  مكتب ها رهايي زنان از وابسته گي اقتصادي شوهران شان و كمك به اقتصاد خانواده مي باشد. [2]

 

 در ماه حمل سال 1300 خورشیدی هفته نامة ارشادالنسوان به مدیریت اسما طرزی همسر محمود طرزی و سرمحرری روح افزا طرزی دختر محمد زمان خان طرزي برادر او به نشر آغاز کرد.  بانو اسما رسميه نام  خود را با مخفف(ا-ر) و بانو روح افزا كه معروف به منشيه بود با مخفف (ر-ا) نام خود را درج مي كردند.

در ارشاد النسوان نبشته هايي در مورد اخلاق، تربيت و پرورش كودكان، آشپزي، خياطي و خبر هاي مربوط به زنان موفق جهان به نشر مي رسيد. اين جريده شش ماه نشرات داشت. ارشاد النسوان که ویژه زنده گی زنان مسلمان و آزادی زنان از روزنه اسلام بود توسط ملکه ثریا و محمود طرزی بررسی و ویرایش می شدند.

 

در نخستين قانون اساسي افغانستان كه در لويه جرگه 1301 مورد بحث قرار گرفت و در سال 1303 خورشيدي در لويه جرگه پغمان با  اندكي تعديلات به تصويب رسيد، به کوشش گستردة امان الله خان و زنان خانواده طرزی آزادیهایی برای زنان جا گرفت. از جمله تحصيلات ابتدايي براي دختران مطابق ماده 68 اين قانون اجباري گرديد. گرچه در اين قانون به صورت ويژه از زنان نام برده نشده بود اما استفاده از مفهوم ( اتباع) كه به همه شهروندان اطلاق مي گردد، در حقيقت حقوق مساوي را براي زنان و مردان اراده مي كند. علاوه بر اين در نظامنامه نكاح و عروسي محدوديت هايي چون تك همسري، وضع ماليات در صورت ازدواج دوم، تعيين سن ازدواج، ثبت نكاح در محكمه و منع عنعنه هايي چون شير بها و طويانه تسجيل گرديد.

 

در سال 1306 براي نخستين بار گروهي از دختران براي تحصيلات عالي در رشته هاي پژشكي و پرستاري به كشور تركيه فرستاده شدند.

 

ملكه ثريا دختر محمود طرزي و همسر شاه امان الله خان نخستين بانوي افغانستان است كه حجاب را از سر برداشت. او در روز سوم لويه جرگه سال 1928 چادر خود را در مقابل همه پاره كرده آزادي زنان را اعلام كرد. ساير بانواني كه در اين جرگه بودند نيز با همسازي با ملكه ثريا چادر هاي خود را از سر بدر كردند. او براي رفع حجاب با بانوان شهر كابل صحبت هاي جداگانه يي را هم ترتيب داد و در سخنراني هاي خود مي گفت كه دليل تمام عقب ماني زنان افغان چادري است؛ چون چادري و دولاق چنان دست و پاي زنان را مي بندد كه آنان نمي توانند در انكشاف و رشد اقتصادي كشور سهم داشته باشند. او در مقاله يي كه به تاريخ 25 جولاي در نشريه امان افغان به نشر رسيد، چنين نوشت:" چادري زن را از تنفس هواي آزاد مانع مي گردد و به همين سبب اكثريت شان به مرض مبتلا شده اند. عنعنه پوشيدن چادري كه معلوم نيست از كجا وارد افغانستان شده رفته رفته شكل مذهبي را بخود گرفت، طوري كه برقع و دولاق امروز در وطن ما جاي خود را در دين و مذهب تاسيس نموده و به آن صبغه مذهبي داده اند."

در اين لويه جرگه كبرا خواهر شاه امان الله خان به نماينده گي از زنان سخنراني كرد.

ملكه ثريا فرمان داد كه محكمه يي ايجاد گردد كه در آن شكايت هاي زنان در پيوند با طلاق، نفقه، لت و كوب بررسي شود. او براي موفقيت بيشتر در اين راستا  كميسيوني را مركب از زنان كهن سال تشكيل داد تا آنان به خانه ها بروند و زنده گي زنان را بررسي كنند.

 

ملكه ثريا زن با درايت و با دانشي بود كه به زبان هاي تركي، فرانسه يي و عربي آشنايي داشت. مير غلام  محمد غبار در افغانستان در مسير تاريخ مي نگارد كه روزي ملكه ثريا در يك اجتماع زنان از دشواري هاي زنده گي زنان افغانستان سخن مي راند و از پيشرفت هاي زنان جهان مثال مي زد. سخنراني او چنان پر شور بود كه 50 بانو در همين اجتماع آماده گي خود را براي كمك و خدمت به معارف اعلام  كردند و ملكه خود مفتشي مكتب مستورات را به عهده گرفت. اين بانوي فرهيخته در سال 1928 (انجمن حمايت از نسوان) را تشكيل داد كه دوازده نفر از بانوان نستوه كابل مديريت آن را به عهده داشتند. اين بانوان در لويه جرگة 1307 در پغمان به حيث وكيلان شركت كردند.

ملكه ثريا در تمام اين كاركرد ها پشتيباني شاه امان الله را با خود داشت. شاه امان الله در يكي از بيانيه هاي خود به زنان خطاب كرد كه " پاك و عفيف باشيد و در اين صورت ترس از شوهران خود نداشته باشيد، من از شما حمايت مي كنم و اگر لازم باشد حتا تفنگچه در اختيار تان قرار مي دهم."

 

کارکرد های هیچ روشنفکر و دانشمندی را نمیتوان جدا از تاثیرات زمان و فضای زنده گی آنان بررسی کرد. کنش ها واکنش ها و کوشش های خانوادة طرزی را در دگرگون ساختن وضعیت نا به هنجار زنده گی زنان نمیتوان با جنبش های فمینیستی که در غرب زمین  به گونه های روشن، ملموس و پویایی مبارزه را آغاز کرده بودند، مقایسه کرد. این خانواده در یک محیط سنت زدة شرقی که در آن دین با آمیزه هایی از باور های خرافاتی و عنعنه های قبیله یی به عنوان نخستین عامل باز دارنده و حکومت استبدادی شاهی به عنوان دومین عامل عمل می کردند، نمی توانست مستقیم و روشن پیام های خود را به یک جامعه بیسواد و عاری از دانش انتقال بدهند. وقتی طرزی نامه یی را از فردی که خود را ( خادم الشرع احمدی و چاکر دین محمدی، ملا رفیق ابن المرحوم ملا ابوبکر آخند زاده ابن المغفور ملا صدرالدین آخند زاده) با عنوان (مکتوبی از شهر) در واکنش به نشر ستون (ناموران زنان جهان) در سراج الاخبار به دست می آورد، با ملایمت به پاسخ این فرد که می پندارد زن نصف وجود مرد و بی اهمیت و کم مقدارست، می پردازد.

 

به زعم نویسندة این نامه نخست باید ستونی برای ناموران مردان جهان اختصاص داده می شد چون این مردان اند که حق اولیت دارند. طرزی در پاسخ به این نامه می گوید که زنان جنس شریفی اند که نصف وجود اجتماع می باشند و تعلیم علم و آموزاندن تربیه برای هر مسلم و مسلمه فرض است.[3]

 

شيوه مبارزه طرزي خلاف شاه امان الله خان كه راديكال و تند عمل مي كرد، ملايم و نرم بود. میر غلام محمد غبار تاریخ نگار نام آور در مورد واکنش های غیر مستقیم محمود طرزی بر جهالت و استبداد می گوید که طرزی در نامه یی برای یکی از دوستانش نگاشته بود: " امروز دو ساعت گذشته از نصف النهار، پادشاه دل آگاه انجم سپاه جم جاه رعیت پناه با عده یی از خواتین حرم و مصاحبین محتشم برای شکار سمانی عازم صیفیة جبل السراج شدند" [4] این عبارت در ظاهر جدی که با طنز عمیق سیاسی و اجتماعی همراهست بیگمان  رویکرد های طرزی را در مبارزه غیر مستقیم روشن می سازد.

این روشنگری ها انگیزه یی شد برای واکنش قشر سنتی و روحانی جامعه، هراس استعمار انگلیس از روشن شدن ذهنیت ها و موج های ضد اصلاحات که در حقیقت ابزاری در دست استعمار شده بودند. از سوی دیگر شهروندان کشور که بيشترينه از سواد بی بهره بودند از این اندیشه ها آگاهی نداشته آمادة پذیرش آنها نبودند. نبود زمينه هاي فكري و عدم حمايت مردم از اصلاحات مهمترين انگيزه يي بود كه امان الله خان و ساير اصلاح طلبان نتوانستند كه تغيير هاي شايسته را در جامعه به وجود آورند. در لويه جرگه سال 1928 در پغمان قشر سنتي و روحانيون توانستند كه محدوديت هايي چون لغو آموزش زنان، جايز بودن نكاح صغير و چهار همسري را دوباره اعمال كنند.

 

بدون شك و شبهه مهمترین انگیزه یی که زمينه هاي سقوط دولت نوپاي اماني را فراهم كرد ، طرح های بنيادين محمود طرزی و اجرای عجولانه آن از سوی شاه امان الله  در مورد دگرگون سازی روال زنده گی و روزمره گي زنان بود. منع تعدد زوجات و منع ازدواج صغیر خشم قشر سنتی که اصدار حکم در این موارد را تنها در حيطه صلاحيت خود می دانستند، برانگیخت و نوعی مداخله حکومت در امور مذهبی که آنان خود را مجری بی قید و شرط آن میدانستند، تلقی گردید.

 

آوردن تمدن و ارزش نماهاي جديد زنده گي و نوآوري ها در نبود فرهنگ و زمينه آنها توازن بين جنبه مادي و جنبه معنوي تجدد را برهم زد و سبب شد تا حكومت امان الله خان و همكاران صادق و هميار او قرباني شقاوت تاريخ گردند و قصه كوچ، غربت، تبعيد و مرگ را بدون هيچ شكايتي بر صفحه زنده گي خود نقش كنند. شاه امان الله هنگامي كه افغانستان را ترك مي كرد خطاب به مردم گفت:" سفرم به خارج خاص براي منفعت شما است و بس. اگر نيامدم بياد داشته باشيد كه از وطن تان دفاع كنيد و يك ملت واحد باشيد. زير سلطه و حكمراني پادشاه مستبد به سر نبريد به هدايات من گوش كنيد به خرافات عقيده نداشته باشيد زيرا بعضي ملا هاي بي خرد دين را يك زنجير براي تان ساخته و چيز هاي غلط براي تان مي گويند و شما را فريب مي دهند. مطابق اوامر خدا و رسول رفتار كنيد و به چيز هايي كه ملا ها مي گويند باور نكنيد." [5]

 

یان وریش نویسندة نامبردار چک می گوید:" مبارزه علیه حماقت صاحبان قدرت تنها مبارزة بشر است که همواره بی ثمر می ماند و در عین حال هرگز نباید از آن دست شست". مبارزة طرزي ها، شاه امان الله خان و ديگر مشروطه خواهان  در آن عصر سرکوب شد اما  مایه هایی از آزاد منشی، نوگرایی و تمدن را که آنان پی گذاشتند دوام یافت. سالها بعد هنگامی که زنان این سرزمین حجاب از سر برداشتند و به کار اجتماعی- تولیدی آغاز کردند، در حقیقت از پیامد همان آغاز بهره ور شدند.

يادداشت: ناگفته نمي گذارم كه من با انديشه هاي طرزي در مورد ملت سازي و زبان هاي افغانستان موافق نيستم.

  

[1] http://www.acsf.af/MagazineHTML/4thYear3/simaRasooli1.html

[2]  زنان افغان زير فشار عنعنه و تجدد. سيد عبدالله كاظم. كليفورنيا. 2005، ص 144

[3]   تعریف و تحلیل ژانر های مطبوعاتی سراج الاخبار. محمد کاظم آهنگ. ص 108

[4]  در غیاب تاریخ. واصف باختری. پشاور: بنياد انتشارات پرنيان. مقدمة كتاب، 1378

[5]  زنان افغان زير فشار عنعنه و تجدد. ص 157

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٨٠             سال چهـــــــــارم                  سنـــبله    ١٣٨۷                 سپتمبر 2008