سخن گفتن در باره دوست خوبم
صبورالله سیاه سنگ برایم دشوار دشوار دشوار است. او سالهاست که می نویسد و
من اگر بخواهم یک یک کارهای نوشتاری اش را بررسی کنم ، این کار به نوبه خود
"سالها" را در بر خواهد گرفت.
بسیار می خواهم نگاهی داشته
باشم بر شعرهای چاپ شده در گزینه "های آدرشین" با چند داستان در مجموعه
"اگر بهار نمی آید" و برخی از نوشته ها و ترجمه هایش در جلد اول کتاب
"پراگنده های پیوسته"، اما این مهم بماند برای یک مجال و مهلت بیشتر و بهتر
سیاه سنگ میگوید که نوشته هایش از ٣۵
سال به اینطرف در رسانه های درونمرزی و برونمرزی و نشرات علنی و مخفی
انعکاس می یابند. اینکه او در جریان این سی و چند سال از پکتیا و غزنی تا
زابل و قندهار و از پنجشیر و پلخمری تا بلخ و بامیان چه چیزهایی نوشته است،
نمی دانم زیرا من نه در آنجاها با او بوده ام و نه در زندان پلچرخی. این را
هم نمی دانم که سیاه سنگ در هفت سال گذشته یعنی از
۲٠٠١ تا امروز منظماً برای دوهفته
نامه زیبای "زرنگار" چه فرستاده و چه میفرستد، زیرا در کشوری که من زندگی
می کنم، زرنگار نمیرسد.
من با یک جستجوی نسبتاً
شتابزده، سری به آرشیف های سه الی چهار ساله سایت های "کابل ناتهـ"،
"فــردا"، آسمایی، و یکی دو سایت دیگر زدم و نوشته های ذیل را از آن کشیده
دسته بندی کردم که در جریان دسته بندی متوجه گردیدم سیاه سنگ کمتر از ده
فیصد کارهایش را به ادبیات پشتو وقف کرده است.
بزرگترین گله مندی من از سیاه
سنگ همین است که به فرهنگ و ادبیات زبان پشتو کمترین خدمت کرده است.
پیشنهاد می کنم که او این موازنه را هر چه بیشتر تکمیل کند. نگاه من و
دلتنگی های او نیز بماند برای یک قصل دیگر...
و اینهم لست نامکمل نوشته های
چهار پنج ساله سیاه سنگ در انترنت
داستانهاي کوتاه و بلند
_ اگر بهار نيايد
_ شکستن در پيش آيينه
_ ميخ چهارم
_ جستجو
_ دو سوي ميله ها
_ نقشه افغانستان
_ گذشتن از آيينه
_ زمزمه هاي بيلتون و کوه قاف
غزني
سوگنامه ها
_ ناهيد ستاره يي که آسمان بايد
به آن ببالد (براي ناهيد صاعد)
_ سپيداري در ميان الجبر و
اختيار (براي نور محمد تابش)
_ دعا به خداوند نرسيد (براي
دعا خليل اسود)
_ در مرز گور و گنگا (براي عبير
حمزه الجنابي)
_ نگريستن در فصل گريستن (براي
حسيب الله مهمند)
_ چاقو سالاري در کانون آگاهي
(براي حبيب الله حيدري)
_ شيما رضايي را اينگونه کشتيم
(براي شيما رضايي)
_ خون پشت پرده "رقاص آتش"
(براي جاويد واصل)
_ ليلا غروبي در سپيده دم (براي
ليلا صراحت)
_ به جای پدرود (سوگنامه دیگری
براي ليلا صراحت)
_ قافيه ها رديف ميشوند (براي
داوود فاراني)
_ پدرود فاني يا جهان فاني
(براي رازق فاني)
_ سپاهي گمنام ادبيات (براي
محمد صابر روستا باختري)
_ مرگ آتشي را سرود (براي
منوچهر آتشي)
_ خدا حافظ آلن گينسبرگ (براي
آلن گينسبرگ)
_ ابريشم عاطفه در پيله تهمت ها
(براي مادر تريزا)
_ بيتو بيتو اي که در دل مني
هنوز! (براي نادر نادرپور)
_ هشت سال بدون ننگيال (براي
اسحاق نگيال)
_ شکوه کوه در آيينه آمو (براي
استاد عبدالاحمد جاويد)
_ درخت پر شگوفه فروردين (براي
احمد ظاهر)
موسيقي
_ ناشناس ناشناس نيست
(زندگينامه و کارنامه هنري دکتور صادق فطرت ناشناس)
_ قوقوقو برگ چنار، ترانه
همبستگي، ترجمه چند گفت و شنود (در باره وحيد قاسمي)
_ تو مهرباني، يار جاني (وجيهه
رستگار)
_ شنيدم از اينجا سفر ميکني
(ظاهر هويدا)
_ رادها، ناشناس و لاله ها
_ اگر بهار نيايد (پرستو)
_ حنگه مينه زما و ستا وه (براي
قمرگل)
_ کيست در پي آهوي عشق؟ (زویا
زاکاریان و گوگوش)
_ زمزمه هاي بيلتون (بيلتون)
_ نجيب رستگار در پرده هفتم
خاموشي (نجيب رستگار)
_ آواي اندوه و سنگ ايمان
(اميرجان صبوري)
_ آوازاي که ميدرخشد (نريندر
چنچل)
_ آهنگي به آواز آفتاب (شمس
الکويتي)
_ برگهاي گمشده و بازيافته چنار
_ کهين ديپ جلي، کهين دل (ويژه
نامه لتتا منگيشکر)
با نوشته هایی در باره عبدالله
نوابي شادکام، لتا منگيشکر، کشورکمار، گوگوش، غلام علي، نصرت فتح علي،
جگجيت سنگهـ،
پروژه هاي ويژه
_ آب
_ ک ا ب ل
_ زندگي، نان و دگر هيچ
_ اين زنگها براي که به صدا
درمي آيند؟
_ سونامي نازنين خوش آمدي!
_ دربدر به دنبال شعر
_ سيزده لاله سرخ بر گور سخاروف
_ مولانا رومي
_ ايميل سيزدهم
_ من دار ميفروشم
_ در مرز گور و گنگا
_ کشورم را به دادگاه ميکشانم
_ اگر پيکره بودا بر جا ميبود
_ چهرنماهايي از ليلا صراحت
(براي ليلا صراحت)
_ بگذار پشت ميله ها باشم (رضا
براهني در افغانستان)
_ ماه در نگين و نگين بر انگشتر
کوه
_ و آن گلوله باران بامداد بهار
_ سه يادگار بر ديوار زندان
گوانتانامو
_ افطار با گلوله
_ ارزگان از خشکسال آب تا سيلاب
خون
_ دعا به خداوند نرسيد
_ بابا کوهي، بهار و من
_ نيرنگهاي گناه در بيگناهي
رنگها (علامه فارقه)
_ اهل هنود: اصطلاح درست يا
نادرست؟
_ همباور دیروزم! دیوالی مبارک
باد!
_ راکهي گره پاکتر از ابريشم
_ ديوالي: جشن چراغان
_ ديوالي در ميان شب قدر و روز
عيد
_ بلهي شاه
_ صدا و آيينه در يک بامداد
رنگين
(نگاهي به برگردان سروده هاي
پرتو نادري)
_ آينده افغانستان در ميان
ستاره ها (پرتو نادري)
_ سي و پنج شمع در برابر آيينه
_ کاج دوصد ساله (براي پوشکين)
_ تاريخ در جزيره (براي استاد
آصف آهنگ)
_ فريده انوري
_ آتشگاهم کجاست؟
_ آسمايي و آتش هميشه
_ جايزه و جنجال در ميان شاعر و
جنرال
_ استاد رفيق صادق
_ سه تفنگدار بيگناهتر از
الکساندر دوما
_ ماهتابي بر فراز افسانه ها
(براي سپوژمي زرياب)
_ هايکوها و کاترينا در کابل
_ کوتاه سرايي و جلوه هاي آن
برگردانها
_ به نام ما نه! (نداي وجدان)
_ جنگ چليپايي تازه (نگارش و
پژوهش: راهول ماهاجان)
_ پيشنهاد جايزه نوبل به آريل
شارون (گابريل گارسيا مارکيز)
_ محور اهریمنی در واشنگتن دی
سی
_ اندوهم را به کدامين دره
فرياد کنم؟ (هرچرن چاوله بهارتي)
_ فصلي در دو نقطه (مونيکا
هيلميک)
_ ايديولوژي من عشق است (گابريل
گارسيا مارکيز)
_ شناسنامه (محمود درويش)
_ من از سرزميني نکوچيده ام
(محمود درويش)
_ محمود درویش آوای وجدان
فلسطین
_ مادرم (محمود درويش)
_ کتابخانه ها در افغانستان
(نانسي دوپري)
_ تو بيا باز بيا (آرلي لويين)
_ اکرم عثمان : داستان پرداز
افغانستان (آرلي لويين)
_ ديباچه بينوايان (آرلي لويين)
_ سروده هاي ريچارد بروتيگان
_ من بیگناه نيستم (چندين سروده
از کرن ايستلدار)
_ روشناي درون
_ سرود پناهنگان
_ سوگسرود پناهندگان
_ نامه (آنند بخشي)
_ باران (قمر جلال آبادي)
_ چکامه يي براي هزاردستان (جان
کيتس)
_ بيشتر از بيست سروده سيلويا
پلات
_ گل سرخ (طنز هندی)
_ هر کس کار خوده ميفامه
_ دل دل پاکستان، جان جان
پاکستان
_ شاها به تو اين گنج خداداد
مبارک!
_ چند مصراع فلسطين (زندگی و
سروده های محمود درویش)
_ اگر من افغان ميبودم (رابرت
فيسک)
_ دهکده یا اندوهکده؟
و ترجمه هفتاد تا هشتاد پارچه
شعر دیگر از منابع انگلیسی و هندی
باستانشناسي
_ کتيبه رباطک
_ آي خانم
_ گنجينه طلاتپه (چندین مقاله)
_ تاراج دامنه دارتر، دزدان
دليرتر
_ موزيم کابل (چندین مقاله)
_ آيا پيکره ديپانکارا را نديده
ايد؟
_ بوداهاي باميان (چندین مقاله)
_ نليوفرهايي براي بوداهاي
باميان
_ باميان در ميان دو آدينه
_ شيوه کي
_ منار چکري
_ نازنين گمشده در ميان هیمالیا
هيرمند
_ چهل زينه قندهار
_ سرگذشت و سرنوشت عاجهاي بگرام
_ آنچه من گم کرده ام!
_ فرهنگ ستيزي در سرزمين فرهنگ
_ اگر باران ببارد، باميان دشت
نيلوفر خواهد شد
نقد، بررسي و معرفي کتاب
_ البوم نقاشان مهاجر افغانستان
(محي الدين شبنم)
_ آيينه يي در برابر "گلنار و
آيينه"
_ چند افرين و ايکاش و ايدريغ
_ آفرين بر نظر پاک خطاپوشش
باد!
_ نمونه هاي شعر امروز
افغانستان
_ به "کوچه ما" خوش آمديد!
(براي رمان کوچه ما)
_ نماي گوانتانامو (عبدالسلام
ضعيف)
_ نقد عمودي سروده هاي مريم
محمود
_ نگاهي به سروده ها و نوشته
هاي الف. آزرم
_ شعر امروز افغانستان به بن
بست رسيده است
_ گذر از تنگنا (اثر دکتور
داوود شاه صبا)
_ خانم جورج (اثر مریم محبوب)
_ رباعيات عمر خيام به کوشش ف.
مواج (به پشتو)
_ سروده هاي امام خميني به کوشش
ف. مواج (به پشتو)
_ گذر از ده سال زرنگاري :
بررسی ده ساله دوفته نامه زرنگار
_ آنسوي آب، آنسوي آيينه مجموعه
شعری طیبه سهیلا
_ توم ساير (به پشتو)
_ بينوايان (وکتور هوگو)
گوناگون
_ از چشم تا ديدگاه : ژان لوک
گودار
_ ميرزا نصيرالدين شاه غالب
_ عامر خان، افغانستان و عراق
_ اين يکي را ميپذيرم! (در پاسخ
به ملالي جويا)
_ بازتاب "در مرز گور و گنگا"
_ شهمامه و صلصال؟
_ ملت شويم، نشويم؟
_ بابا و سيلويا پلات
_ خشم پاکيزه
ادبيات پشتو
_ بررسي لنديها با نام "لندي د
پشتو ادب تاريخي هينداره"
_ هشت سال بدون اسحاق ننگيال
_ کابل در ميان چنارهاي
آتشگرفته: زندگينامه هنري رحمت شاه سايل
_ هنوز کابل را نديده ام : سرود
بلندي از رحمت شاه سايل
_ نوکر رياست عشق
_ ناشناس ناشناس نيست: زنده
گينامه دکتور صادق فطرت ناشناس
ترجمه چندین قطعه شعر پشتو از
حميد موشگاف، خوشحال ختک، رحمان بابا، رحمت شاه سايل، سلما شاهين و اشرف
مفتون
"هفتصد و
هفتاد قالب ديده ام"/ (مولوي)/ و من اين چند هفتصد و چندين هفتاد قالب را
در سياه سنگ ميبينم: از شعر تا داستان، از پژوهش تا تاريخنگاري، از نقاشـي
کردنش با واژه هـا و از تياتر سـاختنش وقتي ابو غــريب را روي صحنه مي
آورد، از قهقه خنديدنش زماني که ملا عبدالسلام ضعيف گوانتانامو را به سنگ
ميزند، و از زار زار گريستنش هنگامي که دعا خليل اسود را سنگسار ميکنند.
در پشت صفحــه کمپيوتر فقط و
فقط به واژه هـــا ميپردازد و چــون صفحــه خاموش است به هـمه آدمهــا مي
انديشد. بر يکي از قله هاي کوه "Three Sisters"
(سه خواهران، آلبرتا/ کانادا) بر ديوار سنگي، پنجـــره اي بود. او يک لحظه
پنجره را نگاه کرد و بعد عکسي از آن برداشت. _ ميداني چرا اين کار را
کردم؟/ _ ني جان!/ _ اگر در قاب اين پنجره عکسي از حميد ماشوخيل را بياويزم
چهره کوهستانيش آشکارتر ميگردد./ لبخند زدم. گفت: برو گمشو! خوب ميفاميدي،
ميخاستي از مه گپ بکشي.
در کناره دريا عظمت آب را
ميديد و سوار قايق نميشد، و در ميان دريا عظمت خويش را ميديد و به ساحل نمي
آمد. سياه سنگ قله اي است استوار بر فراز کوه. سياه سنگ عظمت دريا دارد ... |