کابل ناتهـ، Kabulnath
















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 

صبورسیاه سنگ روشنفکرمتمدن است

 
رحمت الله بیژن پور آبادی

 

 پس از درود گرم به پیشگاه دکتر صبورالله سیاهسنگ!

 

جریان روشنفکری ما سرگذشت چندانی ندارد، یاگذشته ی جریانهای سیاسی و اجتماعی ما پیوند روشنفکری ندارند. این سامان که نامش افغانستان نهاده اند، ازهیچ رهگذر سرگذشتی را برنمی تابد که درآن روشنفکر با اندیشه های دانش محور علامت یافته باشد.

 

در این سرزمین دست آمد و کمایی اصلی مردمان بینوای آن، سرکوب، آزار و خشونت فراوانی بوده است که هنوز دامنه اش را جمع نکرده اند. جامعه ایکه تا این مرحله با کاروان ناهمجوشی و همگریزی فرسنگها فاصله را پیموده است، دایما`نبود و آیین روشنگری را بر میتابد.

 

سده ی بیستم که با آرزوی پایان یافتن استبداد میراثی حکومتهای طایفه سالار، جنبش مشروطیت را بعنوان نوزاد ناتمام پیشکش جامعه نمود، از میان ان جماعت آرزومند باورمندانش کشته شدند و نیم دیگر پس از فروپاشی انجمن آزادی، ازهم گسست و در انزوای وحشتناک بنیادش بر افتاد.

 

بهرروی سخن از روشنگری و روشنفکری در حوزه ی فرهنگ و دانش انسانی در افغانستان است. در نیم قرن پسین چهره هایی آمده اند و چهره هایی در گذشته اند، نسلی که ازسالهای دهه ی چهل پا بمیدان سخن نهاده است، بازده و دست آمدش دیدنی تر است.

 

در این نسل نیز فراوان اند آنانیکه ادبیات فارسی را درفشداری میکنند و از سیاست و نهادینه کردن قدرت پرهیز میکنند. اما روشنفکران ما همیشه از پایگاه سیاسی برخاسته اند وبا بار ایدیولوژی پریشان رفتاری زیادی کرده اند. نگاه اهالی اندیشه و روشنفکری به مسایل، نه از حوزه علم، که غالبا ازعواطف و داوریهای تقلیدی منبعث بوده است.

 

سی سال اخیر اندکی متفاوت است، جوانانی پیش امده اند و ازدیوارهای گذر ناپذیر ایدیولوژی گذشته اند. یکی از این جوان باوران اندیشه و دانش خامعه محور آقای دکتور صبورالله سیاه سنگ است.

 

دکتور سیاه سنگ، شاید یکی از نخستین سنگهای بنای باور نا وابستگی وتقلید ناکارآمد در بنیاد اندیشه و دانش فرهنگ بیرون مرزی افغانستان است.  او دوران تقدس گرایی، معاشقه ی ایدیولوژیک، انقلابی گری رمانتیک و سرگادانیهای برخاسته از آرزوی ناممکن در جلگه ی تفکر سیاسی را تجربه نموده و عبور کرده است. 

ازاین آفرینشگر هنرور و هنر آفرین سخن باور، انتظاری موجود است که، در پیشگامی نسل خویش حرکتها و روشهای متمدنانه فرهنگ را اهلی بسازد و در گروه کارشناسان بالامرتبت به جامعه نیز حمل کند. او از شمار روشنفکران متمدن انسان محور و جهانباور است.

 

دکتور سیاهسنگ نویسنده پرکار، مترجم توانا و روشنفکر آگاه جامعه ی ماست، از ایشان غیراز این هنرها، هنر دیگری هم دیده ایم و آن تجربه های سرودگری و نقد مسایل ادبی و اجتماعی است.

 

کار ما جستن عیب دگران خواهد بود

عیب او جمله بگفتیم و هنرهاش فزون

 

من برای دکتر سیاهسنگ آشنای درد آشنایم نیروی بیشتر و کمالات فراهم و بهتر آرزو میکنم. میدانم که او برای روزگار ما اندیشه میکند و اندیشه روزگار مارا با توانایی بر میتابد. باور دارم که قلم و قدم او درراهی بوده است و خواهدبود که همه ی ما با آن علامت ها راهجوی فراهمی فرداها هستیم. دستش بی قلم مباد!

دوست سیاهسنگ

بیژن پور آبادی 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷٩             سال چهـــــــــارم                   اسد    ١٣٨۷                 اگست 2008