کابل ناتهـ، Kabulnath































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 

به یاد دوســت...

 
عارف خـــــزان

 

 چندی پیش از شاعر و نویسنده گرامی و ارجمند کشورم محترمه فریبا آتش صادق، ایمیلی دریافت نمودم که در آن چنین تذکار یافته بود: در اثر ابتکار آقای ایشور داس مسوول سایت وزین "کابل ناتهـ" در راستاي گراميداشت فرهنگيان، از نويسندگان، هنرمندان، انديشمندان، صاحبنظران و پاسداران ادب و فرهنگ افغانستان خواسته شده است تا در ارتباط به کارکردها، زندگي و جايگاه فرهنگي محترم صبورالله سياه سنگ که حق بزرگي بالاي ما دارند، برداشتها، نوشته ها، خاطرات و نظريه شان را ارايه دارند.

من این چند سطر مختصر را به بهانهء تقاضای بانو فریبا آتش صادق، در ارتباط به کارکردهای فرهنگی و ادبی نویسندهء فرهیخته کشور مان جناب دوکتور صبورالله سیاهسنگ مینویسم:

 

نخست از همه، ابتکار جناب ایشور داس، نویسنده و ژورنالیست خوب و وطنپرست کشور ما که سایت وزین "کابل ناتهـ" را تاسیس نموده و مسوولیت گرداننده گی آن را به عهده دارد، قابل تمجید و ستودنی است. زیرا، در حال حاضر و در شرایط کنونی جامعهء ما، دوکتور صبورالله سیاهسنگ در بین نویسنده گان افغان جایگاه خاصی به خود اختصاص داده است. او با سرودن شعر، نوشتن داستانهای کوتاه، نقد و ارزیابی آثار ادبی و نوشتن مقالات در پیرامون مسایل مهم سیاسی و اجتماعی، ترجمهء آثار ارزشمند از پشتو به فارسی و همچنان از زبانهای هندی و انگلیسی به فارسی و پشتو و در ارتباط با آن با تعقیب و پیگیری خط مشخص فکری، این جایگاه خاص و ارجناکي را که به آن شاره کردم، کسب نموده است.

 

پیش از همه بیایید به گونهء مختصر با برخی از زوایای زنده گی این نویسندهء ارجمند و دوست داشتنی سرزمین مان، که حقی بزرگی بالای هر کدام مان دارد، آشنا شویم:

 

جناب صبورالله سیاهسنگ، درست پنجاه سال پیش از امروز، در آدينه روز دهم اکتوبر 1958 (برابر با هژدهم ميزان سيزده سي و هفت خورشیدی) در شهر غزني چشم به جهان کشوده است. آموزشهاي نخستين را در گرديز و خوست و غزنه و تحصیلات عالی را در بخش طب در کابل به پايان رسانیده است.

در پیرامون آغاز به نخستین کارکردهای ادبی و فرهنگی وی، در یکی از یادداشتهای شخصی او چنین درج است: "شور گرايش به سرود و فسانه و نگاره پردازي از نوجواني با من بود و گمان ميبرم هنوز هم خاکستر همان اجاق گرم است."

 

صبورالله سیاهسنگ، افزون بر زبانهای پشتو و دری با زبانهاي هندي و انگليسي در سطح نوشتار و گفتار آشنايي تقریباً يکسان دارد.

او که دو سه بار به زندان رفته، زخم برداشته، آواره گردیده و دور از کشورش محکوم به زیستن است، هنوز هم تصور میکنند که زنده گیش فراز و فرود چندانی نداشته و گویا آب از آب تکان نخورده است.

 

در ارتباط به زندانی شدنها و خاطرات عجیبی که وی خود از آن دوره دارد، باز هم در یکی از یادداشتهایش چنین میخوانیم:

 

"گذشته از سه بار زنداني شدن چند روزه تا چند هفته، در نهم سپتمبر 1980 بازداشت شدم و هفت سال و سه ماه در زندان پلچرخي (کابل) ماندم.

کنايه نيست اينکه ميگويم از کف خاک تا عرش پاک سپاسگزار حزب دموکراتيک خلق افغانستان استم. هفت سال نشستن در زندان چشم اندازهاي نويني به ديدگاهم بخشيد. هرگز نميتوانستم در "آزادي" بخت اينچنين بلند داشته باشم. اگر بازداشت نميشدم، در تنگناي قفس کوچک خودم، ميپوسيدم. حقي که سلولهاي پلچرخي بر سلولهاي پيکرم دارند، به حق گندمزار بر گرسنه ميماند.

در پاييز 1987 با گروهي از زندانيان رها شده، يکراست در پايگاه ارتش "قرغه" فرستاده شدم تا بخواهم يا نخواهم با تفنگ از آرمانهاي حزب دموکراتيک خلق افغانستان و "انقلاب شکوهمند و برگشت ناپذير ثور" پاسداري کنم.

از کارنامه "سرباز" بودنم ماهي نگذشته بود که جنرال محب علي (قوماندان فرقه قرغه و دوست پدرم) کمک فراموش نشدني کرد و مرا براي دنباله آموزشهاي گسسته ام، واپس به فاکولته طب دانشگاه کابل فرستاد."

 

زنده گی دوکتور صبورالله سیاهسنگ، برعکس آنچه که خود در ارتباط به آن می اندیشد، مملو از فراز و فرود است که من بخش کوچک آن را خدمت شما پیشکش نمودم.

جناب صبورالله سیاهسنگ، که پس از رهایی از درون دیوارهای ضخیم زندان پلچرخی کابل پا به بیرون گذاشته بود، گاه گاهی به انجمن نویسنده گان افغانستان سر می زد و در همین انجمن بود که با نام وی و خود وی آشنا شدم. افزون بر آن، در آن وقت شنیدم که او مدت زیادی را در زندان پلچرخی کابل به جرم(!) داشتن اندیشهء سیاسی، سپری نموده است.

 

در اوایل ماه اسد سیزده شصت و نه خورشیدی به همت بخش شعر انجمن نویسنده گان افغانستان، یک محفل شعر برایش برگزار گردید که وی در آن محفل چندین پارچه از سروده هایش را به خوانش گرفت و توجه خاص حاضرین را به خود جلب نمود.

از آن زمان تا حال، نزدیک به دو دهه سپری گریده است. در این مدت، صبورالله سیاهسنگ توانسته است با کارکردها و فرآورده های ادبی و فرهنگی خویش و همچنان با برداشتن گامهای استوار و متین در تاریکیهای روز و روزگار ما که از سه دهه بدین سو، دود آتش و باروت، روی آسمان تابناک فرهنگ کشورمان را سیاهپوش نموده، خوب درخشیده است.

آنگونه که پیشتر نیز گفتم، در این مختصر نبشته، میخواهم به کارکردهای ارجناک زیرین دوکتور صبورالله سیاهسنگ اشاره نمایم که من فکر میکنم، تا به حال در این زمینه ها در کشور مان، پیش از این، کاری صورت نگرفته است و اگر هم گرفته باشد، پراگنده بوده، به گونهء متداوم و پیگیر از سوی یک نویسنده چیزی به نظرم نرسیده است:

 

* بررسي خانقاه و نيايش با ترانه ها با نام "خانقاه د اشراقو سرچینه"،

اين نوشته به زبان پشتو در شماره 36، ماهنامه سباوون، ماه اسد- حوت سال سیزده شصت و نه خورشیدی چاپ شده است.

 

* بررسي لنديها با نام "لندي د پشتو ادب تاريخي هينداره"،

اين نوشته نیز به زبان پشتو در شماره 55، ماهنامهء سباوون، ماه حوت سال سیزده هفتاد خورشیدی چاپ شده است.

 

* "هشت سال بدون اسحاق ننگيال" با برگردان چندين سروده شاعر به فارسي،

این نوشته در سایت وزین "کابل ناتهـ" و نیز چند سایت دیگر به نشر رسیده است.

 

* "کابل در ميان چنارهاي آتشگرفته"،

زنده گينامه و کارنامه هنري رحمت شاه سائل با برگردان چندين سروده شاعر به فارسي: این نوشته نیز در سایت وزین "کابل ناتهـ" انعکاس یافته است.

 

* "نوکر رياست عشق"،

زنده گينامه و کارنامه هنري مفصل محمد امين ملنگ جان با برگردان چندين سروده شاعر به فارسي: این سلسله دامنه دار از مدتی به اینطرف در سایت وزین "فردا" ادامه دارد.

 

* "ناشناس ناشناس نيست"،

زنده گينامه و کارنامه هنري دکتور صادق فطرت ناشناس: این یک اثر مستقل است که به صورت مجلد در آینده نزدیک اقبال چاب و نشر خواهد یافت.

 

* برگردان دهها سروده از حميد موشگاف، خوشحال ختک، رحمان بابا و اشرف مفتون در چندین سایت.

 

گذشته از اینها، در سال های 1999 و 2000 میلادی سه گزینهء سروده ها، داستانها و برگردانهایش به نامهای "های آذرشین"، "اگر بهار نیاید" و "پراگنده های پیوسته/ بخش نخست" اقبال چاپ یافته اند.

وی پس از آن که در بهار سال 2001 به کانادا رفت و در شهر کوچک "ريجاينا" رحل اقامت افگند، با دوهفته نامه "زرنگار" (این نشریه هر دو هفته یکبار در کانادا چاپ و نشر میشود) و همچنان با سايتهاي وزین "فردا" و "کابل ناتهـ" پيوسته همکاري داشته است.

 

تا جایی که آگاهی داريم، جناب دوکتور صبورالله سیاهسنگ، به کارهای یاد شده بسنده نکرده و برای سال 2009 میلادی کارهای آتی را نیز دم دست دارند:

 

(1) زنده گي و آواز ايوب، هنر مند مشهور و محبوب رادیو افغانستان،

(2) زنده گينامه و کارنامه هنري حميد مومند معروف به موشگاف شاعر نام آور زبان پشتو،

(3) نگاهي به زنده گي و انديشه منهاج الدين گهيځ شخصیت عرفانی و سیاسی کشور،

(4) زنده گينامه و کارنامه هنري شهید امان الله سيلاب صافي شاعر شناخته شده افغانستان،

(5) زنده گي و کارنامه سياسي و هنري محمد موسي شفيق چهره برجسته تاریخ معاصر ما.

 

من در اینجا به خاطری از کارکردهای یادشده یادآوری نمودم که تا به حال سروده ها و اشعار شاعران نامدار پشتو را که گنجینهء های گرانبهای این زبانند، کسی به فارسی برگردان ننموده است.

اگر ما یکبار دیگر کارکردهای یاد شدهء جناب سیاهسنگ را با توجه و دقت بیشتر مرور نماییم، آنگاه می یابیم، که او چگونه استوار و محکم و با جسارت تام، در این زمینه گام گذاشته و به پیش می رود.

 

عــارف خـزان

 

ايالت مريلند- ايالات متحدهء امریکا

چهارم اگست سال 2008

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷٩             سال چهـــــــــارم                   اسد    ١٣٨۷                 اگست 2008