کابل ناتهـ، Kabulnath





Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 
نرخ شقایق
 

محمد کاظم کاظمي

 
 
 

بین ما آسمان پیوند بود
چشم ها سر چشمه هلمند بود

یاد آن روزی که از فیض حضور
بر تنم هر زخم یک  لبخند بود

روز آخر بود روز سرنوشت
کار این مردم به تیغی بند بود

هر که را دیدیم یا جرئت نداشت
یا گرفتار زن و فرزند بود

گفتمش باید شقایق بود، گفت:
نرخ امروز شقایق چند بود؟

ما اگر سستی نمی کردیم،خصم
مثل بیماری که جان می کند بود
 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷٨           سال چهـــــــــارم                  اســــــــــــد    ١٣٨۷                 اگست 2008