کابل ناتهـ، Kabulnath
















































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 

الکساندرسولژینیتسن درگذشت

 

هژبر شینواری

 
 

نابغهٌ ادبیات روس "الکساندرسولژینیتسن" به عمر 89 سالگی داعی اجل را لبیک گفت و به این ترتیب سفر زندگی مردی که بصورت خستگی ناپذیر قساوت و بیرحمی در زندان های شوروی را تصویر و در مقابل آن چون سخره سنگ خارا ایستاده بود، به نقطه پایان رسید.

 

"سولژینیتسن" در سالهای اخیر خیلی ضعیف شده بود و بتاریخ سوم اگست، قلب پر تپش او، در خانه اش در حومهٌ مسکو از حرکت باز ماند.

 

 

رمان کوتاهٌ " یک روز از زنده گی ایوان دینیسیووسچ" که بر اساس خاطرات هشت سالهٌ خود او به مثابهٌ یک زندانی سیاسی، نوشته شده است. نخستین اثر ادبی است که به شیوه ای  بی مانندی "گولاگ" را تصویر می نماید. "گولاگ" که "الکساندرسولژینیتسن" آنرا "ماشین گوشت انسانها" مینامد، شبکه رسوای از اردوگاه های کار اجباری در اتحاد شوروی محسوب می گردید.

 

چاپ این رمان در دوران "نیکیتا خروشچف" که از روی برخی از جنایات دوران دیکتاتوری "استالین" پرده برداشته شد، میسر گردید و در مجلهٌ "نووی میر" به چاپ رسید. این رمان دوبار به شکل کتاب چاپ شد و در مدت کوتاهی به فروش رسیده نا یاب گردید.

 

موج آغاز شده در دوران "نیکیتا خروشچف" عمر کوتاهی داشت و در سال 1964 حلقهٌ تند رو "لئونید برژنیف" جای آنرا گرفت.

زمانیکه "الکساندرسولژینیتسن" در سال 1970 برندهٌ جایزه نوبل ادبیات شناخته شد، مقامات اتحادشوروی وقت به او اجازهٌ مسافرت به "ستوکولم" و اخذ جایزه را ندادند.

 

بعد از رمان " یک روز از زنده گی ایوان دینیسیووسچ" همه تلاش ها و فعالیت "الکساندرسولژینیتسن" روی این مسئله متمرکز گردید، تا چشم جهان را بروی جنایات و سبعیت رژیم شورا ها بگشاید. این مسئله خشم کرملین را بر انگیخت و توزیع آثار موصوف را جرم پنداشته، ممنوع نمودند.

 

در سال 1968 "دایره نخستین" و "بخش امراض سرطانی" را نوشت. در سال 1973 جلد اول "گولاگ ارخیپلاگ" که آیینهٌ تمام نمای ازدوران "استالین " می باشد، از خامه این نویسنده بزرگ ترواش کرد و به این ترتیب این شهکار بزرگ ادبیات جهانی که در سه جلد می باشد، متولد گردید.

 

در سال 1974 از "الکساندرسولژینیتسن" تابیعت اتحاد شوروی را سلب نمودند و او از زادگاهش تبعید گردید. خانم دومش"ناتالیا" در تبعید با او همراهی نمود. در همین سال بود که بالاخره بعد از چهار سال او جایزه اش را از دست پادشاه سویدن "کارل گوستاو" اخذ کرد.

 

"سولژینیتسن" بعد از یک اقامت کوتاه در سویس به امریکا رفت و در یک دهکده دوردست در حومهٌ شهر "ورموت" اقامت گزید. او در آنجا کار بالای "چرخ سرخ" را آغاز نمود. "چرخ سرخ" یک حلقهٌ از حوادث تاریخی را که به انقلاب اکتوبر منجر می گردد، در بر می گیرد.

 

رییس جمهور روسیه "بوریس یلسن" با اعطای عالیترین نشان افتخار روسیه خواست تا خوشبینی  او را جلب نماید که "سولژینیتسن" این تلاش اورا مورد توبیخ قرار داد.

 

"الکساندرسولژینیتسن" در سال 1998 در یک بیانیهٌ به پارلمان روسیه "دوما" با طعنه از رژیم کپیتالیستی روسیه گفت:

 

080402

 

"آنچه که امروز ما داریم به هیچ وجه به مثابه دموکراسی تعریف شده نمی تواند. آنچه که امروز ما داریم  یک حکومت از ثروتمندان است که به یک حلقه محدود خلاصه میگردد ."

 

"سولژینیتسن" با وصف اینکه "ولادیمیر پوتین" را به خاطر بخشیدن یک رمق دوباره به پیکر روسیه ستایش می کرد، او را متهم به سرکوب نمودن آزادی های دموکراتیک نیز می کرد.

 

"ولادیمیر پوتین" که اینک صدراعظم روسیه می باشد، امروز درگذشت "الکساندرسولژینیتسن"  را یک ضایعه بزرگ برای تمام مردم روسیه خوانده است. 

 

قلب پر تپش "الکساندرسولژینیتسن" ، در خانه اش در حومه شهرٌ مسکو از حرکت باز ماند. و به این ترتیب سفر زندگی مردی که بصورت خستگی ناپذیر قساوت و بیرحمی ها در زندان های شوروی را تصویر نموده است، به نقطه پایان رسید.

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷٨           سال چهـــــــــارم                  اســــــــــــد    ١٣٨۷                 اگست 2008