کابل ناتهـ، Kabulnath







Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 
در افق فاجـــــــــــــــــعه
 

شبگیر پولادیان

سروده ی١٠

 
 

وقتی از پهنهء سریینهء شب
یک صدا
            از افق فاجــعه بر می خیزد
کدخدایان تحجر
                        در نماز وحشت
آیهء تفرقه را می خواند
و ز پرویزن پوسیدهء «کف و اسلام»
سره و نا سره می بیزند
راهجویان نجات
بر سر نقشهء موهوم عمل
طرح درهم شده یی « فلسفه » را
                        می ریزند
روی پیشانی خوشبختی فردایی را
به خط میخی تقدیر حوالت دادند
و در آن دوزخ اندیشه خیال خامی است
که به صد سال دیگر پخته نخواهد شد

کعبهء روز مبادای « رهایی » هامان
پشت دنیای مه آلودهء آنسوی افق پنهان است
آب غارت شده است!
آنچه مانده ست پس از دایرهء وحشی باد
خط گردابی است
پر ز نیلوفـــــر نعش

شهر طاعونی ما نیست ز حماسه تهی
قهرمانان معکوس
پاسدار شرف رفتهء ما  خواهند بود
دست ِ آزادی ما کوتاه نیست
شهر در امنیت کامل دزدان است
بستر روسپی همسایه
در غم غربت ما مهمان است

ادامه دارد....

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷۷           سال چهـــــــــارم                  اســــــــــــد    ١٣٨۷                  جولای/ اگست 2008