کابل ناتهـ، Kabulnath























Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 
شمع خاموش
 

 نوشته : زلمی رزمی

 

 

بمناسبت شصت ودومین سالگرد تولد خجسته وبیست ونهمین سالروزمرگ نا بهنگام احمدظاهر آوازخوان حنجره زرین بیست ونه سال قبل ٢٤جوزاسال ١٣٥٧صدای احمدظاهرآوازخوان بی رقیب کشورما خاموش شد وبا رفتن اوانگاره ای که درراستای هنرموسیقی سرزمین ما صیقل خورده وبکمال آراسته بود بخاموشی گرائید . . . او صدای رسا وفوق العاده زیبا ودلنشین داشت و بیادماندنی ترین آهنگ ها را درتاریخ موسیقی کشوراجرا کرد .
احمدظاهر فعالیت موسیقی رادرسن ۱۲ سالگی ازدوران کنسرت ها ومحافل هنری مکتب آغاز و با نواختن اکوردیون و آلات موسیقی شرقی وغربی وباتون صدایی متفاوت واشعار ناب شاعران نامدار چون مولانای بلخ ، حافظ ، سعدی ، لاهوتی ، اقبال لاهوری ، رهی معیری ، سیمین بهبهانی ، فروغ فرخزاد، خاقانی ، عشقری ، خاقانی ، شایق جمال ، استادخلیلی ودیگران روی صحنه ظاهروباخود یک نوع طرز تفکرجدید و نگرش تازه بدنیای موسیقی به ارمغان آورد ، طرفدارانش اورا بلبل حبیبیه لقب داده بودند واما شهرت واقعی اوباپخش آهنگهای گرکنی یک نظاره ، برآمدازپس کوه آفتاب آهسته آهسته نمی خواهم ترا ، آخرای دریا و ... ازرادیوافغانستان آغاز ودرقلب ملیون ها هموطن ما جا بازکرد .

احمدظاهرآوازخوانی بود مدرن ، پیشرووجستجوگرکه زبان موسیقی را می دانست ، اعتقاد بپژوهش نوآوری وخلاقیت داشت وهمیشه برای دوستداران هنرش پیامهای تازه ارائه میکرد اگرچه گاهگاهی به کاپی خوانی هم پرداخت ولی هرگززیرسایه و نفوذ شباهت های آوازخوانان شرقی وغربی قرار نگرفت وهنرش مستقل بودومنحصربخودش .

اونتنها با سبک وشیوه آوازخوانان وتیوری ها وهارمونی های موسیقی شرقی وغربی آشایی داشت واز آن بهره ها میگرفت بلکه بموسیقی افغانی نیزمسلط بودومیدانست که موسیقی زبان شادیها ودردهای های ملت ما است ازینرو درآهنگهایش هم شوربود وهم گریه وازهمین سبب است که نامش باجان وروح ملت ما عجین شده وآنقدرعزیزاست که پیروجوان وزن ومرد دراوقات مختلف بزمزمه آ هنگ های او میپردازند ودلهای خسته خویش را با آن تسکین میدهند .

احمد ظاهر درانتخاب شعر نیز دارای ذوق عالی بود وبرای آهنگ هایش پنج تا ده شعر را درنظرمی گرفت چونکه میدانست درونمایه واسکلیت یک آهنگ درشعر آنست ، اوهیچگاهی حاضر بخواند ن اشعارمبتذل نبود و بدنبال اشعار پرمعنی ومحتوا یی می گشت که درآن واژه های بسیارقشنگ وزیبا بکاررفته باشد وتاجا ن کلام به ضمیرش رسوخ نمیکرد اجازه ورود به آوازش را نمیگرفت ، زمانیکه شعر بردلش مینشست آنرا به تارهای حنجره اش می سپرد وازدرون در آن غرق میشد وازاعماق دل میخواند .

احمدظاهربا ادب دری وپشتومسلط بود، شعرراخوب ادا میکرد ودر بیان صحیح وتکلم واضح کلمات وجملات ، کمال دقت وامانت داری را بخرچ می داد و می دانست که شاعر برای مردم شعرگفته وآوازخوان درخدمت شاعراست وشعراورا می خواند، پس شرط اول ارائه شعراست .
احمد ظاهردرطول ٣٣ سال حیات پربارش صدها پارچه آهنگ بیادگار گذاشته ، اگرچه او سال هاست درمیان ما نیست ولی حضورش هنوزهم مطرح است ومن بی تاملم که نام او همیشه برپهنای آسمان موسیقی کشورما همراه خواهد بود .

یادش گرامی با د .

صبر بسیار بباید پدرپیر فلک را که دگر مادرگیتی چو تو فرزند بزاید

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷٤             سال چهـــــــــارم                    جوزای    ١٣٨۷                  جون 2008